English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
distributed learning یادگیری فاصله دار
Other Matches
following distance فاصله بین وسائط نقلیه فاصله میان خودروها
single space در میان سطور فقط یک فاصله گذاردن تک فاصله کردن
point blank range فاصله از محل تیراندازی تاهدف فاصله تا هدف
interval فاصله اختلاف فاصله مدت زمان
spaces فاصله دادن فاصله داشتن
space فاصله دادن فاصله داشتن
learning یادگیری
collision parameter در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
verbal learning یادگیری کلامی
incentive learning یادگیری با مشوق
probability learning یادگیری احتمالاتی
learning curve منحنی یادگیری
vicarious learning یادگیری مشاهدهای
unlearning یادگیری زدایی
perceptual learning یادگیری ادراکی
learning to learn یادگیری اموزی
social learning یادگیری اجتماعی
latent learning یادگیری نهفته
learning دانش یادگیری
avoidance learning یادگیری اجتنابی
subliminal learning یادگیری زیراستانهای
learning rate سرعت یادگیری
transfer of learning انتقال یادگیری
rate of learning سرعت یادگیری
serial learning یادگیری زنجیرهای
learning set امایه یادگیری
incidental learning یادگیری اتفاقی
learning theory نظریه یادگیری
heuristic learning یادگیری ذهنی
whole learning یادگیری سرتاسری
maze learning یادگیری در ماز
global learning یادگیری یکپارچه
massed learning یادگیری بی وقفه
motor learning یادگیری حرکتی
one trial learning یادگیری یک کوششی
discrimination learning یادگیری افتراقی
mastery learning یادگیری در حدتسلط
alleys منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alley منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alleyways منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
computer based learning یادگیری بر پایه کامپیوتر
rote learning یادگیری طوطی وار
mathematical learning theory نظریه ریاضی یادگیری
means end learning یادگیری وسیله- هدف
insightful learning یادگیری بینش افرین
statistical learning theory نظریه اماری یادگیری
trial and error learning یادگیری از راه کوشش و خطا
cat استفاده از کامپیوتر برای یادگیری یک مهارت
cats استفاده از کامپیوتر برای یادگیری یک مهارت
how can I learn English چگونه می توانم یادگیری زبان انگلیسی
advanced بسیار پیچیده و مشکل برای یادگیری
hole فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holing فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holes فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holed فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
close march راهپیمایی با فاصله جمع فرمان " فاصله جمع " درراهپیمایی
research توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی
researching توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی
researched توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی
researches توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی
go no go اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
c استفاده از کامپیوتر برای کمک به دانش آموزان برای یادگیری یک موضوع
neural network سیستمی که برنامه هوش مصنوعی را اجرا میکند و نحوه کار مغز و یادگیری و به خاطر سپردن آنرا شبیه سازی میکند
single space تک فاصله تو هم
equidistant هم فاصله
interregnums فاصله
space bar فاصله زن
spacing فاصله
hiatus فاصله
lengths فاصله
length فاصله
interval فاصله
interregnum فاصله
ranges فاصله
ranged فاصله
range فاصله
gap فاصله
interregna فاصله
per saltum بی فاصله
gaps فاصله
en dash خط فاصله ان
space جا فاصله
space فاصله
spaces جا فاصله
spaces فاصله
intermezzo فاصله
blankest فاصله
blank فاصله
unremittingly بی فاصله
em dash خط فاصله ام
discontinuance فاصله
diastema فاصله
head space فاصله سر
clearance فاصله
intermittence فاصله
tele فاصله
distance فاصله
blank character فاصله
distances فاصله
line to line spacing فاصله سطور
dead rise فاصله مرده
deflationary gap فاصله تنزلی
hard space فاصله واصل
haul distance فاصله حمل
line spacing فاصله خطوط
time out وقفه فاصله
head space فاصله سر تیربار
spacing فاصله بندی
ignition gap فاصله جرقه
elongation فاصله زاویهای
magnet gap فاصله هوایی
frequency spacing فاصله فرکانس
f. distance or length فاصله کانونی
dutter فاصله ستونها
fiducial interval فاصله اطمینان
focal distance فاصله کانونی
focal length فاصله کانونی
distance meter فاصله سنج
frequency distance فاصله فرکانس
interstice ترک فاصله
piston clearnce فاصله پیستون
interim فیمابین فاصله
ignition spark gap فاصله جرقه
coherence distance فاصله همدوسی
angular distance فاصله زاویهای
intervalometer فاصله سنج
code distance فاصله رمز
interval confidence فاصله اطمینان
close range فاصله نزدیک
center distance فاصله ازمرکز
infighting نبرد در فاصله کم
gulf فاصله زدوری
gulfs فاصله زدوری
class interval فاصله طبقه
center distance فاصله مرکزی
input gap فاصله اولیه
interspace فاصله مدت
spacing فاصله گذاری
keyspace فاصله کلیدی
light gap فاصله نور
interlude بادخور فاصله
interludes بادخور فاصله
line spacing فاصله سطر
time lag فاصله زمانی
line spacing فاصله سطرها
time lags فاصله زمانی
diatessaron فاصله یک چهارم
lattice spacing فاصله شبکه
confidence interval فاصله اعتماد
light gap فاصله روشنایی
confidence interval فاصله اطمینان
known distance فاصله معلوم
blank character دخشه فاصله
stadimeter فاصله یاب
tooth gap فاصله دندانه
track pitch فاصله شیار
tritone فاصله سه اهنگ
tritone فاصله سه گام
spaces فاصله مدت
spaces جا فاصله مدت
spaces فاصله گذاشتن
space فاصله مدت
space جا فاصله مدت
respite _ فاصله استراحت
vacations فاصله دو اجلاس
vacation فاصله دو اجلاس
distant فاصله دار
intermissions فاصله عود
intermission فاصله عود
subinterval فاصله فرعی
telemeter فاصله سنج
terraces spacing فاصله تراسها
time interval فاصله زمانی
space فاصله گذاشتن
unit distance با فاصله واحد
unspaced practice تمرین بی فاصله
leading فاصله خطوط
interrupted فاصله دار
focussing فاصله کانونی
focusses فاصله کانونی
focussed فاصله کانونی
focuses فاصله کانونی
focused فاصله کانونی
focus فاصله کانونی
vertical interval فاصله عمودی
white space فاصله سفید
clearance فاصله باز
period/stretch/lapse of time فاصله زمان
time period فاصله زمان
period فاصله زمان
time span فاصله زمان
range meter فاصله سنج
lapsing فاصله زمانی
social distance فاصله اجتماعی
signal distance فاصله علامتی
sight distance فاصله دید
shouting distance فاصله صدا رس
shim فاصله پرکن
safe distance فاصله بی خطر
removed فاصله خانوادگی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com