English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
what does it meant یعنی چه چه معنی دارد
Other Matches
neutral soil خاکی که نه خاصیت اسیدی دارد نه قلیائی یعنی پ هاش ان مساوی 7است
central treaty organization پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
zero compression روندی که حافظه را ازصفرهای مقدم بدون معنی که در سمت چپ ارقام بابیشترین معنی قرار دارند پاک میکند
acceptation قبول معنی عرف معنی مصطلح
scalar متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
signifying معنی دادن معنی بخشیدن
signify معنی دادن معنی بخشیدن
signifies معنی دادن معنی بخشیدن
armistise متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
videlicet یعنی
namely <adv.> یعنی
namely یعنی
videlicet یعنی
that is یعنی
that is to say یعنی
in fact یعنی
scilicet یعنی
to wit یعنی
to wit <adv.> یعنی
nee یعنی
innuendos یعنی تشریح
innuendoes یعنی تشریح
innuendo یعنی تشریح
dominical یعنی حضرت مسیح
this word means a dog این واژه یعنی سگ
an inceptive یعنی میخواهم لرزکنم
the gentle sex جنس لطیف یعنی زن
the fair sex جنس لطیف یعنی زن
strangle در مخابرات یعنی دستگاه
. The car is gathering momentum. اتوموبیل دارد دور بر می دارد
they were made one یعنی باهم عروسی کردند
dominical وابسته به روز خداوند یعنی یکشنبه
quintessence عنصر پنجم یعنی "اثیر" یا "اتر"
splashed در پدافند هوایی یعنی هواپیمای دشمن زده شد
in the dark در رهگیری هوایی یعنی درصفحه رادار من مشهودنیست
sauntering در رهگیری هوایی یعنی بابهترین امکانات خود پروازکنید
saunter در رهگیری هوایی یعنی بابهترین امکانات خود پروازکنید
sauntered در رهگیری هوایی یعنی بابهترین امکانات خود پروازکنید
profound gangrene یعنی انکه گوشت زیادی را تباه کرده باشد
saunters در رهگیری هوایی یعنی بابهترین امکانات خود پروازکنید
big five پنج بانک معتبر انگلستان یعنی بانکهای میدلند
caveat emptor یعنی خریدارخود مسئول بازرسی کالائی که می خرد میباشد
what luck در رهگیری هوایی یعنی نتیجه انجام ماموریت چه طور بود
punch در رهگیری هوایی یعنی به زودی با هواپیمای دشمن روبرو خواهید شد
skip it در رهگیری هوایی یعنی تک راقطع کنید یا تک نکنید یارهگیری موقوف
salvos در رهگیری هوایی یعنی موافب باشید اماده شلیک هستم
caveat venditor یعنی فروشنده مسئول معایب کالای فروخته شده میباشد
punched در رهگیری هوایی یعنی به زودی با هواپیمای دشمن روبرو خواهید شد
punches در رهگیری هوایی یعنی به زودی با هواپیمای دشمن روبرو خواهید شد
Walls have ears <idiom> دیوار موش دارد و موش گوش دارد [اصطلاح]
karaite عضو تیرهای ازیهودکه تنهانص توریه راقبول دارند....یعنی خوانندگان
squawk flash در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را روشن کنید
stop squawk در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را خاموش کنید
labor theory of value براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
wells در رهگیری هوایی یعنی جنگ افزارهای یاد شده خوب کارمی کنند
orbiting در رهگیری هوایی یعنی درحال چرخش یا دور بزنید وهدف را جستجو کنید
spitting در رهگیری هوایی یعنی درحال رها کردن بویههای صوتی ضد زیردریایی هستم
spoofer در رهگیری هوایی یعنی دشمن از وسایل فریب الکترونیکی یا تاکتیکی استفاده میکند
tied on در درگیری هوایی یعنی هواپیمای یاد شده داخل ارایش قسمت من است
popeye در رهگیری هوایی یعنی درداخل ابر هستم یا نقطهای که دید کور است
squawking در رهگیری هوایی یعنی روشن کردن دستگاه شناسایی دشمن و خودی و کار با ان
well در رهگیری هوایی یعنی جنگ افزارهای یاد شده خوب کارمی کنند
whats' up در رهگیری هوایی یعنی علت حادثه را گزارش کنید یا وضع چطور است
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
pogo در رهگیری هوایی یعنی چانل مخابراتی را که بعد از این کلمه اعلام می کنم بگیرید
what state در رهگیری هوایی یعنی میزان سوخت و مهمات واکسیژن باقیمانده خود راگزارش کنید
squawks در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
squawk در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
squawk low در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را روی وضعیت اهسته بگذارید
squawk may day در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را روی وضعیت اضطراری بگذارید
squawked در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
squawk mike در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را روی وضعیت میکروفن بگذارید
purple در رهگیری هوایی یعنی یکان یا هواپیمای تعیین شده مشکوک به حمل جنگ افزاراتمی است
state chicken در رهگیری هوایی یعنی سوخت من در حال تمام شدن است بایستی برای تجدیدسوخت برگردم
enclave economices اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
destructive addition عمل جمع که در آن نتیجه روی یکی از عملوندها نوشته میشود یعنی دوباره نویسی صورت می گیرد
stranger در رهگیری هوایی یعنی یک هواپیمای ناشناس با گرا ومسافت و ارتفاع داده شده درحال امدن است
walls here ears دیوار موش دارد موش گوش دارد
meaningfully پر معنی
irrationable بی معنی
significantly پر معنی
meaning معنی
neer do well or well بی معنی
significant پر معنی
of no significance بی معنی
significance معنی
meaning less بی معنی
meaningful پر معنی
implication معنی
purport معنی
abstracts معنی
definitions معنی
purporst معنی
purported معنی
purporting معنی
purports معنی
translation معنی
abstract معنی
implications معنی
intendment معنی
insensate بی معنی
hokum بی معنی
signification معنی
fool begged بی معنی
definition معنی
pointless بی معنی
rigmaroles بی معنی
dumb بی معنی
rigmarole بی معنی
irrational بی معنی
meaningless بی معنی
dulls بی معنی
dulling بی معنی
synonymous هم معنی
frothy بی معنی
drifts معنی
unmeaning بی معنی
dullest بی معنی
drift معنی
drifted معنی
dumbest بی معنی
dumber بی معنی
tosh بی معنی
drifting معنی
to explain away معنی
duller بی معنی
dulled بی معنی
innuendo معنی
semantics معنی
witless بی معنی
effect معنی
effected معنی
effecting معنی
equipollent هم معنی
innuendos معنی
innuendoes معنی
dull بی معنی
meanings معنی
abstracting معنی
insignificance بی معنی گری
jargon سخن بی معنی
by extension بابسط معنی
mystic sense معنی رمزی
mal پیشوندی که معنی بد
inexpessive بی اثر بی معنی
synonym واژه هم معنی
synonyms واژه هم معنی
with out rhyme or reason . بی معنی وقافیه
in letter and in spirit ئر لفظ و در معنی
lexical meaning معنی لغوی
significant معنی دار
literal sense معنی لغوی
significantly معنی دار
it does not make sense معنی نمیدهد
inutility اوم بی معنی
twaddle سخن بی معنی
punctual معنی دار
insignificancy بی معنی گری
inept ناجور بی معنی
pith پر معنی وعمیق
modification تصرف در معنی
purport معنی دادن
ideas مقصود معنی
frothily بطوربی معنی
by extension باتعمیم معنی
figurative sense معنی مجازی
fandangle چیزبی معنی
fallal چیزبی معنی
fallal کلمه بی معنی
falderol کلمه بی معنی
falderol چیز بی معنی
falderal چیز بی معنی
dead dog ادم بی معنی
absurd مزخرف بی معنی
meaningful معنی دار
meaningfully معنی دار
meanings معنی دار
idea مقصود معنی
blatherskite سخن بی معنی
moral پند معنی
purported معنی دادن
purporting معنی دادن
abstract noun اسم معنی
purports معنی دادن
grammatical sense معنی دستوری
equivalents مترادف هم معنی
equivalent مترادف هم معنی
intends معنی دادن
intending معنی دادن
intend معنی دادن
amphibolic دارای دو معنی
blat بی معنی و بی ملاحظه
literal معنی اصلی
meaning معنی دار
to this effect باین معنی
ambiguities گنگی معنی
that is to say بدین معنی که
intent معنی منظور
significative معنی دار
ambiguity گنگی معنی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com