Dictiornary-Farsi | یونیزه شدن تجزیه ملکولی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
ionization	یونیزه شدن تجزیه ملکولی


Other Matches

molecular	ملکولی
molecular	ملکولی ذرهای
equimolal	دارای غلظت ملکولی مساوی
ionized	یونیزه
monomolecular	دارای صخامت بقدر یک ملکول یک ملکولی
fully ionized plasma	پلاسمای تمام یونیزه
ionizing radiation	تابش یونیزه کننده
dose rate	میزان متوسط تابشهای یونیزه کننده
rem	مقدار واحد از تشعشع یونیزه کننده
roentgen	واحد تابش تشعشعات یونیزه کننده
rem	مقدار تابش یونیزه کننده که در صورت جذب توسط یک جسم همان تاثیرات فیزیولوژیکی را که یک رونتگن اشعه ایکس یاتابشهای گاما دارند خواهدداشت
controlled environment	محیطی که در ان کمیتهایی ازقبیل دما فشارترکیب اتمسفری تابشهای یونیزه کننده و میزان رطوبت در مقادیر مناسب برای موجودات زنده یا سخت افزارنگه داشته میشوند
analysis staff	ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
spectrophotometry	اسپکتروفتومتر [در این روش با تجزیه رنگ ها و مقایسه آن نمونه های مرجع، نوع رنگینه بکار رفته مشخص می شود. این روش خصوصا در تجزیه رنگ های فرش های قدیمی و شناخت رنگینه های آن مورد استفاده قرار می گیرد.]
crater analysis	تجزیه و تحلیل قیف انفجار تجزیه و تحلیل قیف حاصله از انفجار گلوله ها
decoupling	تجزیه
dissection	تجزیه
decayed	تجزیه
separate	تجزیه
anatomies	تجزیه
separates	تجزیه
sequestration	تجزیه
separated	تجزیه
shake down	تجزیه
anatomy	تجزیه
disintegration	تجزیه
dissolution	تجزیه
decays	تجزیه
decaying	تجزیه
cracking	تجزیه
analysis	تجزیه
dissociation	تجزیه
parsing	تجزیه
severance	تجزیه
analyzer	تجزیه گر
decay	تجزیه
dialysis	تجزیه
separations	تجزیه
separation	تجزیه
break down	تجزیه
break up	تجزیه
resolution	تجزیه
breaks	تجزیه
break	تجزیه
decomposition	تجزیه
catalysis	تجزیه
resolutions	تجزیه
segregation	تجزیه
osmose	نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
frequency analysis	تجزیه فرکانس
gasometry	تجزیه گازی
dialyze	تجزیه شدن
gravimetric analysis	تجزیه وزنی
gravimetrical analysis	تجزیه وزنی
parses	تجزیه کردن
microconsumer	تجزیه کننده
microcomoser	تجزیه کننده
decomposer	تجزیه کننده
decomposable	قابل تجزیه
homolysis	تجزیه شیمیایی
frequency analysis	تجزیه هارمونی ها
hydrolysis	تجزیه بوسیله اب
hydrolyze	تجزیه شدن
dialyze	تجزیه کردن
gas analysis	تجزیه گاز
disassemble	تجزیه کردن
fractionating column	ستون تجزیه
fibrinolysis	تجزیه فیبرین
elution analysis	تجزیه شویشی
elemental analysis	تجزیه عنصری
electron decay	تجزیه الکترون
electrolytic decomposition	تجزیه الکترولیت
double decomposition	تجزیه مضاعف
dissolvable	تجزیه شدنی
dissoluble	تجزیه پذیر
dissociative	تجزیه کننده
disintegrable	تجزیه پذیر
dispersion of light	تجزیه نور
disembody	تجزیه کردن
image resolution	تجزیه تصویر
indiscerptibility	تجزیه ناپذیری
assay	تجزیه کردن
analyze [American]	تجزیه کردن
break down <idiom>	تجزیه وتحلیل
volumetric analysis	تجزیه حجمی
ultimate analysis	تجزیه نهایی
analyse [British]	تجزیه کردن
thermal decomposition	تجزیه گرمایی
syllabicity	تجزیه هجایی
syllabi	تجزیه هجائی
dissect [analyse]	تجزیه کردن
study	تجزیه کردن
survey	تجزیه کردن
scrutinize	تجزیه کردن
look into	تجزیه کردن
investigate	تجزیه کردن
inspect	تجزیه کردن
explore	تجزیه کردن
examine	تجزیه کردن
enquire into	تجزیه کردن
determine	تجزیه کردن
check	تجزیه کردن
bolt [examine]	تجزیه کردن
evaluate	تجزیه کردن
stripping analysis	تجزیه عریانساز
splitting a cause of action	تجزیه دعوی
physical analysis	تجزیه فیزیکی
photodecomposition	تجزیه نوری
parting of metals	تجزیه فلزات
parser	تجزیه کننده
parse tree	درخت تجزیه
motion analysis	تجزیه حرکت
market segmentation	تجزیه بازار
job analysis	تجزیه کار
irresolvable	تجزیه ناپذیر
irrefrangible	غیرقابل تجزیه
ionization	تجزیه اتمها
inverse segregation	تجزیه وارونه
instrumental analysis	تجزیه دستگاهی
inseparability	تجزیه ناپذیری
prescind	تجزیه کردن
proximate analysis	تجزیه گروهی
spectrum analysis	تجزیه بیناب
spectrum analysis	تجزیه طیف
separator	دستگاه تجزیه
separatist	تجزیه طلب
segregative	تجزیه طلب
secessionism	تجزیه طلبی
resolvable	تجزیه شدنی
resolution of forces	تجزیه نیروها
resoluble	تجزیه شدنی
research and analysis	تجزیه و تحلیل
quantitative analysis	تجزیه کمی
qualitative analysis	تجزیه چونی
qualitative analysis	تجزیه کیفی
infrangible	تجزیه ناپذیر
decompose	تجزیه کردن
analytically	بطور تجزیه
analytically	از راه تجزیه
liberates	تجزیه کردن
parses	تجزیه شدن
liberating	تجزیه کردن
indissoluble	تجزیه نا پذیر
decomposes	تجزیه کردن
decomposed	تجزیه شده
acid decomposition	تجزیه اسیدی
electrolysis	تجزیه الکتریکی
isolation	تجزیه جداسازی
parsed	تجزیه کردن
refraction	تجزیه انحراف
analitical	مربوط به تجزیه
detachable	قابل تجزیه
parsing	تجزیه کردن
decomposes	تجزیه شدن
disintegrates	تجزیه کردن
decompose	تجزیه شدن
dispersion	تجزیه نور
secessionist	تجزیه طلب
secessionists	تجزیه طلب
atomic	تجزیه ناپذیر
partings	تقسیم تجزیه
parting	تقسیم تجزیه
analysis	تجزیه و تحلیل
liberate	تجزیه کردن
analysis	شی تجزیه شده
analitics	علم تجزیه
analytical balance	ترازوی تجزیه
disintegrates	تجزیه شدن
analysing	تجزیه کردن
capillarity analysis	تجزیه مویینهای
chemical analyse	تجزیه شیمیایی
dismembering	تجزیه کردن
chemical analysis	تجزیه شیمیایی
analyses	تجزیه کردن
disintegrating	تجزیه شدن
disintegrating	تجزیه کردن
analysed	تجزیه کردن
dismember	تجزیه کردن
dismembered	تجزیه کردن
analyse	تجزیه کردن
analyzed	تجزیه کردن
parsed	تجزیه شدن
disintegrate	تجزیه شدن
analyzing	تجزیه کردن
analyzes	تجزیه کردن
dismembers	تجزیه کردن
parse	تجزیه شدن
analyze	تجزیه کردن
disintegrate	تجزیه کردن
analytical chemistry	شیمی تجزیه
parse	تجزیه کردن
regression analysis	تجزیه و تحلیل رگرسیون
resolves	تجزیه کردن یا شدن
sedimentation analysis	تجزیه بروش ته نشینی
separated	سواکردن تجزیه کردن
resolve	تجزیه کردن یا شدن
separatism	تفکیک تجزیه طلبی
ionize	به یون تجزیه کردن
lysate	حاصل تجزیه سلولی
operations analysis	تجزیه و تحلیل عملیات