English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 149 (8 milliseconds)
English Persian
i will note it down یاد داشت میکنم
Other Matches
minute book دفتر یاد داشت یاد داشت نامه
really احساس میکنم
I'd like to think that ... من فرض میکنم که ...
i suppose so گمان میکنم
i wonder he did not catch cold تعجب میکنم
i wonder at him از دست او تعجب میکنم
i have got him on my brain همیشه به اوفکر میکنم
anticipating it پیشبینی اش میکنم [میشود]
Have a seat, please! خواهش میکنم بفرمایید !
Looking forward to it پیشبینی اش میکنم [میشود]
I'll let you know when the time comes ( in due time ) . وقتش که شد خبر میکنم
please take a seat خواهش میکنم بفرمایید
I'm proud of you. من بهت افتخار میکنم.
I am just passing through. از اینجا عبور میکنم.
i imagine he is my friend من تصور میکنم او دوست من است
i imagine him to be my friend من تصور میکنم که او دوست من است
i rely or your secrecy من به رازداری شما اطمینان میکنم
I'm working on it. دارم روش کار میکنم.
Am I right in thinking ... آیا درست فکر میکنم که ...
my sentiment toward him انچه من راجع باواحساس میکنم
I've got the munchies. یکدفعه احساس گرسنگی میکنم.
i suspect him to be a liar گمان میکنم دروغگو باشد
Am I right in assuming that ...? آیا درست فرض میکنم که ...
conservation داشت
article had two notes داشت
Please take that bag. خواهش میکنم آن کیف را برایم بیاورید.
I am leaving early in the morning. من صبح زود اینجا را ترک میکنم.
Please take my suitcase. خواهش میکنم چمدانم را برایم بیاورید.
I think there is a mistake in the bill. من فکر میکنم اشتباهی در صورتحساب هست.
Have a seat, please! خواهش میکنم روی صندلی بشینید!
now nonsense now خواهش میکنم چرند گفتن رابس کن
factum یاد داشت
talented درون داشت
talent درون داشت
talents درون داشت
expectations چشم داشت
note book دفتریاد داشت
apanage اختصاص داشت
dwelt منزل داشت
when will women have the vote? خواهند داشت
without letted باز داشت
durst زهره داشت
expectantly با چشم داشت
expectation چشم داشت
he adored that woman ان زن رابسیاردوست می داشت
he loved her dear اوبسیاردوست داشت
I think we are out of the woods. <idiom> فکر میکنم، بدترین بخشش رو پشت سر گذاشتیم.
Ah, what the heck! اه مهم نیست! [اه با وجود این کار را میکنم!]
I'm putting you through now. شما را الان وصل میکنم. [در مکالمه تلفنی]
to take down یاد داشت کردن
to take notes of یاد داشت برداشتن از
writing pad دسته یاد داشت
prospectiveness چشم داشت به اینده
He was looking for you. داشت دنبالت می گشت
He looked well groomed . He had a tidy appearance . سرووضع مرتبی داشت
to set down یاد داشت کردن
to minute down یاد داشت کردن
annotator یاد داشت کننده
it had a europeanlook نمود اروپایی داشت
he complained with reason داشت که گله میکرد
he kept me waiting مرامنتظریامعطل نگاه داشت
ephebe شهری که از 81 تا 02 سال داشت
marrige of convenience پیوند با چشم داشت
disposure نمایش عرضه داشت
block note paper دسته کاغذیاد داشت
outlook منظره چشم داشت
the dog wasled سگ بند در گردن داشت
to make a minute of یاد داشت کردن
to make a note of یاد داشت کردن
Please send me information on ... خواهش میکنم اطلاعات را برایم در مورد ... ارسال کنید.
Please take this luggage. خواهش میکنم این اسباب و اثاثیه را برایم بیاورید.
My name is "Oliver Pit" and live in Berlin. اسم من الیور پیت هست و در برلین زندگی میکنم.
would you mind ringing اگر زحمت نیست خواهش میکنم زنگ را بزنید
I assume that you did read this article. من فرض میکنم که شما این مقاله را خوانده اید.
I premise that you did read this article. من فرض میکنم که شما این مقاله را خوانده اید.
fusileer سربازی که تفنگ چخماقی داشت
he was in purpose to do it در نظر داشت که ان کار رابکند
no song no supper تانخوانی شام نخواهیم داشت
it weighed kilogrammes بود سه کیلوگرم وزن داشت
he would be sure to like it یقینا انرادوست خواهد داشت
durst جرات داشت جسارت کرد
fusilier سربازی که تفنگ چخماقی داشت
he sold the good ones هرچه خوب داشت فروخت
Did you get much ( any ) benefit from your holiday ? تعطیلات برایت فایده ای داشت ؟
He was running like a madman. عین دیوانه ها داشت می دوید
The girl was penciling her eyebrows . دخترک داشت ابروهایش را می کشید
There will be a delay of 8 minutes. 8 دقیقه تاخیر خواهد داشت.
prospect of success چشم داشت یا امید کامیابی
that point was of p interest ان نکته جالبیست ویژهای داشت
All his belongings were stolen . هرچه داشت بردند (دزدیدند)
She was talking to (with ) a friend . داشت با دوستش صحبت می کرد
I'll take a leap of faith. من آن را باور میکنم [می پذیرم] [چیزی نامشهود یا غیر قابل اثبات]
I'm doing it on my own account, not for anyone else. این را من فقط بابت خودم میکنم و نه برای کسی دیگر.
life is not worth an hour's p ساعتی هم نمیتوان به زندگی اطمینان داشت
he made me wait مرا منتظر یا معطل نگاه داشت
quinquereme یکجورکرجی که پنج ردیف پاروزن داشت
u.sings[ and+] با انهایی که من دیده بودم فرق داشت
He tried to conceal the facts. سعی داشت حقیقت را پنهان کند
The bus stopped for fuel [ to get gas] . اتوبوس نگه داشت تا بنزین بزند.
count palatine قلمرو خود امتیازات شاهانه داشت
pistole سکه زرکه بیشتردراسپانی رواج داشت
on old woman past sixty پیرزنی بیش از شصت سال داشت
og الفبای پیشین و ایرلندی که 02 حرف داشت
notate یادداشت برداشتن یاد داشت کردن
He wanted to incite the people. قصد داشت مردم راتحریک کند
marshalsea دادگاهی که marshal knightبر ان ریاست داشت
His request was in the nature of a command. خواهش اوحالت حکم ودستور را داشت
to preach from notes از روی یاد داشت وضع کردن
I'll call him tomorrow - no, on second thoughts, I'll try now. من فردا با او [مرد] تماس خواهم گرفت - پس ازفکربیشتری، من همین حالا سعی میکنم.
groschen سکه سیم المانی که پیشتر رواج داشت
of livery ایانوکر جامه ویژه داشت یاجامه ساده
no paternosterŠno p تادعای ربانی نخوانی پول نخواهی داشت
on shall from a quo rum جلسهای که باحضورنصف اعضابعلاوه یک تن رسمیت خواهد داشت
She was crying over her misfortunes. ازدست بدبختی هایش ناله وفریاد داشت
lostlabour کارذوقی که کننده انراچشم داشت پاداش نیست
She married a man old eonugh to be her father. با مردی که جای پدرش را داشت ازدواج کرد
to serve a notice on some one اخطار یا یاد داشت برای کسی فرستادن
kreutzer نام سکه مس وسیم که پیشتردرالمان واطریش رواج داشت
The judge will have the final say on the matter. قاضی حرف آخر را در این موضوع خواهد داشت.
complete transaction معامله قطعی و تمام شده که دنباله نخواهد داشت
He had the air of a frightened(scared)child. حالت بچه ای را داشت که وحشت زده شده بود
parnassian نام کوهی در یونان مرکزی که اختصاص داشت به الهه شعر
record prices بهترین نرخ هائی که تاکنون یاد داشت یا ثبت شده
that book will immortalize him ان کتاب نام اورا تا جاویدان زنده نگاه خواهد داشت
nestorianism عقیده نسطوریان اعتقاد باینکه عیسی دو ذات جداگانه داشت
critical engine موتوری که از کارافتادن یانقص ان تاثیر زیادی درعملکرد هواپیما خواهد داشت
paphian وابسته PAPHOS شهرباستانی جزیره قبرس که اختصاص برب النوع عشق داشت
He was killed when his parachute malfunctioned. بخاطر اینکه چترش کار نکرد [عیب فنی داشت] او [مرد] کشته شد.
I work in a bank, or more precisely at Melli Bank. من در بانک کار میکنم یا دقیقتر بگویم در بانک ملی.
request modify درخواست تصحیح دارم درخواست تغییر میکنم
i am thankful to god خدا را شکر میکنم خدا را شکرانه میگویم
dead دوره زمانی بین دو رویداد که هیج اتفاقی نمیافتد برای اطمینان از اینکه باهم برخورد نخواهند داشت
Now I'm starting to believe it. دارم یواش یواش قبولش میکنم.
mum's the word این سخن فاش کردنی نیست این حرف را باید پنهان داشت
it will make against us برای مازیان خواهد داشت بزیان ما تمام خواهد شد
she smiled sweetly لبخند یا تبسم شیرینی داشت شیرین لبخند میزد
fasces [نمادی در روم قدیم یک دسته میله که تبری در میان آن قرار داشت و و پیشاپیش فرمانداران رومی می بردند که نشان قدرت آنها بود.]
it pleased him to go خوش داشت که برود خوشش می امدکه برود
sans recours عبارتی که فهرنویس وقتی به نمایندگی ازجانب دیگری فهر نویسی میکند قبل ار امضا می نویسد وبنابراین شخصا" مسئوولیتی در قبال نکول نخواهد داشت
league of nations تاسیس جهانی مشهور که بین دو جنگ جهانی فعالیت داشت و درواقع مقدمهای بود برای تشکیل سازمان ملل متحد
hoped امیدواری چشم داشت چشم انتظاری
hopes امیدواری چشم داشت چشم انتظاری
hoping امیدواری چشم داشت چشم انتظاری
hope امیدواری چشم داشت چشم انتظاری
One mustn't sk apple trees for oranges, France for sun, women for love, life for happiness. نباید از درخت پرتقال انتظار سیب، از فرانسه انتظار آفتاب، از زنان انتظار عشق و از زندگی انتظار شادی داشت.
trojan horse برنامه وارد شده در سیستم توسط سک شخص کلاهبردار. یک تابع نامناسب انجام میدهد درحین کپی کردن اطلاعات در فایل با اولویت کمتر که از آن پس آن شخص بدون اجازه کاربر به آن دسترسی خواهد داشت
saddle cover رو زینی [اینگونه بافته ها بصورت قالیچه یا پتو در قدیم بیشتر رواج داشت و اکنون نیز در بعضی عشایر جهت استفاده شخصی بافته شده و برای تزئین روی اسب و پوشش زین بکار می رود.]
Safavid period دوران صفویه [اوج دوران شکوفایی فرش ایران که دیگر هرگز تکرار نشد. ایجاد کارگاه های بزرگ قالبافی اصفهان و کاشان تحولی شگرف به دنبال داشت و شاهکارهای آن هنوز در موزه های جهان جلوه گری می کند.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com