English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
English Persian
rotating unit یکان در حال تعویض یاچرخش نوبتی بین پستها
Other Matches
line replacement یکان تعویض کننده یکان جبهه
rotation تعویض نوبتی یکانها یا افراد
post knotting پشت زنی [تعویض گره ها بعد از اتمام فرش] [گاه جهت تعویض نگاره ها در قسمتی از فرش بافته شده و یا جهت قدیمی جلوه دادن فرش با تعویض گره ها در محل درج تاریخ، گره ها را تعویض می کنند.]
instruction cycle سیکل یاچرخش دستورالعمل
detachment یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
zeroed out ازرده خارج شدن یکان رسیدن استعداد رزمی یکان به صفر
visit of courtesy بازدیدرسمی دوستانه فرمانده یک یکان از یکان دیگر
force augmentation تقویت یکان اضافه کردن به نیروی یکان
tenant یکان مستقر در یک محل یاتاسیسات یکان پادگانی
tenants یکان مستقر در یک محل یاتاسیسات یکان پادگانی
detail شرح مفصل یکان بقیه یکان
detailing شرح مفصل یکان بقیه یکان
designations عنوان یکان یاشخص معرف یکان
subactivity یکان زیردست یک قسمت یا یکان یا موسسه
parent یکان سازمانی یکان مادر یا اصلی
combat arms یکان رزمی یکان درگیر در رزم
designation عنوان یکان یاشخص معرف یکان
transfer processing امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
tactical element یکان رزمی یکان تاکتیکی
unit mill سوخت استحقاقی یکان به حسب خودروهای موجودسوخت مصرفی خودروهای یکان در یک ستون
litter relay point نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
shadower یکان مامور تعاقب دشمن یکان اخذ تماس با دشمن
command information program برنامه اطلاعاتی یکان برنامه اگاه سازی یکان
periodical نوبتی
serials نوبتی
paroxysmal نوبتی
periodic نوبتی
serial نوبتی
typic نوبتی
tyupical نوبتی
serial access دستیابی نوبتی
serial adder افزایشگر نوبتی
rotational post شغل نوبتی
serial computer کامپیوتر نوبتی
serials نوبتی ردهای
shifted نوبتی استعداد
consecutive climbing صعود نوبتی
shift نوبتی استعداد
henotheism توحید نوبتی
serial نوبتی ردهای
shifts نوبتی استعداد
serial feeding تغذیه نوبتی
serial operation عمل نوبتی
serial printer چاپگر نوبتی
intermittent نوبهای نوبتی
serializer نوبتی کننده
serial tranmission مخابره نوبتی
serial subtractor کاهشگر نوبتی
serial storage انباره نوبتی
serial processing پردازش نوبتی
moon blind دچار اماس نوبتی
serialize نوبتی کردن پیاپی ساختن
moon blindness اماس نوبتی در چشم اسب
serializing نوبتی کردن پیاپی ساختن
serialising نوبتی کردن پیاپی ساختن
serialized نوبتی کردن پیاپی ساختن
serializes نوبتی کردن پیاپی ساختن
serialised نوبتی کردن پیاپی ساختن
serialises نوبتی کردن پیاپی ساختن
readiness condition وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
beachmaster's unit یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
squad گروه 5 نفری تیراندازان در مسابقه نوبتی
squads گروه 5 نفری تیراندازان در مسابقه نوبتی
pacer شریک نوبتی بازیگروقتی که شرکت کننده کم باشد
casualty staging unit یکان بارگیری بیماران وزخمیها درهواپیما یکان بارگیری بیماران
aeromedical unit یکان تخلیه پزشکی هوایی یکان مسئول تخلیه پزشکی
paces شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
pace شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
paced شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
division slice یکان استاندارد لشگری یکان لشگری
cellular unit یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
staging unit یکان خدمات بارگیری یکان بارگیری
guiden پرچم یکان پرچم نماینده یکان
stage set تعویض سن
swapping تعویض
quid pro quos تعویض
substitution تعویض
interchange تعویض
interchanged تعویض
refills تعویض
interchanges تعویض
substituent تعویض
switch تعویض
switch تعویض جا
switches تعویض جا
replace تعویض
replaced تعویض
switches تعویض
replaces تعویض
rotation تعویض
replacing تعویض
switched تعویض جا
switched تعویض
switchover تعویض
quid pro quo تعویض
replacement تعویض
refilling تعویض
shift تعویض
resignations تعویض
resignation تعویض
shifted تعویض
line feed تعویض خط
interchanging تعویض
refill تعویض
shifts تعویض
replacements تعویض
refilled تعویض
rotation تعویض محل
supplant تعویض کردن
relieving تعویض نگهبانی
supplanted تعویض کردن
relieves تعویض نگهبانی
supplanting تعویض کردن
supplants تعویض کردن
relieve تعویض نگهبانی
to shift تعویض کردن
commutating switch کلید تعویض
fungible قابل تعویض
illumination change تعویض روشنایی
request substitution تقاضای تعویض
interchange circuit مدار تعویض
interchangeability قابلیت تعویض
lead through تعویض سرپرست
line feed تعویض سطر
line replacement تعویض خط جبهه
shifter تعویض کننده
replacer تعویض کننده
replacement cost هزینه تعویض
substitutable قابل تعویض
relief in place تعویض در محل
refillable قابل تعویض
oil change تعویض روغن
fungibility قابلیت تعویض
frequency changing تعویض فرکانس
foreign exchange تعویض خارجی
rotation تعویض یکانها
turn over برگردان تعویض
symmetrical exchange تعویض قرینه
modification تعویض مدل
alteration تعویض کردن
automatic carriage تعویض خودکار
substitutionary تعویض جانشینی
replacements تعویض یکانها
change court تعویض زمین
changer تعویض کننده
restaging تعویض محل
direct exchange تعویض باداغی
replaceable قابل تعویض
exchange point نقطه تعویض
pole changing تعویض قطب
shift نوبت تعویض
substituted تعویض بازیگر
adjournment برخاست تعویض
alternation تعویض قطب
changing تعویض مبادله
replacements تعویض قطعه
replacement تعویض یکانها
replacement تعویض قطعه
sub تعویض بازیگر
adjournments برخاست تعویض
shifted نوبت تعویض
shift تعویض کردن
maintenance تعویض قط عات و...
substitute تعویض بازیگر
alternate تعویض متناوب
alternated تعویض متناوب
substitution تعویض جانشینی
subs تعویض بازیگر
interchangeable قابل تعویض
shifts تعویض کردن
substituting تعویض بازیگر
shifts نوبت تعویض
shifted تعویض کردن
alternates تعویض متناوب
changes تعویض مبادله
changed تعویض مبادله
change تعویض مبادله
pole changer تعویض کننده قطب
put تعویض کردن انداختن
shiftable قابل تعویض یا انتقال
substitute تعویض جانشین کردن
shift colors تعویض پرچم ناو
aircraft handover تعویض کنترل هواپیما
relief in place تعویض یکانها در محل
pole changing switch کلید تعویض قطب
shift colors پرچم را تعویض کنید
linear amplifier تعویض کننده خطی
line feed character دخشه تعویض پذیر
substituent قابل تعویض توکیلی
board exchange warranty ضمانت تعویض برد
substitutive وابسته به تعویض یا جابجاسازی
broadband exchange تعویض پهن باند
new line character دخشه تعویض سطر
switch over تعویض کردن برق
noninterchanging states حالتهای تعویض نشدنی
replacing چیزی را تعویض کردن
renewable fuse فیوز تعویض پذیر
putting تعویض کردن انداختن
substituted تعویض جانشین کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com