Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English
Persian
beach organization
یکان ساحلی
Search result with all words
beach organization
یکان مسئول اداره اسکله قسمت ساحلی
beach unit
یکان مسئول اسکله یا خدمات ساحلی
beachmaster's unit
یکان لجستیک ساحلی
Other Matches
detachment
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
shore patrol
انتظامات ساحلی یا گشتی ساحلی
zeroed out
ازرده خارج شدن یکان رسیدن استعداد رزمی یکان به صفر
contiguous zone
منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
defense coastal area
منطقه ساحلی مورد پدافند منطقه پدافندی ساحلی
visit of courtesy
بازدیدرسمی دوستانه فرمانده یک یکان از یکان دیگر
tenant
یکان مستقر در یک محل یاتاسیسات یکان پادگانی
tenants
یکان مستقر در یک محل یاتاسیسات یکان پادگانی
force augmentation
تقویت یکان اضافه کردن به نیروی یکان
combat arms
یکان رزمی یکان درگیر در رزم
parent
یکان سازمانی یکان مادر یا اصلی
detail
شرح مفصل یکان بقیه یکان
detailing
شرح مفصل یکان بقیه یکان
designations
عنوان یکان یاشخص معرف یکان
line replacement
یکان تعویض کننده یکان جبهه
subactivity
یکان زیردست یک قسمت یا یکان یا موسسه
designation
عنوان یکان یاشخص معرف یکان
transfer processing
امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
tactical element
یکان رزمی یکان تاکتیکی
unit mill
سوخت استحقاقی یکان به حسب خودروهای موجودسوخت مصرفی خودروهای یکان در یک ستون
shadower
یکان مامور تعاقب دشمن یکان اخذ تماس با دشمن
beach diagram
طرح نمودار بارانداز ساحلی طرح نمودار قسمت ساحلی
coast pilot
کتاب راهنمای ساحلی راهنمای ساحلی
command information program
برنامه اطلاعاتی یکان برنامه اگاه سازی یکان
readiness condition
وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
beachmaster's unit
یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
casualty staging unit
یکان بارگیری بیماران وزخمیها درهواپیما یکان بارگیری بیماران
aeromedical unit
یکان تخلیه پزشکی هوایی یکان مسئول تخلیه پزشکی
guiden
پرچم یکان پرچم نماینده یکان
division slice
یکان استاندارد لشگری یکان لشگری
staging unit
یکان خدمات بارگیری یکان بارگیری
cellular unit
یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
bridgehead line
خط سر پل ساحلی
offing
اب ساحلی
strandline
خط ساحلی
sea board
خط ساحلی
seasider
ساحلی
inshore
ساحلی
bridge head
سر پل ساحلی
beach head
سر پل ساحلی
inshore water
اب ساحلی
coastline
خط ساحلی
coastlines
خط ساحلی
coastal
ساحلی
shoreline
خط ساحل یا خط ساحلی
territorial waters
ابهای ساحلی
tidewater
خط ساحلی کشند اب
beach patrol
گشتی ساحلی
beach matting
کف پوش ساحلی
beach patrol
نگهبان ساحلی
beach reserves
ذخایر ساحلی
territorial sea
دریای ساحلی
landing craft
کرجی ساحلی
coastal patrol
گشتی ساحلی
boat telephone
تلفن ساحلی
coastguards
گارد ساحلی
beach face
کمربند ساحلی
coastguard
گارد ساحلی
marinas
تفرجگاه ساحلی
foreshore
کمربند ساحلی
shorelines
خط ساحل یا خط ساحلی
foreshores
کمربند ساحلی
barrier light
نورافکن ساحلی
links
تپه ساحلی
quays
دیوار ساحلی
quay
دیوار ساحلی
beach erosion
فرسایش ساحلی
shore erosion
فرسایش ساحلی
beach exit
گذرگاه ساحلی
dune
توده شن ساحلی
beach exit
معبر ساحلی
beach obstacle
مانع ساحلی
inshorepatrol
گشتی ساحلی
shore stablishment
تاسیسات ساحلی
shore boat
تاکسی ساحلی
inshore water
ابهای ساحلی
shore patrol
دژبان ساحلی
inshore current
جریان اب ساحلی
over the beach operations
عملیات ساحلی
coastal route
مسیر ساحلی
land breeze
باد ساحلی
inshore current
جریانات ساحلی
groyne
سد یا دیواره ساحلی
marina
تفرجگاه ساحلی
intermediate type submarine cable
کابل ساحلی
coastal zone
منطقه ساحلی
costal frontier
مرز ساحلی
cabotage
تجارت ساحلی
cabotage
کشتیرانی ساحلی
shore patrol
پلیس ساحلی
martello
قلعه ساحلی
coast defence
پدافند ساحلی
sea dike
دیوار ساحلی
littoral
ناحیه ساحلی
coast station
ایستگاه ساحلی
coastal artillery
توپخانه ساحلی
coastal frontier
حدود ساحلی
continental shelf
حد ساحلی فلات قاره
costal frontier
نوار مرزی ساحلی
lidos
میعادگاه قشنگ ساحلی
beach flag
پرچم مشخصه ساحلی
lido
میعادگاه قشنگ ساحلی
levee
دیواره ساحلی رودخانه
out port
ساحلی مورد استفاده سر پل
sanbar
دیوار شنی ساحلی
beach dump
انبار موقت ساحلی
barrier reef
مرجان سنگ ساحلی
cabotage
حمل ونقل ساحلی
coastal frontier
نوار مرزی ساحلی
coastal navigation, coasting
حمل و نقل ساحلی
beach minefield
میدان مین ساحلی
beach matting
تور سیمی ساحلی
beach group
گروه خدمات ساحلی
coasters
کشتی ویژه خط ساحلی
coaster
کشتی ویژه خط ساحلی
battalion landing team
تیم ساحلی گردان
cabotage
کشتی رانی ساحلی
beach support area
منطقه پشتیبانی ساحلی
coastal route
راه ابی ساحلی
coastal refraction
انعکاس ساحلی امواج رادیویی
phalarope
مرغ ساحلی نوک دراز
littoral law
قوانین مربوط به ابهای ساحلی
tideland
زمین ساحلی دستخوش جزرومد
beach reserves
ذخایر موجود دربارانداز ساحلی
cay
تخته سنگ ساحلی درجزیره
Goa
ایالتی ساحلی در غرب هندوستان
coastel low
قوانین مربوط به ابهای ساحلی
piloting
ناوبری در کنار ابهای ساحلی
offshore
دور از ساحل قسمت ساحلی دریا
cove
خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
coves
خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
shore party
گروه پیشرو ساحلی درعملیات اب خاکی
surfbird
مرغ ساحلی سواحل اقیانوس ارام
intracoastal sealift
سیستم حمل و نقل دریایی ساحلی در عملیات
layig up position
موضع یا اسکله مخصوص تهیه سرپل ساحلی
willet
مرغ ساحلی درشت اندام شبیه لک لک یا ماهیخوار
sea frontiers
مرزبانی دریایی پایگاه فرماندهی دفاع ساحلی
riviera
ناحیه ساحلی فرانسه و ایتالیادر اطراف مدیترانه
offshore
در داخل دریا منطقه خارج از حدود ساحلی کشورها
rill
جوی کوچک شیارهای ساحلی دریا جاری شدن
polder
زمین پست ساحلی که بوسیله سد بندی مزروع گردد
daymark
علامت ساحلی بدون چراغ فار دریایی روزانه
ports
انواع بندرهای ساحلی شیارهای برجسته یا مجاری عبور روغن
formation
یکان
units
یکان
unit
یکان
singly
یکان یکان
paratroop
یکان چترباز
separate
یکان مستقل
separated
یکان مستقل
mixed
یکان مختلط
separates
یکان مستقل
command net
شبکه یکان
trained
بنه یکان
trained
عقبه یکان
sergeant
سرگروهبان یکان
sergeants
سرگروهبان یکان
stragglers
دورافتاده از یکان
train
عقبه یکان
cavalry unit
یکان سوارزرهی
stragglers
گم شده از یکان
straggler
دورافتاده از یکان
train
بنه یکان
straggler
گم شده از یکان
retraining command
یکان بازاموزی
organization chart
نمودارسازمان یکان
combat , echelon
یکان رزمی
naval activity
یکان دریایی
intercommand
بین یکان
detached unit
یکان مامورشده
installation type
نوع یکان
boundaries
حدود یکان
distinguished unit
یکان ممتاز
boundary
حدود یکان
identification code
کدشناسایی یکان
organic
یکان سازمانی
divisional unit
یکان لشگری
frontalier
یکان مرزی
exempted station
یکان مخصوص
force basis
مبنای یکان
fire unit
یکان اتش
designator code
کد تشخیص یکان
logistical command
یکان لجستیکی
muster book
دفتروقایع یکان
motor unit
یکان موتوری
combatcommand
یکان رزمی
combined arms
یکان مرکب
combined command
یکان مرکب
trains
بنه یکان
mobility
تحرک یکان
trains
عقبه یکان
march unit
یکان راهپیمایی
major command
یکان عمده
command strength
استعداد یکان
composite unit
یکان مختلط
joint command
یکان مشترک
first seargeant
سرگروهبان یکان
advance gruard
یکان جلودار
base unit
یکان مبنا
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com