Total search result: 149 (8 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
i will note it down |
یاد داشت میکنم |
|
|
Other Matches |
|
minute book |
دفتر یاد داشت یاد داشت نامه |
really |
احساس میکنم |
I'd like to think that ... |
من فرض میکنم که ... |
i suppose so |
گمان میکنم |
i wonder he did not catch cold |
تعجب میکنم |
i wonder at him |
از دست او تعجب میکنم |
i have got him on my brain |
همیشه به اوفکر میکنم |
anticipating it |
پیشبینی اش میکنم [میشود] |
Have a seat, please! |
خواهش میکنم بفرمایید ! |
Looking forward to it |
پیشبینی اش میکنم [میشود] |
I'll let you know when the time comes ( in due time ) . |
وقتش که شد خبر میکنم |
please take a seat |
خواهش میکنم بفرمایید |
I'm proud of you. |
من بهت افتخار میکنم. |
I am just passing through. |
از اینجا عبور میکنم. |
i imagine he is my friend |
من تصور میکنم او دوست من است |
i imagine him to be my friend |
من تصور میکنم که او دوست من است |
i rely or your secrecy |
من به رازداری شما اطمینان میکنم |
I'm working on it. |
دارم روش کار میکنم. |
Am I right in thinking ... |
آیا درست فکر میکنم که ... |
my sentiment toward him |
انچه من راجع باواحساس میکنم |
I've got the munchies. |
یکدفعه احساس گرسنگی میکنم. |
i suspect him to be a liar |
گمان میکنم دروغگو باشد |
Am I right in assuming that ...? |
آیا درست فرض میکنم که ... |
conservation |
داشت |
article had two notes |
داشت |
Please take that bag. |
خواهش میکنم آن کیف را برایم بیاورید. |
I am leaving early in the morning. |
من صبح زود اینجا را ترک میکنم. |
Please take my suitcase. |
خواهش میکنم چمدانم را برایم بیاورید. |
I think there is a mistake in the bill. |
من فکر میکنم اشتباهی در صورتحساب هست. |
Have a seat, please! |
خواهش میکنم روی صندلی بشینید! |
now nonsense now |
خواهش میکنم چرند گفتن رابس کن |
factum |
یاد داشت |
talented |
درون داشت |
talent |
درون داشت |
talents |
درون داشت |
expectations |
چشم داشت |
note book |
دفتریاد داشت |
apanage |
اختصاص داشت |
dwelt |
منزل داشت |
when will women have the vote? |
خواهند داشت |
without letted |
باز داشت |
durst |
زهره داشت |
expectantly |
با چشم داشت |
expectation |
چشم داشت |
he adored that woman |
ان زن رابسیاردوست می داشت |
he loved her dear |
اوبسیاردوست داشت |
I think we are out of the woods. <idiom> |
فکر میکنم، بدترین بخشش رو پشت سر گذاشتیم. |
Ah, what the heck! |
اه مهم نیست! [اه با وجود این کار را میکنم!] |
I'm putting you through now. |
شما را الان وصل میکنم. [در مکالمه تلفنی] |
to take down |
یاد داشت کردن |
to take notes of |
یاد داشت برداشتن از |
writing pad |
دسته یاد داشت |
prospectiveness |
چشم داشت به اینده |
He was looking for you. |
داشت دنبالت می گشت |
He looked well groomed . He had a tidy appearance . |
سرووضع مرتبی داشت |
to set down |
یاد داشت کردن |
to minute down |
یاد داشت کردن |
annotator |
یاد داشت کننده |
it had a europeanlook |
نمود اروپایی داشت |
he complained with reason |
داشت که گله میکرد |
he kept me waiting |
مرامنتظریامعطل نگاه داشت |
ephebe |
شهری که از 81 تا 02 سال داشت |
marrige of convenience |
پیوند با چشم داشت |
disposure |
نمایش عرضه داشت |
block note paper |
دسته کاغذیاد داشت |
outlook |
منظره چشم داشت |
the dog wasled |
سگ بند در گردن داشت |
to make a minute of |
یاد داشت کردن |
to make a note of |
یاد داشت کردن |
Please send me information on ... |
خواهش میکنم اطلاعات را برایم در مورد ... ارسال کنید. |
Please take this luggage. |
خواهش میکنم این اسباب و اثاثیه را برایم بیاورید. |
My name is "Oliver Pit" and live in Berlin. |
اسم من الیور پیت هست و در برلین زندگی میکنم. |
would you mind ringing |
اگر زحمت نیست خواهش میکنم زنگ را بزنید |
I assume that you did read this article. |
من فرض میکنم که شما این مقاله را خوانده اید. |
I premise that you did read this article. |
من فرض میکنم که شما این مقاله را خوانده اید. |
fusileer |
سربازی که تفنگ چخماقی داشت |
he was in purpose to do it |
در نظر داشت که ان کار رابکند |
no song no supper |
تانخوانی شام نخواهیم داشت |
it weighed kilogrammes |
بود سه کیلوگرم وزن داشت |
he would be sure to like it |
یقینا انرادوست خواهد داشت |
durst |
جرات داشت جسارت کرد |
fusilier |
سربازی که تفنگ چخماقی داشت |
he sold the good ones |
هرچه خوب داشت فروخت |
Did you get much ( any ) benefit from your holiday ? |
تعطیلات برایت فایده ای داشت ؟ |
He was running like a madman. |
عین دیوانه ها داشت می دوید |
The girl was penciling her eyebrows . |
دخترک داشت ابروهایش را می کشید |
There will be a delay of 8 minutes. |
8 دقیقه تاخیر خواهد داشت. |
prospect of success |
چشم داشت یا امید کامیابی |
that point was of p interest |
ان نکته جالبیست ویژهای داشت |
All his belongings were stolen . |
هرچه داشت بردند (دزدیدند) |
She was talking to (with ) a friend . |
داشت با دوستش صحبت می کرد |
I'll take a leap of faith. |
من آن را باور میکنم [می پذیرم] [چیزی نامشهود یا غیر قابل اثبات] |
I'm doing it on my own account, not for anyone else. |
این را من فقط بابت خودم میکنم و نه برای کسی دیگر. |
life is not worth an hour's p |
ساعتی هم نمیتوان به زندگی اطمینان داشت |
he made me wait |
مرا منتظر یا معطل نگاه داشت |
quinquereme |
یکجورکرجی که پنج ردیف پاروزن داشت |
u.sings[ and+] |
با انهایی که من دیده بودم فرق داشت |
He tried to conceal the facts. |
سعی داشت حقیقت را پنهان کند |
The bus stopped for fuel [ to get gas] . |
اتوبوس نگه داشت تا بنزین بزند. |
count palatine |
قلمرو خود امتیازات شاهانه داشت |
pistole |
سکه زرکه بیشتردراسپانی رواج داشت |
on old woman past sixty |
پیرزنی بیش از شصت سال داشت |
og |
الفبای پیشین و ایرلندی که 02 حرف داشت |
notate |
یادداشت برداشتن یاد داشت کردن |
He wanted to incite the people. |
قصد داشت مردم راتحریک کند |
marshalsea |
دادگاهی که marshal knightبر ان ریاست داشت |
His request was in the nature of a command. |
خواهش اوحالت حکم ودستور را داشت |
to preach from notes |
از روی یاد داشت وضع کردن |
I'll call him tomorrow - no, on second thoughts, I'll try now. |
من فردا با او [مرد] تماس خواهم گرفت - پس ازفکربیشتری، من همین حالا سعی میکنم. |
groschen |
سکه سیم المانی که پیشتر رواج داشت |
of livery |
ایانوکر جامه ویژه داشت یاجامه ساده |
no paternosterŠno p |
تادعای ربانی نخوانی پول نخواهی داشت |
on shall from a quo rum |
جلسهای که باحضورنصف اعضابعلاوه یک تن رسمیت خواهد داشت |
She was crying over her misfortunes. |
ازدست بدبختی هایش ناله وفریاد داشت |
lostlabour |
کارذوقی که کننده انراچشم داشت پاداش نیست |
She married a man old eonugh to be her father. |
با مردی که جای پدرش را داشت ازدواج کرد |
to serve a notice on some one |
اخطار یا یاد داشت برای کسی فرستادن |
kreutzer |
نام سکه مس وسیم که پیشتردرالمان واطریش رواج داشت |
The judge will have the final say on the matter. |
قاضی حرف آخر را در این موضوع خواهد داشت. |
complete transaction |
معامله قطعی و تمام شده که دنباله نخواهد داشت |
He had the air of a frightened(scared)child. |
حالت بچه ای را داشت که وحشت زده شده بود |
parnassian |
نام کوهی در یونان مرکزی که اختصاص داشت به الهه شعر |
record prices |
بهترین نرخ هائی که تاکنون یاد داشت یا ثبت شده |
that book will immortalize him |
ان کتاب نام اورا تا جاویدان زنده نگاه خواهد داشت |
nestorianism |
عقیده نسطوریان اعتقاد باینکه عیسی دو ذات جداگانه داشت |
critical engine |
موتوری که از کارافتادن یانقص ان تاثیر زیادی درعملکرد هواپیما خواهد داشت |
paphian |
وابسته PAPHOS شهرباستانی جزیره قبرس که اختصاص برب النوع عشق داشت |
He was killed when his parachute malfunctioned. |
بخاطر اینکه چترش کار نکرد [عیب فنی داشت] او [مرد] کشته شد. |
I work in a bank, or more precisely at Melli Bank. |
من در بانک کار میکنم یا دقیقتر بگویم در بانک ملی. |
request modify |
درخواست تصحیح دارم درخواست تغییر میکنم |
i am thankful to god |
خدا را شکر میکنم خدا را شکرانه میگویم |
dead |
دوره زمانی بین دو رویداد که هیج اتفاقی نمیافتد برای اطمینان از اینکه باهم برخورد نخواهند داشت |
Now I'm starting to believe it. |
دارم یواش یواش قبولش میکنم. |
mum's the word |
این سخن فاش کردنی نیست این حرف را باید پنهان داشت |
it will make against us |
برای مازیان خواهد داشت بزیان ما تمام خواهد شد |
she smiled sweetly |
لبخند یا تبسم شیرینی داشت شیرین لبخند میزد |
fasces |
[نمادی در روم قدیم یک دسته میله که تبری در میان آن قرار داشت و و پیشاپیش فرمانداران رومی می بردند که نشان قدرت آنها بود.] |
it pleased him to go |
خوش داشت که برود خوشش می امدکه برود |
sans recours |
عبارتی که فهرنویس وقتی به نمایندگی ازجانب دیگری فهر نویسی میکند قبل ار امضا می نویسد وبنابراین شخصا" مسئوولیتی در قبال نکول نخواهد داشت |
league of nations |
تاسیس جهانی مشهور که بین دو جنگ جهانی فعالیت داشت و درواقع مقدمهای بود برای تشکیل سازمان ملل متحد |
hoped |
امیدواری چشم داشت چشم انتظاری |
hopes |
امیدواری چشم داشت چشم انتظاری |
hoping |
امیدواری چشم داشت چشم انتظاری |
hope |
امیدواری چشم داشت چشم انتظاری |
One mustn't sk apple trees for oranges, France for sun, women for love, life for happiness. |
نباید از درخت پرتقال انتظار سیب، از فرانسه انتظار آفتاب، از زنان انتظار عشق و از زندگی انتظار شادی داشت. |
trojan horse |
برنامه وارد شده در سیستم توسط سک شخص کلاهبردار. یک تابع نامناسب انجام میدهد درحین کپی کردن اطلاعات در فایل با اولویت کمتر که از آن پس آن شخص بدون اجازه کاربر به آن دسترسی خواهد داشت |
saddle cover |
رو زینی [اینگونه بافته ها بصورت قالیچه یا پتو در قدیم بیشتر رواج داشت و اکنون نیز در بعضی عشایر جهت استفاده شخصی بافته شده و برای تزئین روی اسب و پوشش زین بکار می رود.] |
Safavid period |
دوران صفویه [اوج دوران شکوفایی فرش ایران که دیگر هرگز تکرار نشد. ایجاد کارگاه های بزرگ قالبافی اصفهان و کاشان تحولی شگرف به دنبال داشت و شاهکارهای آن هنوز در موزه های جهان جلوه گری می کند.] |