Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 93 (7 milliseconds)
English
Persian
mountain troops
یکانهای کوهستانی
Other Matches
armed services
قسمتهای نیروهای مسلح یکانهای مسلح یکانهای نیروهای مسلح
field commands
یکانهای رزمی
subunits
یکانهای جزء
subunits
یکانهای وابسته
tactical troops
یکانهای تاکتیکی
individual units
یکانهای مستقل
covering troops
یکانهای پوششی
chopline
خط حد یکانهای دریایی
special troops
یکانهای مخصوص
corps troops
یکانهای سپاه
combat , elements
یکانهای رزمی
highland
کوهستانی
orestes
کوهستانی
montane
کوهستانی
mountain
کوهستانی
hilariously
کوهستانی
rangey
کوهستانی
rangy
کوهستانی
mountains
کوهستانی
mountaineer
کوهستانی
mountainous
کوهستانی
mountaineers
کوهستانی
army troops
یکانهای رده ارتش
combat support troops
یکانهای پشتیبانی رزمی
covering troops
یکانهای پوشش کننده
inactive installation
تاسیسات یا یکانهای بلااستفاده
force basis
یکانهای مبنای هر قسمت
practical system
دستگاه یکانهای عملی
advancing units
یکانهای پیشروی کننده
individual units
یکانهای منفرد یا مجزا
oread
حوری کوهستانی
tarn
دریاچه کوهستانی
mountain climate
اقلیم کوهستانی
transmountain
ماوراء کوهستانی
transmontane
ماوراء کوهستانی
upper terminal
ایستگاه کوهستانی
high land
زمین کوهستانی
benches
سکوی کوهستانی
bench
سکوی کوهستانی
shelf
سکوی کوهستانی
glens
دره کوهستانی
upland
زمین کوهستانی
glen
دره کوهستانی
uplands
زمین کوهستانی
subordinates
تحت امر یکانهای تابعه
subordinating
تحت امر یکانهای تابعه
subordinated
تحت امر یکانهای تابعه
subordinate
تحت امر یکانهای تابعه
field commands
یکانهای صحرایی فرماندهیهای رزمی
sea tail
دنباله دریایی یکانهای هوارو
clachan
دهکده کوچک کوهستانی
mountaineers
یکان کوهستانی کوهنورد
mountaineer
یکان کوهستانی کوهنورد
ghillie
نوکریکی از روسای کوهستانی
greenwood
درخت راج کوهستانی
supply arms
یکانهای تدارکاتی یا ادارات وقسمتهای امادی
special troops
یکانهای مخصوصی که به لشگرمامور شده باشند
army troops
عدههای ارتشی یکانهای نیروی زمینی
supporting range
شعاع عمل یکانهای پشتیبانی کننده
combined communication board
هیئت ارتباطات ستاد یکانهای مرکب
tarn
دریاچه عمیق وکوچک کوهستانی
gilly
نوکر یکی ازروسای کوهستانی
gillie
نوکر یکی ازروسای کوهستانی
satellization
زیر امرقراردادن یکانهای غیرمشابه ازنظر رستهای
army training and evaluation program
برنامه اموزش و ارزیابی یکانهای نیروی زمینی
mounting area
منطقه سوار شدن یکانهای اب خاکی یا هوابرد
smoke screen
پرده پوشش دودبرای استتار یکانهای خودی
gael
مردم کوهستانی اسکاتلند سلتهای اسکاتلندی
Sea
[mountain]
air makes you hungry.
هوای دریایی
[کوهستانی]
گشنگی می آورد.
overwatch
مراقبت کردن پوشاندن حرکت یکانهای دیگربا اتش
sea tail
بنه دریایی یکانهای هواروکه با کشتی حمل میشود
garrison forces
قوای پادگانی کلیه یکانهای مستقردر یک پایگاه یا منطقه یاتاسیسات
williwa
وزش ناگهانی باد یا هوای سرد در مناطق کوهستانی
sporran
چنته یاکیسه چرمی جلو دامن اسکاتلندیهای کوهستانی
technical observer
بازرس یا نافر فنی کارخانه در یکانهای رزمی که نافربه طرز استفاده از وسیله میباشد
telling
مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
unified command
نیروهای متحد فرماندهی متحده یکانهای متحده متشکل از چندنیرو یا کشور
component forces
نیروهای تشکیل دهنده یک یکان یکانهای تابعه قسمتهای تابعه یک عملیات مشترک
service area
منطقه تعمیر و نگهداری منطقه عقب یکانهای نظامی
army training test
راهنمای ازمایشات یکانهای ارتشی راهنمای ازمایش یکانها
yodelling
صدای اواز مانند دلی دلی که اهالی سویس و مردم کوهستانی دراواز خود تکرارمیکنند
yodel
صدای اواز مانند دلی دلی که اهالی سویس و مردم کوهستانی دراواز خود تکرارمیکنند
yodeled
صدای اواز مانند دلی دلی که اهالی سویس و مردم کوهستانی دراواز خود تکرارمیکنند
yodeling
صدای اواز مانند دلی دلی که اهالی سویس و مردم کوهستانی دراواز خود تکرارمیکنند
yodelled
صدای اواز مانند دلی دلی که اهالی سویس و مردم کوهستانی دراواز خود تکرارمیکنند
yodels
صدای اواز مانند دلی دلی که اهالی سویس و مردم کوهستانی دراواز خود تکرارمیکنند
field services
قسمتهای پشتیبانی رزمی یکانهای رزمی
sister services
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
army forces
نیروهای ارتشی یکانهای ارتشی
supporting arms
نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
fire capabilities
چارت امکان تیر توپخانه نمودار امکان تیر یکانهای توپخانه
pack artillery
توپخانه محمول با دواب توپخانه محمول توپخانه کوهستانی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com