Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (2 milliseconds)
English	Persian
unassailable	یورش ناپذیر
Other Matches
invulnerable	زخم ناپذیر اسیب ناپذیر
immedicable	درمان ناپذیر بهبود ناپذیر
irrevocably	بطور تغییر ناپذیر بطور چاره ناپذیر
onslaughts	یورش
raiding	یورش
assault	یورش
assaults	یورش
sorties	یورش
sortie	یورش
offense	یورش
onslaught	یورش
onrush	یورش
assailment	یورش
sally	یورش
sallies	یورش
invasion	تک یورش
assaulted	یورش
offenses	یورش
offence	یورش
invasions	تک یورش
raided	یورش
raids	یورش
raid	یورش
raids	یورش اوردن
rushed	یورش کردن
raiding	یورش اوردن
rushing	حمله یورش
raided	یورش اوردن
sorties	یورش اوردن
rushing	یورش کردن
raid	یورش اوردن
pushes	یورش بردن
storms	یورش اوردن
rush	یورش کردن
rush	حمله یورش
storming	یورش اوردن
raiders	یورش برنده
stormed	یورش اوردن
assault	یورش شمشیرباز
striking force	نیروی یورش
storm	یورش اوردن
assaults	یورش شمشیرباز
insalivate	درون یورش
inrush	درون یورش
assaulted	یورش شمشیرباز
pash	یورش نرمی
rushed	حمله یورش
push	یورش بردن
academic assault	یورش کلاسیک
explosive	یورش ناگهانی
sortie	یورش اوردن
raider	یورش برنده
sally	یورش اوردن
offensive	زشت یورش
pushed	یورش بردن
sallies	یورش اوردن
offensives	زشت یورش
strikes	ضربت زدن یورش
attacks	تاخت و تاز یورش
pounced	حمله باچنگال یورش
attack	تاخت و تاز یورش
pounces	حمله باچنگال یورش
strike	ضربت زدن یورش
pouncing	حمله باچنگال یورش
pounce	حمله باچنگال یورش
sacking	درحال یورش وچپاول
to rush at	یورش یاحمله کردن به
attacked	تاخت و تاز یورش
all the way	اخرین یورش برای لمس نقطه نهایی
charging	خطای مهاجم خطای ناشی از یورش به حریف
inappeasable	ناپذیر
unchallenged	بحث ناپذیر
waterproof	نم ناپذیر
waterproofs	نم ناپذیر
waterproofed	نم ناپذیر
watertight	اب ناپذیر
imperviable	نم ناپذیر
immiscible	امیزش ناپذیر
fatigueless	خستگی ناپذیر
immitigable	تخفیف ناپذیر
unchallenged	انکار ناپذیر
achromic	رنگ ناپذیر
air proof	هوا ناپذیر
unwearying	خستگی ناپذیر
incodensable	انقباض ناپذیر
incoercible	انقباض ناپذیر
incommensurable	سنجش ناپذیر
inalienable <adj.>	اجتناب ناپذیر
inappellable	پژوهش ناپذیر
exhautless	خستگی ناپذیر
achromatic	رنگ ناپذیر
imperviable	سرایت ناپذیر
beyond bearing	تحمل ناپذیر
impenitent	توبه ناپذیر
inalterable	تغییر ناپذیر
inappealable	پژوهش ناپذیر
impartible	بخش ناپذیر
deathless	فنا ناپذیر
drainless	خستگی ناپذیر
immiscible	امتزاج ناپذیر
ego alien	خود ناپذیر
engrained	چاره ناپذیر
incommensurable	مقایسه ناپذیر
incommutable	استحاله ناپذیر
undecidable	تصمیم ناپذیر
uninflammable	اشتعال ناپذیر
unobjectionable	اعتراض ناپذیر
unsearchable	کاوش ناپذیر
untouchability	لمس ناپذیر
water proof	رطوبت ناپذیر
waterproof wire	سیم نم ناپذیر
sure-fire	شکست ناپذیر
unconquerable	تسخیر ناپذیر
uncomputable	محاسبه ناپذیر
raintight	باران ناپذیر
remediless	درمان ناپذیر
sateless	سیری ناپذیر
spanless	پیمایش ناپذیر
stainless	زنگ ناپذیر
unappealabe	پژوهش ناپذیر
unappeasable	استمالت ناپذیر
unchangeable	تغییر ناپذیر
impossible [colloquial] <adj.>	تحمل ناپذیر
unalterable <adj.>	اجتناب ناپذیر
unalienable <adj.>	اجتناب ناپذیر
unfeasible <adj.>	انجام ناپذیر
inexecutable <adj.>	انجام ناپذیر
impracticable <adj.>	انجام ناپذیر
absolute <adj.>	اجتناب ناپذیر
indispensable <adj.>	اجتناب ناپذیر
inevitable <adj.>	اجتناب ناپذیر
nonsuperimposable	انطباق ناپذیر
non descript	تشریح ناپذیر
indiminishable	کاهش ناپذیر
indisciplinable	انظباط ناپذیر
indispansably	بطورچاره ناپذیر
indisributable	بخش ناپذیر
indubious	تردید ناپذیر
ineludible	گریز ناپذیر
inexcitable	هیجان ناپذیر
inexhaustibly	بطورپایان ناپذیر
indefectible	خلل ناپذیر
incommutably	تبدیل ناپذیر
incompressible	تراکم ناپذیر
incompressible	فشار ناپذیر
inconvertible	مبادله ناپذیر
incorruptibly	بطورفساد ناپذیر
indecomposable	فساد ناپذیر
indefeasible	فسخ ناپذیر
indefeasible	بطلان ناپذیر
inexplorable	کاوش ناپذیر
inextinguishably	بطورتسکین ناپذیر
irrecoverably	بطوراصلاح ناپذیر
irremissible	اغماض ناپذیر
irresistable	مقاومت ناپذیر
irresolvable	تجزیه ناپذیر
irriversible	برگشت ناپذیر
joiner door	دربهای اب ناپذیر
nanoaddressable	نشانی ناپذیر
non descript	وصف ناپذیر
irrecoverable	جبران ناپذیر
irrecocilably	بطوروفق ناپذیر
infrangible	تجزیه ناپذیر
inirritable	تحریک ناپذیر
inscrvtable	تفحص ناپذیر
insol	انحلال ناپذیر
insusceptible	تایید ناپذیر
intangibly	بطورلمس ناپذیر
invariant	تغییر ناپذیر
ireversible	تغییر ناپذیر
incommutable	تخفیف ناپذیر
irrevocably	بطورفسخ ناپذیر
uncompromisingly	مصالحه ناپذیر
uncompromising	مصالحه ناپذیر
indeterminable	تعیین ناپذیر
intangible	لمس ناپذیر
inaccessible	ارتباط ناپذیر
unceasing	پایان ناپذیر
unceasing	ایست ناپذیر
inaccessible	دسترسی ناپذیر
unbeatable	باخت ناپذیر
incurable	درمان ناپذیر
interminable	پایان ناپذیر
incomparable	مقایسه ناپذیر
unavoidable	چاره ناپذیر
immortal	فنا ناپذیر
disconsolate	تسلی ناپذیر
unaccountable	توضیح ناپذیر
irreconcilable	اشتی ناپذیر
unaccountably	توضیح ناپذیر
irreconcilable	وفق ناپذیر
inscrutable	نفوذ ناپذیر
voracious	سیری ناپذیر
ineluctable	چاره ناپذیر
incurable	بهبودی ناپذیر
unbearable	تحمل ناپذیر
impermeable	نشت ناپذیر
impregnable	رسوخ ناپذیر
inflexible	انحناء ناپذیر
overpowering	مقاومت ناپذیر

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com