Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 190 (10 milliseconds)
English
Persian
minute
یادداشت وقایع
Search result with all words
refit book
دفتر یادداشت وقایع دریایی
Other Matches
chronicler
وقایع نویس
historify
وقایع نگار
minute
گزارش وقایع
logs
ثبت وقایع
happenstance
وقایع اتفاقی
chronology
وقایع نگاری
minute book
دفتر وقایع
record of events
ثبت وقایع
annalist
وقایع نگار
log
ثبت وقایع
log
ثبت کردن وقایع
pro-active
گرایش به ایجاد وقایع
deck log
دفتر وقایع دریانوردی
annals
وقایع سالیانه سالنامه
rough log
دفترچه وقایع ناو
the occurrences of the day
رویداهای یا وقایع روز
flight log
دفتر وقایع پرواز
logs
ثبت کردن وقایع
record of events
دفتر ثبت وقایع
deck log
دفتر وقایع ناو
sportswriter
وقایع نگار ورزشی
flight log
دفتر ثبت وقایع پرواز
muster book
دفتر ثبت وقایع روزانه
parish register
دفتر ثبت وقایع سه گانه
Trifling ( small) happenings of life .
اتفاقات ( وقایع )کوچک زندگی
horizontal event numbering
شماره گذاری افقی وقایع
station log
دفتر وقایع ایستگاه مخابراتی
daybook
دفتر ثبت وقایع روزانه
vertical events numbering
شماره گذاری عمودی وقایع
chronicles
شرح وقایع بترتیب تاریخ تاریخچه
trains
سلسله وقایع توالی حیله جنگی
trained
سلسله وقایع توالی حیله جنگی
train
سلسله وقایع توالی حیله جنگی
chronicled
شرح وقایع بترتیب تاریخ تاریخچه
chronicling
شرح وقایع بترتیب تاریخ تاریخچه
station log
دفتر ثبت وقایع پست مخابراتی
log engineering
دفتر ثبت وقایع موتور ناو
trends
مسیر انجام کار سیر وقایع
trend
مسیر انجام کار سیر وقایع
chronicle
شرح وقایع بترتیب تاریخ تاریخچه
diary
دفترروزانه یکان دفتر وقایع روزانه
diaries
دفترروزانه یکان دفتر وقایع روزانه
fatidic
وابسته به پیش گویی حوادث و وقایع
slates
ذغال سنگ سخت وسنگی شرح وقایع
anachronisms
اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
anachronism
اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
slated
ذغال سنگ سخت وسنگی شرح وقایع
Give me a full account of the events.
جریان کامل وقایع را برایم تعریف کنید
slate
ذغال سنگ سخت وسنگی شرح وقایع
chronology
شرح وقایع بترتیب زمانی علم ترتیب تاریخ
chronology
تاریخ شماری جدول یا شرح وقایع یاتاریخهای وابسته بانها
geochronology
شرح وقایع تاریخی گذشته برمبنای اطلاعات زمین شناسی
frustration
غیر ممکن شدن اجرای قراردادبه دلیل دخالت وقایع غیرمترقبه
dialectic materialism
دیالکتیک مادی مبتنی بر قبول جبرتاریخ به عنوان یک سائق عمده وقایع
frustrations
غیر ممکن شدن اجرای قراردادبه دلیل دخالت وقایع غیرمترقبه
supervening impossibility of performance
غیر ممکن شدن اجرای قراردادبه دلیل دخالت وقایع غیرمترقبه
memoirs
یادداشت
reminiscences
یادداشت
memoir
یادداشت
apostil
یادداشت
annotations
یادداشت
annotation
یادداشت
reminiscence
یادداشت
noting
یادداشت
note
یادداشت
notes
یادداشت
memorandum
یادداشت
memoranda
یادداشت
endnote
یادداشت
chits
یادداشت
memos
یادداشت
memo
یادداشت
notations
یادداشت
notation
یادداشت
slipped
یادداشت
slip
یادداشت
chit
یادداشت
memoire
یادداشت
jottings
یادداشت
pro memoria
یادداشت
slips
یادداشت
memorandums
یادداشت
dynamic analisis
تجزیه و تحلیل وقایع اقتصادی با در نظرگرفتن تغییرات گذشته و حال و احتمالا" اینده
scratch paper
کاغذ یادداشت
billet doux
یادداشت عاشقانه
record
یادداشت سخنرانی
notelet
یادداشت کوچک
notepaper
کاغذ یادداشت
set down
یادداشت کردن
advice note
یادداشت اطلاع
adscript
یادداشت اضافی
take down
یادداشت کردن
counter memorial
جواب یادداشت
record
یادداشت درسی
memorandum of understanding
یادداشت تفاهم
notes
یادداشت درسی
note
یادداشت کردن
chitty
یادداشت-رسید
notes
یادداشت سخنرانی
record
یادداشت کردن
noting
خاطرات یادداشت
notes
یادداشت کردن
notes
تبصره یادداشت ها
notes
خاطرات یادداشت
note
تبصره یادداشت ها
note
خاطرات یادداشت
record
یادداشت نگارش
put-downs
یادداشت کردن
put-down
یادداشت کردن
put down
یادداشت کردن
tots
یادداشت مختصر
tot
یادداشت مختصر
minute
مسوده یادداشت
record
یادداشت بایگانی
noting
تبصره یادداشت ها
noting
یادداشت کردن
annotated
یادداشت نوشتن
annotating
یادداشت نوشتن
annotates
یادداشت نوشتن
commentaries
رشته یادداشت
annotate
یادداشت نوشتن
commentary
رشته یادداشت
notebooks
کتابچه یادداشت
footnote
یادداشت ته صفحه
notebook
کتابچه یادداشت
footnotes
یادداشت ته صفحه
memoranda
اقدام به یادداشت کند
memorandums
اقدام به یادداشت کند
message book
دفتر یادداشت پیام
to writes down
واردکردن یادداشت کردن
memorandum
اقدام به یادداشت کند
pads
دفترچه یادداشت لایی
pad
دفترچه یادداشت لایی
diary
دفتر یادداشت روزانه
memorability
قابل یادداشت بودن
diaries
دفتر یادداشت روزانه
forward chaining
روش استدلال مبتنی بر وقایع که از شرایط شناخته شده به هدف مطلوب می رسد زنجیره پیشرو
billeted
ورقه جیره یادداشت مختصر
papers
یادداشت کردن با کاغذ پوشاندن
papering
یادداشت کردن با کاغذ پوشاندن
field book
دفترچه یادداشت نقشه بردار
papered
یادداشت کردن با کاغذ پوشاندن
callective note
بیانیه یا یادداشت دسته جمعی
billets
ورقه جیره یادداشت مختصر
postscript
یادداشت الحاقی اخرنامه یا کتاب
paper
یادداشت کردن با کاغذ پوشاندن
commentate
حاشیه نوشتن یادداشت کردن
billeting
ورقه جیره یادداشت مختصر
memorandum
برگ خلاصه یادداشت مانند
memorandums
برگ خلاصه یادداشت مانند
billet
ورقه جیره یادداشت مختصر
commentates
حاشیه نوشتن یادداشت کردن
commentating
حاشیه نوشتن یادداشت کردن
commentated
حاشیه نوشتن یادداشت کردن
memoranda
برگ خلاصه یادداشت مانند
postscripts
یادداشت الحاقی اخرنامه یا کتاب
electronic journal
فایل خلاصه شرح وقایع دریک ترتیب زمانی فعالیتهای پردازشی انجام شده توسط کامپیوتر
memorial
نامه یا یادداشت غیر رسمی عریضه
bindery
یات ایمنی کاربر را یادداشت کند
materials returned note
یادداشت مواد عودت داده شده
notate
یادداشت برداشتن یاد داشت کردن
memorials
نامه یا یادداشت غیر رسمی عریضه
[results were]
satisfactory
رضایت بخش
[در یادداشت گزارش کنترل]
folios
دفتر یادداشت پوشه یاکارتن کاغذ
folio
دفتر یادداشت پوشه یاکارتن کاغذ
trailing
یات استفاده از یک سیستم با یادداشت کردن تراکنشها
trailed
یات استفاده از یک سیستم با یادداشت کردن تراکنشها
trail
یات استفاده از یک سیستم با یادداشت کردن تراکنشها
trails
یات استفاده از یک سیستم با یادداشت کردن تراکنشها
write down
یادداشت کردن تنزل دادن بهای اسمی سهام
I must make a special note of that.
من باید یادداشت ویژه ای برای این مورد بکنم.
write
بعنوان یادداشت و برای ثبت نوشتن درج کردن
reading
یادداشت مربوط به اعداد یا درجه ها , به ویژه درجههای یک اندازه
readings
یادداشت مربوط به اعداد یا درجه ها , به ویژه درجههای یک اندازه
sidekick
برنامه مشهور که یک ماشین حساب کامپیوتری صفحه یادداشت
writes
بعنوان یادداشت و برای ثبت نوشتن درج کردن
sidekicks
برنامه مشهور که یک ماشین حساب کامپیوتری صفحه یادداشت
calculating
دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
references
نشانه چاپ شده برای نشان دادن وجه و یک یادداشت یا عدم وجود مرجع در متن
reference
نشانه چاپ شده برای نشان دادن وجه و یک یادداشت یا عدم وجود مرجع در متن
frustrated contract
قراردادی که اجرای ان به دلیل دخالت وقایع غیر مترقبه غیر مممکن شده است قراردادعقیم شده
diarist
روزنامه نگار وقایع نگار
diarists
روزنامه نگار وقایع نگار
counter memorial
یادداشت متقابل اخطار متقابل
duty roster
دفتر وقایع نگهبانی یا دفتر نوبت نگهبانی
post attack
بعد از اجرای حمله یا تک وقایع بعد از اجرای حمله
pads
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pad
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com