Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (9 milliseconds)
English
Persian
tactical command
یکان تاکتیکی
Search result with all words
basic tactical unit
یکان مبنای تاکتیکی
tactical element
یکان رزمی یکان تاکتیکی
tactical formation
یکان تاکتیکی صورت بندی تاکتیکی
Other Matches
tactical air
نیروی هوایی تاکتیکی هواپیمایی تاکتیکی
detachment
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
zeroed out
ازرده خارج شدن یکان رسیدن استعداد رزمی یکان به صفر
force augmentation
تقویت یکان اضافه کردن به نیروی یکان
tenants
یکان مستقر در یک محل یاتاسیسات یکان پادگانی
tenant
یکان مستقر در یک محل یاتاسیسات یکان پادگانی
visit of courtesy
بازدیدرسمی دوستانه فرمانده یک یکان از یکان دیگر
tactical air control center
مرکز کنترل نیروی هوایی تاکتیکی کنترل هوایی تاکتیکی
designations
عنوان یکان یاشخص معرف یکان
designation
عنوان یکان یاشخص معرف یکان
parent
یکان سازمانی یکان مادر یا اصلی
subactivity
یکان زیردست یک قسمت یا یکان یا موسسه
detailing
شرح مفصل یکان بقیه یکان
line replacement
یکان تعویض کننده یکان جبهه
detail
شرح مفصل یکان بقیه یکان
combat arms
یکان رزمی یکان درگیر در رزم
transfer processing
امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
unit mill
سوخت استحقاقی یکان به حسب خودروهای موجودسوخت مصرفی خودروهای یکان در یک ستون
shadower
یکان مامور تعاقب دشمن یکان اخذ تماس با دشمن
command information program
برنامه اطلاعاتی یکان برنامه اگاه سازی یکان
tactical
تاکتیکی
tactically
تاکتیکی
tactical movement
حرکات تاکتیکی
tactical diameter
قطر تاکتیکی
tactical troops
یکانهای تاکتیکی
tactical formation
ارایش تاکتیکی
tactical troops
عدههای تاکتیکی
tactical range recorder
رادارصوتی تاکتیکی
tactical intelligence
اطلاعات تاکتیکی
tactical reserve
احتیاط تاکتیکی
interval
فاصله تاکتیکی
tactical control
کنترل تاکتیکی
tactical complication
بغرنجی تاکتیکی
tactical element
عنصر تاکتیکی
tactical complication
پیچیدگی تاکتیکی
action information center
مرکزاطلاعات تاکتیکی
Canberra
هواپیمای تاکتیکی ب- 75
officer in tactical command
فرمانده تاکتیکی
tactical command
فرماندهی تاکتیکی
deceptions
فریب تاکتیکی
deception
فریب تاکتیکی
readiness condition
وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
beachmaster's unit
یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
tactical concept
تدبیر عملیات تاکتیکی
tactical range recorder
سونار تاکتیکی ناو
tactical plan
طرح عملیات تاکتیکی
action information center
مرکز اخبار تاکتیکی
tactical control
کنترل و هدایت تاکتیکی
tactical air observer
دیدبان تاکتیکی هوایی
tactical call sign
معرف رادیویی تاکتیکی
tactical airlift
ترابری تاکتیکی هوایی
tactical air operation
عملیات تاکتیکی هوایی
tactical air force
نیروی هوایی تاکتیکی
terrain corridor
دالان تاکتیکی زمین
tactical operation center
مرکز عملیات تاکتیکی
tactical minning
مین گذاری تاکتیکی
tactical reserve
نیروهای احتیاط تاکتیکی
tactical air navigation
رادار ناوبری تاکتیکی هوایی
tactical air commander
فرمانده نیروی هوایی تاکتیکی
tactical airlift
حمل و نقل تاکتیکی هوایی
air tropping
ترابری هوایی غیر تاکتیکی پرسنل
super sabre
نوعی هواپیمای تک موتوره جت سوپرسونیک تاکتیکی
tactical air command center
مرکز فرماندهی و کنترل نیروی هوایی تاکتیکی
troop test
ازمایش یکانها از کلیه نظرات تاکتیکی و تجهیزاتی
tactical diversions
تصحیحات تاکتیکی مسیرناوگان تصحیح مسیر حرکت ناوگان
voodoo
نوعی هواپیمای سوپرسونیک دو موتوره تاکتیکی معروف به اف 101
vigilante
نوعی هواپیمای سوپرسونیک جت دو موتوره تاکتیکی دریایی معروف به ا- 5
vigilantes
نوعی هواپیمای سوپرسونیک جت دو موتوره تاکتیکی دریایی معروف به ا- 5
air frieghting
بار غیر تاکتیکی هوایی عملیات مشترک زمینی وهوایی
casualty staging unit
یکان بارگیری بیماران وزخمیها درهواپیما یکان بارگیری بیماران
aeromedical unit
یکان تخلیه پزشکی هوایی یکان مسئول تخلیه پزشکی
cellular unit
یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
division slice
یکان استاندارد لشگری یکان لشگری
guiden
پرچم یکان پرچم نماینده یکان
staging unit
یکان خدمات بارگیری یکان بارگیری
spoofer
در رهگیری هوایی یعنی دشمن از وسایل فریب الکترونیکی یا تاکتیکی استفاده میکند
tacan
نوعی سیستم ناوبری الکترونیکی برای ناوبری هواپیماهای تاکتیکی
reference position
محل پاسگاه فرماندهی تاکتیکی دریایی موضع فرماندهی
singly
یکان یکان
formation
یکان
unit
یکان
units
یکان
paratroop
یکان چترباز
logistical command
یکان لجستیکی
first seargeant
سرگروهبان یکان
organization chart
نمودارسازمان یکان
organizations
یکان قسمت
service
قسمت یکان
advance gruard
یکان جلودار
serviced
قسمت یکان
base unit
یکان پایگاهی
service force
یکان خدمات
air command
یکان هوایی
service unit
یکان خدمات
unit training
اموزش یکان
base unit
یکان مبنا
beach organization
یکان ساحلی
retraining command
یکان بازاموزی
cavalry unit
یکان سوارزرهی
organization
یکان قسمت
combat , echelon
یکان رزمی
composite unit
یکان مختلط
joint command
یکان مشترک
designator code
کد تشخیص یکان
detached unit
یکان مامورشده
intercommand
بین یکان
installation type
نوع یکان
distinguished unit
یکان ممتاز
identification code
کدشناسایی یکان
frontalier
یکان مرزی
force basis
مبنای یکان
composite
یکان مختلط
exempted station
یکان مخصوص
composite
یکان مرکب
command strength
استعداد یکان
organisations
یکان قسمت
naval activity
یکان دریایی
combatcommand
یکان رزمی
combined arms
یکان مرکب
divisional unit
یکان لشگری
combined command
یکان مرکب
muster book
دفتروقایع یکان
motor unit
یکان موتوری
active
یکان کادر
march unit
یکان راهپیمایی
major command
یکان عمده
command net
شبکه یکان
fire unit
یکان اتش
administrative command
یکان اداری
strangle
دورافتادن از یکان
trained
عقبه یکان
stragglers
دورافتاده از یکان
trained
بنه یکان
train
عقبه یکان
parent
یکان اولیه
parent
یکان لاحق
presence
فرستی در یکان
mechanized
یکان مکانیزه
stragglers
گم شده از یکان
straggler
دورافتاده از یکان
trains
بنه یکان
motorized
یکان موتوری
trains
عقبه یکان
troop unit
یکان سربازدار
troop basis
مبنای یکان
boundary
حدود یکان
organic
یکان سازمانی
boundaries
حدود یکان
pertinent
یکان لاحق
separates
یکان مستقل
separated
یکان مستقل
separate
یکان مستقل
mobility
تحرک یکان
organizational
یکان سازمانی
troop unit
یکان صنفی
unit structure
استخوانبندی یکان
sergeants
سرگروهبان یکان
shock troops
یکان ضربت
sergeant
سرگروهبان یکان
train
بنه یکان
unit structure
سازمان یکان
single unit
یکان مستقل
single unit
یکان منفرد
support command
یکان پشتیبانی
unit supply
تدارکات یکان
mixed
یکان مختلط
designation
اسم یکان
designations
اسم یکان
unit train
بنه یکان
straggler
گم شده از یکان
activities
قسمت یکان
activity
قسمت یکان
land tail
باقیمانده زمینی یکان
intransit
یکان در حال حرکت
zone of action
منطقه عملیات یکان
passive element
یکان غیر فعال
intercommunication
مخابرات داخلی یکان
grenadier
یکان نارنجک انداز
identification code
رمز معرف یکان
force augmentation
عناصر تقویتی یکان
force designator
شماره ترتیب یکان
force structure
استخوان بندی یکان
frontalier
جزو یکان مرزی
general support
یکان پشتیبانی عمومی
less than release unit
یکان منتظر حمل
less than release unit
یکان درخط ترابری
permanent party
جمعی دایمی یکان
property book
دفتر دارایی یکان
unit strength
قدرت رزمی یکان
requesting unit
یکان درخواست کننده
requesting unit
یکان تقاضا کننده
using agency
یکان استفاده کننده
safety officer
افسر تامین یکان
scheme of command
طرح عملیاتی یکان
security council
شورای حفافتی یکان
stand bearer
پرچم دار یکان
staging unit
یکان بارگیری کننده
service force
یکان خدماتی دریایی
permanent oppointment
اختصاص دایمی به یک یکان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com