Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (12 milliseconds)
English
Persian
naval activity
یکان دریایی
Search result with all words
hunter killer
نیروهای شکاری و انهدامی دریایی یکان مامور جستجو وانهدام زیردریایی دشمن
naval support
یکان پشتیبانی کننده دریایی
seabee
گردان ساختمان دریایی گردان مهندسی دریایی مخصوص ساختن پایگاه ولنگرگاه یکان استحکامات دریایی
sealift command
یکان حمل و نقل دریایی
service force
یکان خدماتی دریایی
task unit
نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
Other Matches
detachment
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
zeroed out
ازرده خارج شدن یکان رسیدن استعداد رزمی یکان به صفر
tenants
یکان مستقر در یک محل یاتاسیسات یکان پادگانی
tenant
یکان مستقر در یک محل یاتاسیسات یکان پادگانی
force augmentation
تقویت یکان اضافه کردن به نیروی یکان
visit of courtesy
بازدیدرسمی دوستانه فرمانده یک یکان از یکان دیگر
parent
یکان سازمانی یکان مادر یا اصلی
subactivity
یکان زیردست یک قسمت یا یکان یا موسسه
combat arms
یکان رزمی یکان درگیر در رزم
detailing
شرح مفصل یکان بقیه یکان
designation
عنوان یکان یاشخص معرف یکان
designations
عنوان یکان یاشخص معرف یکان
detail
شرح مفصل یکان بقیه یکان
line replacement
یکان تعویض کننده یکان جبهه
transfer processing
امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
tactical element
یکان رزمی یکان تاکتیکی
unit mill
سوخت استحقاقی یکان به حسب خودروهای موجودسوخت مصرفی خودروهای یکان در یک ستون
shadower
یکان مامور تعاقب دشمن یکان اخذ تماس با دشمن
midshipman
افسر پایین رتبه نیروی دریایی دانشجوی سال دوم دانشکده دریایی
command information program
برنامه اطلاعاتی یکان برنامه اگاه سازی یکان
piratic
درخوردزدان دریایی مربوطبه دزدان دریایی مبنی بردزدی
running lights
فارهای شناور دریایی چراغهای راه دریایی
kites
کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
kite
کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
petty officer
معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
oceanography
تهیه نقشههای دریایی و نقشه برداری دریایی
pilot chart
نقشههای راهنمای دریایی نقشه ناوبری دریایی
petty officers
معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
chine
عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
stadimeter
مسافت یاب دریایی الیداد دریایی
sea cucumber
حلزون دریایی از جنس راب دریایی
sea mark
راهنمای دریایی :چراغ یافانوس دریایی
readiness condition
وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
beachmaster's unit
یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
sea power
قدرت دریایی منظور کشوری است که بادریا ارتباط ویژه دارد ودارای نیروی دریایی قوی است
convoy joiner
ناوهای منفردی که به کاروان دریایی پیوسته اند ناوهای متفرقه اضافی درستون دریایی
tern
پرستوک دریایی چلچله دریایی
terns
پرستوک دریایی چلچله دریایی
marine
تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
naval activity
تاسیسات دریایی قسمت دریایی
marines
تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
attack director
وسایل محاسباتی سیستم کنترل اتش دریایی وسیله هادی تک اتش دریایی
summary areas
مناطق اطلاعاتی دریایی مناطق یاد شده در خلاصه وضعیت دریایی
light lists
کتابهای راهنمای محل فارهای دریایی فهرست راهنمای چراغهای دریایی
knot
گره دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
knot
میل دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
casualty staging unit
یکان بارگیری بیماران وزخمیها درهواپیما یکان بارگیری بیماران
aeromedical unit
یکان تخلیه پزشکی هوایی یکان مسئول تخلیه پزشکی
cellular unit
یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
guiden
پرچم یکان پرچم نماینده یکان
division slice
یکان استاندارد لشگری یکان لشگری
staging unit
یکان خدمات بارگیری یکان بارگیری
maritime
ناوگان مستقل دریایی ناوگان دریایی دریایی
bureau of naval personnel
اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی
naval aviation
قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
rear commodore
سرپرست کاروان دریایی جانشین فرمانده کاروان دریایی
light period
دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
crash position indicator
برج اعلام محل وقوع سوانح دریایی برج مراقبت سوانح دریایی
naval gunfire
تیراندازی توپخانه دریایی اتش توپخانه دریایی
Marine Corps
نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
convoy commodore
فرمانده ستون دریایی فرمانده کاروان دریایی
crash locator beacon
برج اعلام سوانح دریایی برج تعیین محل سوانح دریایی
convoy routing
تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
convoy schedule
برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
commandant of marine corps
فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
light ship
کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
convoy route
مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
sofar
سیستم مسافت یابی صوتی دریایی نوعی روش مسافت یابی صوتی دریایی
units
یکان
formation
یکان
unit
یکان
singly
یکان یکان
lobsters
خرچنگ دریایی گوشت خرچنگ دریایی
lobster
خرچنگ دریایی گوشت خرچنگ دریایی
distinguished unit
یکان ممتاز
stragglers
دورافتاده از یکان
designations
اسم یکان
exempted station
یکان مخصوص
separate
یکان مستقل
separated
یکان مستقل
separates
یکان مستقل
detached unit
یکان مامورشده
designator code
کد تشخیص یکان
muster book
دفتروقایع یکان
divisional unit
یکان لشگری
stragglers
گم شده از یکان
straggler
دورافتاده از یکان
troop unit
یکان صنفی
troop unit
یکان سربازدار
motor unit
یکان موتوری
march unit
یکان راهپیمایی
major command
یکان عمده
joint command
یکان مشترک
intercommand
بین یکان
installation type
نوع یکان
identification code
کدشناسایی یکان
frontalier
یکان مرزی
mixed
یکان مختلط
force basis
مبنای یکان
first seargeant
سرگروهبان یکان
fire unit
یکان اتش
sergeant
سرگروهبان یکان
sergeants
سرگروهبان یکان
straggler
گم شده از یکان
troop basis
مبنای یکان
serviced
قسمت یکان
unit train
بنه یکان
beach organization
یکان ساحلی
base unit
یکان مبنا
base unit
یکان پایگاهی
air command
یکان هوایی
mechanized
یکان مکانیزه
designation
اسم یکان
unit training
اموزش یکان
active
یکان کادر
activities
قسمت یکان
activity
قسمت یکان
advance gruard
یکان جلودار
administrative command
یکان اداری
logistical command
یکان لجستیکی
composite
یکان مرکب
motorized
یکان موتوری
unit supply
تدارکات یکان
unit structure
استخوانبندی یکان
strangle
دورافتادن از یکان
composite unit
یکان مختلط
combined command
یکان مرکب
command strength
استعداد یکان
command net
شبکه یکان
service
قسمت یکان
organizations
یکان قسمت
combined arms
یکان مرکب
combatcommand
یکان رزمی
organization
یکان قسمت
combat , echelon
یکان رزمی
organisations
یکان قسمت
pertinent
یکان لاحق
cavalry unit
یکان سوارزرهی
unit structure
سازمان یکان
composite
یکان مختلط
organic
یکان سازمانی
paratroop
یکان چترباز
retraining command
یکان بازاموزی
shock troops
یکان ضربت
service force
یکان خدمات
presence
فرستی در یکان
single unit
یکان مستقل
single unit
یکان منفرد
support command
یکان پشتیبانی
boundaries
حدود یکان
boundary
حدود یکان
tactical command
یکان تاکتیکی
mobility
تحرک یکان
trains
عقبه یکان
trains
بنه یکان
parent
یکان لاحق
parent
یکان اولیه
train
بنه یکان
train
عقبه یکان
organizational
یکان سازمانی
trained
بنه یکان
organization chart
نمودارسازمان یکان
service unit
یکان خدمات
trained
عقبه یکان
forces
یکان قسمت نظامی
paratrooper
جمعی یکان چترباز
communication chief
رئیس مخابرات یکان
commodity command
یکان امادکالاهای مصرفی
requesting unit
یکان تقاضا کننده
staging unit
یکان بارگیری کننده
distinguished unit citation
نشان لیاقت یکان
command liaison
شبکه رابط یکان
command issuing office
دفترتوزیع دستورالعملهای یکان
unit distribution
روش توزیع به یکان
direct support unit
یکان پشتیبانی مستقیم
unit journal
دفتر روزنامه یکان
force
یکان قسمت نظامی
distinguished unit citation
نشان یکان برجسته
detached unit
یکان جدا شده
unit kilometer
مصرف کیلومتری یکان
safety officer
افسر تامین یکان
division engineer
یکان مهندسی لشگر
forcing
یکان قسمت نظامی
scheme of command
طرح عملیاتی یکان
command budget estimate
براورد بودجه یکان
command axis
محور حرکت یکان
organic
مربوط به یک قسمت یا یکان
basic tactical unit
یکان مبنای تاکتیکی
security council
شورای حفافتی یکان
document file
پرونده اسناد یکان
unit train
بنه اماد یکان
composition
ارایش یکان سازمان
using agency
یکان استفاده کننده
recover
جمع اوری یکان
compositions
ارایش یکان سازمان
supported
یکان پشتیبانی شده
zone of action
منطقه عملیات یکان
commodores
فرمانده یکان هوایی
search attack unit
یکان تجسس و تک ضدزیردریایی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com