English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 196 (10 milliseconds)
English Persian
bottom ice یخ کف دریاچه یا رودخانه
Search result with all words
affluent رودخانه ای که به داخل رودخانه بزرگتر یا دریاچه بریزد.
holm جزیره کوچکی میان رودخانه با دریاچه ویانزدیک خشکی
ice mining انفجار یخ رودخانه یا دریاچه ها به وسیله مین
Other Matches
afflux خیزاب بالاامدن سطح اب رودخانه بوسیله کاهش عرض رودخانه
up the river سوی سر چشمه رودخانه بطرف بالای رودخانه
liman خلیج مصب رودخانه مدخل رودخانه
lake دریاچه
loch دریاچه
water reservoir دریاچه
ponds دریاچه
pond دریاچه
lochs دریاچه
lakes دریاچه
lagune دریاچه
slew دریاچه
lakelet دریاچه کوچک
laker ماهی دریاچه
artificial lake دریاچه مصنوعی
laky دریاچه دار
salt lake دریاچه شور
salina دریاچه نمک
linn دریاچه کوچک
lough دریاچه استخر
limnology دریاچه شناسی
lin دریاچه کوچک
tarn دریاچه کوهستانی
the transit of a lake عبورازیک دریاچه
laker کشتی دریاچه پیما
trinidad lake asphalt قیر دریاچه ترینیداد
crannog جزیره کوچک میان دریاچه
laguna دریاچه جای کم عمق دریا
tarn دریاچه عمیق وکوچک کوهستانی
lacustrine animals دورهای که روی دریاچه هاخانه می ساختند
icekhana اتومبیل رانی روی سطح یخ بسته دریاچه
beach ball توپ بزرگ و رنگارنگ برای بازی در کنارهی دریا و دریاچه و یا استخر
beach balls توپ بزرگ و رنگارنگ برای بازی در کنارهی دریا و دریاچه و یا استخر
atole جزیره یا جزایر مرجانی که اطراف دریاچه را مثل کمربندی احاطه کرده باشد
rivers رودخانه
river line خط رودخانه
glacier رودخانه یخ
glaciers رودخانه یخ
river رودخانه
rever رودخانه
river clay گل رودخانه
river gravel شن رودخانه
water sky لکههای دریاچهای شکل درداخل ابرها شکل انعکاس تصویر دریاچه ها روی ابر
river trip گردش رودخانه ای
riverine سواحل رودخانه
riverward بطرف رودخانه
water system رودخانه و شعبات ان
conferva علف رودخانه
headwater بالادست رودخانه
stethe ساحل رودخانه
the karoon river رودخانه کارون
head stream سرچشمه رودخانه
fork of ... river شاخه رودخانه ...
along the river درامتداد رودخانه
riverbed بستر رودخانه
river trip مسافرت رودخانه ای
ostiary دهانه رودخانه
potamology مبحث رودخانه ها
riparian ساحل رودخانه زی
river line خط ساحل رودخانه
the river karoon رودخانه کارون
levee کناره رودخانه
lethe اب رودخانه بزرخ
river mouth دهانه رودخانه
river profile نیمرخ رودخانه
euphrates رودخانه فرات
river bank ساحل رودخانه
an open river رودخانه باز
river bed بستر رودخانه
alpheus رب النوع رودخانه
bight پیچ رودخانه
by water از راه رودخانه
strand لایه رودخانه
stream رودخانه ابراهه
upstream بالای رودخانه
river banks ساحل رودخانه
streamed رودخانه ابراهه
strands لایه رودخانه
streams رودخانه ابراهه
river beds بستر رودخانه
low water فروکش اب رودخانه
spans پل زدن روی رودخانه
spanned پل زدن روی رودخانه
levee دیواره ساحلی رودخانه
bank effect اثر کناره رودخانه
spanning پل زدن روی رودخانه
styx رودخانه عالم اسفل
naiad حوری موجددریاچه رودخانه
river bed level تراز بستر رودخانه
river basin ابگیر یا حوضه رودخانه
riparian حریم رودخانه و ان چه که در ان باشد
riparian وابسته بکنار رودخانه
ferryboats قایق عبور از رودخانه
riverain ساکن ساحل رودخانه
ferryboat قایق عبور از رودخانه
niagara رودخانه و ابشار نیاگارا
sluggish stream رودخانه با جریان کند
span پل زدن روی رودخانه
bayou شاخه فرعی رودخانه
basin حوزه رودخانه ابگیر
near bank ساحل نزدیک رودخانه
hasty crossing عبور تعجیلی از رودخانه
upstream بالادست جریان رودخانه
upstream مخالف جریان رودخانه
forced crossing عبور اجباری از رودخانه
chutes شیب تند رودخانه
chute شیب تند رودخانه
fluviatic پیداشده رودخانه رودخانهای
fluvial زیست کننده در رودخانه
eyot جزیره کوچک در رودخانه
excavation in river bed خاکبرداری در بستر رودخانه
basin area حوزه ابریز رودخانه
deliberate crossing عبور با فرصت از رودخانه
head water بالای رودخانه بالارود
white water ابشارهای کوتاه رودخانه
inland navigation کشتی رانی در رودخانه ها
interamnian واقع در میان دو رودخانه
keelboat قایق پهن رودخانه
basins حوزه رودخانه ابگیر
keelboatman کرجی بان رودخانه
head water قسمت بالادست رودخانه
whitewater racing مسابقه در مسیر اشفته رودخانه
to fall down the river باجریان رودخانه حرکت کردن
to clean arives رودخانه ایی را لاروبی کردن
summer bed of a river بستر تابستانی رودخانه مسیل
palisades صخرهء مشرف بر رودخانه محجر
palisade صخرهء مشرف بر رودخانه محجر
detritus مواد خردوریز محمولات اب رودخانه
strath بستر پهن مسیر رودخانه
haugh زمین رسوبی کنار رودخانه
river forcasting پیش بینی جریان رودخانه
bed building stage of river تراز سطح متوسط اب رودخانه
navigation river رودخانه قابل کشتی رانی
fluviatile نهری زندگی کننده در رودخانه
fluviomarine درست شده رودخانه ودریا
hurst جای کم عمق در رودخانه یا دریا
he put me across the river مرا بدانسوی رودخانه برد
cess سرازیری کنار رودخانه وغیره
staff gauge اشل اندازه گیری ارتفاع اب رودخانه
fluviograph الت سنجش افت وخیزاب رودخانه
fairways قسمت قابل کشتیرانی رودخانه یا خلیج
holm زمین مسطح وپست نزدیک رودخانه
fluviometer الت سنجش افت وخیزاب رودخانه
fairway قسمت قابل کشتیرانی رودخانه یا خلیج
rhenish شراب المانی rhein وابسته به رودخانه
dragsman لاروب :کسیکه رودخانه هارالاروبی میکند
riffle کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
riffled کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
riffles کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
How long is the River Nile? طول وعرض رودخانه نیل چقدر است ؟
riffling کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
logjam انباشتگی تنهی درختان بریده شده در رودخانه
watersheds منطقهای که اب دریا یا رودخانه را پخش وتقسیم میکند
watershed منطقهای که اب دریا یا رودخانه را پخش وتقسیم میکند
gorge portion محل مناسب برای ایجاد سد دربستر رودخانه
camp-shedding [پایه ها و تخته های روی ساحل رودخانه]
effective snow melt برف ذوب شده موثر در جریان رودخانه
The teo countries are separated by this river. این رودخانه دو کشور را از یکدیگه جدامی کند
wharves لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
wharfs لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
live lining ماهیگیری در رودخانه که نخ و قلاب با جریان اب حرکت می کنند
wharf لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
riparian rights حقوق خاصه مالکین خریم رودخانه ها و انهار
riparian law قوانین مربوط به اعیان واموال موجود در اطراف رودخانه
nilometer الت خود نگارودرجه داربرای سنجش بلندی اب رودخانه
estacade سدی که ازتیرهاوپایههای چوبی در رودخانه یادریابرای بستن راه
base flow مقدار جریان ابی که رودخانه در حالت غیرسیلابی دارد
bank protection حفافت ساحل رودخانه درمقابل تخریبهای ناشی ازجریان
gauging station ایستگاه اندازه گیری سرعت وعمق اب در کانال یا رودخانه
sandbar جزیره نمایی که دردهانه رودخانه یا بندر گاه باشد
Brontide نوعی صدا [صدایی خفه شده و آرام که در برخی از مناطق زلزله خیز، به خصوص در امتداد سواحل و روی دریاچه ها شنیده میشود و تصور میرود که به دلیل لرزشهای ضعیف زمین باشد.]
gauging section مقطعی از کانال یا رودخانه که عمق اب یا سرعت اب اندازه گیری میشود
terrigenous تشکیل شده بوسیله عمل سایش رودخانه وجریان اب خاکزاد
estuary دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
ferrybridge کشتی ای که قطار راه اهن راازروی رودخانه یاخلیج میبرد
acheval ارتشی که جناحش در اثرمانعی مانندباتلاق یا رودخانه از ان دورو مجزا باشد
alluviation رسوبات ماسه و شن ناشی ازکم شدن سرعت جریان رودخانه
estuaries دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
snag boat کشتی بخاری کوچک که با ان بستر رودخانه هارا ازموانع پاک می کنند
caisson اطاقکی که جهت دستیابی به بستر رودخانه به سمت پایین گودبرداری میشود
water hole سوراخ یا شکاف طبیعی رودخانه خشک شده که مقداری اب دران باشد
The Pied Piper of Hamelin نی نواز هاملن [با نوازش موشها را تلسم میکرد و به رودخانه میبرد غرق شوند]
ferryboat قایقی که بوسیله سیم یا طناب وغیره ازیک سوی رودخانه بسوی دیگر میرود
ferryboats قایقی که بوسیله سیم یا طناب وغیره ازیک سوی رودخانه بسوی دیگر میرود
The Pied Piper of Hamelin فلوت زن رنگارنگ هاملن [با نوازش موشها را تلسم میکرد و به رودخانه میبرد غرق شوند]
ferry گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferries گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferried گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferrying گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
period of concentration در یک حوزه ابریز رودخانه مدت زمانی که یک قطره اب از ابتدای حوزه تا خروج از حوزه را
lockman بند یا سد رودخانه بند بان
stream gaging اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com