Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 152 (8 milliseconds)
English
Persian
in security for
یعنوان وثیقه درمقابل
Other Matches
against
درمقابل
otherwise
<adv.>
درمقابل
in d. from
درمقابل
in contrast with
درمقابل
on the other hand
<idiom>
درمقابل
cut it with a knife
درمقابل
by the same token
<adv.>
درمقابل
on the other side
<adv.>
درمقابل
alternatively
<adv.>
درمقابل
on the other hand
<adv.>
درمقابل
apart from that
<adv.>
درمقابل
at the same time
[on the other hand]
<adv.>
درمقابل
for
درمقابل برله
gainst
برعلیه درمقابل
against payment
درمقابل وجه
bay
دفاع کردن درمقابل
vis a vis
شخص روبرو درمقابل
bays
دفاع کردن درمقابل
to keep at bay
دفاع کردن درمقابل
vis-a-vis
شخص روبرو درمقابل
little frog in a big pond
<idiom>
قطرهای درمقابل دریا
baying
دفاع کردن درمقابل
brace
درمقابل فشارمقاومت کردن
braced
درمقابل فشارمقاومت کردن
bayed
دفاع کردن درمقابل
shield
حفافت کردن درمقابل
shields
حفافت کردن درمقابل
earthquake proof foundation
غیر مقاوم درمقابل زلزله
To make a stand against injustice.
درمقابل ستم ایستادگی کردن
defendant
مقاوم درمقابل زور و فشار
to defend oneself
[against]
از خود دفاع کردن
[درمقابل]
thermistor
الت مقاوم درمقابل برق
thermolabile
بی ثبات یا ناپایدار درمقابل حرارت
defendants
مقاوم درمقابل زور و فشار
v
مخفف versus به معنی درمقابل
To stand up to someone . To assert oneself.
درمقابل کسی قد علم کردن
It sinds into insignificance beside his invention .
این درمقابل اختراع اوهیچ است
counterpose
درمقابل یکدیگر قرار دادن متقابل ساختن
buck fever
هیجان شکارچی تازه کار درمقابل شکار
d/a
acceptance documentagainst تحویل اسناد درمقابل قبولی نویسی
robustness
قدرت پوشش یک سیستم وتوانایی آن درمقابل ضربه وافتادن
bank protection
حفافت ساحل رودخانه درمقابل تخریبهای ناشی ازجریان
best ball
بازی یک نفر درمقابل 2 یا 3نفر برای کسب بهترین امتیاز
pawn
وثیقه
hostages
وثیقه
pawned
وثیقه
pawning
وثیقه
bail
وثیقه
pawns
وثیقه
security
وثیقه
pledge
[archaic]
[guaranty]
وثیقه
guaranty
وثیقه
guarantee
وثیقه
redeem of pledge
فک وثیقه
naminum
وثیقه
warranty
وثیقه
impignorate
وثیقه
guaranty
وثیقه
gage
وثیقه
earnest
وثیقه
guarantees
وثیقه
pledge
وثیقه
guaranteed
وثیقه
sureties
وثیقه
pledging
وثیقه
pledged
وثیقه
pledges
وثیقه
guarantee
وثیقه
collateral
وثیقه
warranties
وثیقه
hostage
وثیقه
warranty
وثیقه
surety
وثیقه
plene administravit
دفاع امین یا مدیر ترکه درمقابل دعاوی مطروحه علیه متوفی
pawn
گروگان وثیقه
sureties
گرو وثیقه
pledges
وثیقه ضمانت
guaranteed
وثیقه سپرده
lienor
وثیقه گیر
lienee
وثیقه گذار
lien
حق تصرف وثیقه
pawned
گروگان وثیقه
pledgee
وثیقه گیر
pledged
وثیقه ضمانت
pledgee
وثیقه گیرنده
surety
گرو وثیقه
secured creditor
طلبکار با وثیقه
guarantee
وثیقه سپرده
right of lien
حق تصرف وثیقه
to give security
وثیقه دادن
guarantee
کفالت وثیقه
cautioning
هوشیاری وثیقه
pledgor
وثیقه گذار
pledger
وثیقه دهنده
guaranty
وثیقه گرو
pawning
گروگان وثیقه
caution
هوشیاری وثیقه
cautioned
هوشیاری وثیقه
pledge
وثیقه ضمانت
premium
وثیقه حق بیمه
cautions
هوشیاری وثیقه
earnest
وثیقه بیعانه
assurance
ضمانت وثیقه
premiums
وثیقه حق بیمه
assurances
ضمانت وثیقه
pledging
وثیقه ضمانت
gage
وثیقه گذاردن
guaranteed
کفالت وثیقه
foreclosure
ضبط وثیقه
guarantees
وثیقه سپرده
foreclosure
بازداشت وثیقه
guarantees
کفالت وثیقه
pawns
گروگان وثیقه
cash security
وثیقه نقدی
stiff
مسیر مقاوم در مقابل گوی بولینگ ثبات داشتن قایق درمقابل باد
parliamentarism
سیستمی که در ان قوه مجریه درمقابل پارلمان جوابگو ومسئول اعمال خود باشد
stiffest
مسیر مقاوم در مقابل گوی بولینگ ثبات داشتن قایق درمقابل باد
knee brace
پشت بندی که جهت مقاومت ساختمان درمقابل فشار ناشی از بادبسته میشود
private decument
درمقابل عقد رسمی یا سند که در CL اسناد مصدق یا عقودمهمور به مهر نامیده میشود
creditor's bill
رسیدی که بستانکار متوفی درمقابل دریافت مقداری ازترکه به عنوان تصفیه حساب
stiffer
مسیر مقاوم در مقابل گوی بولینگ ثبات داشتن قایق درمقابل باد
pledging
گرو گذاشتن وثیقه
pledges
گرو گذاشتن وثیقه
pledges
مال مورد وثیقه
pledging
مال مورد وثیقه
good performance bond guarntee
وثیقه انجام تعهد
pledged
مال مورد وثیقه
pledge
مال مورد وثیقه
pledge
گرو گذاشتن وثیقه
pledged
گرو گذاشتن وثیقه
unsecured creditor
طلبکار بدون وثیقه
loan on deposit
اعطای وام به وثیقه سپرده
lien
حق وصول طلب حق تصرف وثیقه
hypothecate
وثیقه قرار دادن رهن گذاردن
bondable
قابل تبدیل به اوراق قرضه وثیقه پذیر
collateral
عین مرهونه مال گرویی وثیقه انجام تعهد
debt collection for realisation
property pledged of وصول طلب با نقد کردن وثیقه
bondholder
دارای صاحب سهام قرضه دارنده وثیقه یاکفالت
pawn broker
کسی که کارش دادن وامهای کوچک و گرفتن وثیقه است
hypothecate
در CL به معاملاتی اطلاق میشود که ضمن ان وثیقه دین در اختیارمدیون باقی می ماند
armor protection
حفافت درمقابل ادوات زرهی پوشش زرهی
white hope
بوکسور سفیدپوست درمقابل بوکسور سیاه پوست
to pay against receipt
در برابر رسید پرداختن درمقابل رسید دادن
thermal stress
ازمایش اثر حرارت تشعشعی رادیواکتیویته مقاومت درمقابل اثر فرساینده حرارت
foreclose
فروختن وثیقه وام بعلت عدم بازپرداخت وام
foreclosing
فروختن وثیقه وام بعلت عدم بازپرداخت وام
forecloses
فروختن وثیقه وام بعلت عدم بازپرداخت وام
foreclosed
فروختن وثیقه وام بعلت عدم بازپرداخت وام
constructive notice
ابلاغ اختیاری در CL ابلاغی که به وکیل شخص بشود قانونی یااعتباری نامیده میشود و درمقابل ان " ابلاغ رسمی یاواقعی " قرار دارد و ان ابلاغی است که به خود شخص بشود
pragmatism
مصلحت گرایی روش فکری منسوب به ویلیام جیمز امریکایی که درمقابل تعریفی که فلسفه مابعدالطبیعه از حقیقت میکند به این شرح " مطابقت ذهن با واقعیت خارجی "تعریف جدیدی وضع نموده است به این شکل " ان چه درعمل مفید افتد حقیقت است "
round robin (tournament or contest)
<idiom>
بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com