Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
explosive
یورش ناگهانی
Other Matches
ambivalence
توجه ناگهانی و دلسردی ناگهانی نسبت بشخص یاچیزی
nose dive
شیرجه ناگهانی در هواپیما تنزل ناگهانی قیمت
flurries
اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
flurry
اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
surge
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surged
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surges
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
spurts
جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurted
جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurt
جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurting
جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
raided
یورش
raids
یورش
sally
یورش
sallies
یورش
raiding
یورش
assailment
یورش
onslaught
یورش
onslaughts
یورش
sortie
یورش
assaulted
یورش
assaults
یورش
assault
یورش
invasions
تک یورش
raid
یورش
offense
یورش
offence
یورش
invasion
تک یورش
sorties
یورش
offenses
یورش
onrush
یورش
assault
یورش شمشیرباز
sorties
یورش اوردن
stormed
یورش اوردن
raided
یورش اوردن
storm
یورش اوردن
storms
یورش اوردن
inrush
درون یورش
rush
یورش کردن
academic assault
یورش کلاسیک
raid
یورش اوردن
pushed
یورش بردن
push
یورش بردن
pushes
یورش بردن
raiders
یورش برنده
rushed
یورش کردن
raider
یورش برنده
storming
یورش اوردن
assaulted
یورش شمشیرباز
sally
یورش اوردن
sortie
یورش اوردن
unassailable
یورش ناپذیر
pash
یورش نرمی
sallies
یورش اوردن
offensive
زشت یورش
insalivate
درون یورش
striking force
نیروی یورش
offensives
زشت یورش
assaults
یورش شمشیرباز
raids
یورش اوردن
rush
حمله یورش
rushing
یورش کردن
raiding
یورش اوردن
rushing
حمله یورش
rushed
حمله یورش
attacks
تاخت و تاز یورش
attacked
تاخت و تاز یورش
strike
ضربت زدن یورش
attack
تاخت و تاز یورش
pouncing
حمله باچنگال یورش
strikes
ضربت زدن یورش
to rush at
یورش یاحمله کردن به
pounced
حمله باچنگال یورش
sacking
درحال یورش وچپاول
pounces
حمله باچنگال یورش
pounce
حمله باچنگال یورش
all the way
اخرین یورش برای لمس نقطه نهایی
charging
خطای مهاجم خطای ناشی از یورش به حریف
strike
تک ناگهانی
snap
ناگهانی
precipitate
ناگهانی
abrupt
ناگهانی
precipitating
ناگهانی
sudden
ناگهانی
strikes
تک ناگهانی
precipitates
ناگهانی
surprise attack
تک ناگهانی
precipitated
ناگهانی
snapped
ناگهانی
instantaneous
ناگهانی
spontaneity
ناگهانی
on the spur of the moment
<idiom>
ناگهانی
snapping
ناگهانی
all at once
<idiom>
ناگهانی
snaps
ناگهانی
shocks
هراس ناگهانی
flicked
تکان ناگهانی
flicking
تکان ناگهانی
flick
تکان ناگهانی
flare up
اشتعال ناگهانی
shock
هراس ناگهانی
shocked
هراس ناگهانی
flare up
غضب ناگهانی
he acted from impluse
نیروی ناگهانی یا
irruption
ایجاد ناگهانی
flicks
تکان ناگهانی
sortie
حمله ناگهانی
killing
توفیق ناگهانی
screams
ناگهانی گفتن
suddenly
بطور ناگهانی
detonation
انفجار ناگهانی
detonations
انفجار ناگهانی
sudden-death
مرگ ناگهانی
flaws
اشوب ناگهانی
sudden death
مرگ ناگهانی
crashingly
ورشکستگی ناگهانی
spurts
افزایش ناگهانی
spurts
خروج ناگهانی
sorties
حمله ناگهانی
spurting
افزایش ناگهانی
spurting
خروج ناگهانی
spurt
خروج ناگهانی
spurt
افزایش ناگهانی
spurted
افزایش ناگهانی
screamed
ناگهانی گفتن
scream
ناگهانی گفتن
killings
توفیق ناگهانی
clap
صدای ناگهانی
clapped
صدای ناگهانی
clapping
صدای ناگهانی
claps
صدای ناگهانی
burst force
نیروی ناگهانی
break down
سقوط ناگهانی
blow out
خروج ناگهانی
snap
شتابزدگی ناگهانی
snapped
شتابزدگی ناگهانی
snapping
شتابزدگی ناگهانی
snaps
شتابزدگی ناگهانی
an abrupt departure
حرکت ناگهانی
accidental war
جنگ ناگهانی
abruption
قطع ناگهانی
flaw
اشوب ناگهانی
spurted
خروج ناگهانی
lunged
حمله ناگهانی
all of a sudden
<idiom>
به طور ناگهانی
hit-and-run
<idiom>
تاثیر ناگهانی
lunge
حمله ناگهانی
shoot up
<idiom>
ناگهانی بلندکردن
crashes
ورشکستگی ناگهانی
walk out
<idiom>
ناگهانی رفتن
bump
تکان ناگهانی
nosediving
افت ناگهانی
nosedives
افت ناگهانی
brainwave
الهام ناگهانی
brainwaves
الهام ناگهانی
nosedive
افت ناگهانی
crashed
ورشکستگی ناگهانی
lunging
حمله ناگهانی
canvasses
حمله ناگهانی
nosedived
افت ناگهانی
lunges
حمله ناگهانی
in one's tracks
<idiom>
ناگهانی ،بیدرنگ
accidents
مصیبت ناگهانی
random
مسیر ناگهانی
randomly
مسیر ناگهانی
fright
ترس ناگهانی
accident
مصیبت ناگهانی
gusts
باد ناگهانی
gust
باد ناگهانی
canvassing
حمله ناگهانی
crashing
ورشکستگی ناگهانی
canvassed
حمله ناگهانی
canvass
حمله ناگهانی
frights
ترس ناگهانی
xenogenesis
خلق ناگهانی
catastrophes
بلای ناگهانی
crash
ورشکستگی ناگهانی
boom
ترقی ناگهانی
twitching
انقباض ناگهانی
power surge
برق ناگهانی
twitching
تکان ناگهانی
twitches
انقباض ناگهانی
saltation
جنبش ناگهانی
to bolt
ناگهانی جهیدن
twitches
تکان ناگهانی
boomed
ترقی ناگهانی
catastrophe
بلای ناگهانی
raids
حمله ناگهانی
switcheroo
تغییر ناگهانی
raiding
حمله ناگهانی
raided
حمله ناگهانی
peripeteia
تغییر ناگهانی
raid
حمله ناگهانی
booms
ترقی ناگهانی
booming
ترقی ناگهانی
supervention
اتفاق ناگهانی
opportunity target
هدف ناگهانی
target of opportunity
هدف ناگهانی
twitched
تکان ناگهانی
sudden stoppage
توقف ناگهانی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com