English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (12 milliseconds)
English Persian
exempted station یکان مخصوص
Search result with all words
embarkation element یکان مخصوص کمک به بارگیری یا سوار شدن
seabee گردان ساختمان دریایی گردان مهندسی دریایی مخصوص ساختن پایگاه ولنگرگاه یکان استحکامات دریایی
special services یکان خدمات مخصوص خدمات رفاهی
Other Matches
detachments یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachment یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
zeroed out ازرده خارج شدن یکان رسیدن استعداد رزمی یکان به صفر
visit of courtesy بازدیدرسمی دوستانه فرمانده یک یکان از یکان دیگر
tenants یکان مستقر در یک محل یاتاسیسات یکان پادگانی
tenant یکان مستقر در یک محل یاتاسیسات یکان پادگانی
force augmentation تقویت یکان اضافه کردن به نیروی یکان
line replacement یکان تعویض کننده یکان جبهه
combat arms یکان رزمی یکان درگیر در رزم
detail شرح مفصل یکان بقیه یکان
subactivity یکان زیردست یک قسمت یا یکان یا موسسه
detailing شرح مفصل یکان بقیه یکان
designation عنوان یکان یاشخص معرف یکان
parent یکان سازمانی یکان مادر یا اصلی
designations عنوان یکان یاشخص معرف یکان
transfer processing امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
tactical element یکان رزمی یکان تاکتیکی
unit mill سوخت استحقاقی یکان به حسب خودروهای موجودسوخت مصرفی خودروهای یکان در یک ستون
shadower یکان مامور تعاقب دشمن یکان اخذ تماس با دشمن
command information program برنامه اطلاعاتی یکان برنامه اگاه سازی یکان
lute گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lutes گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
writes وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
write وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
readiness condition وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
beachmaster's unit یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
typefaces مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typeface مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
graphics کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
casualty staging unit یکان بارگیری بیماران وزخمیها درهواپیما یکان بارگیری بیماران
aeromedical unit یکان تخلیه پزشکی هوایی یکان مسئول تخلیه پزشکی
registering که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registers که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
register که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
division slice یکان استاندارد لشگری یکان لشگری
cellular unit یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
guiden پرچم یکان پرچم نماینده یکان
staging unit یکان خدمات بارگیری یکان بارگیری
deleting کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
embedded code کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
dispersal airfield فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
unit یکان
formation یکان
singly یکان یکان
units یکان
mobility تحرک یکان
organization chart نمودارسازمان یکان
identification code کدشناسایی یکان
force basis مبنای یکان
separated یکان مستقل
retraining command یکان بازاموزی
divisional unit یکان لشگری
logistical command یکان لجستیکی
distinguished unit یکان ممتاز
tactical command یکان تاکتیکی
separate یکان مستقل
mechanized یکان مکانیزه
strangle دورافتادن از یکان
frontalier یکان مرزی
designator code کد تشخیص یکان
naval activity یکان دریایی
muster book دفتروقایع یکان
detached unit یکان مامورشده
motor unit یکان موتوری
parent یکان لاحق
motorized یکان موتوری
major command یکان عمده
joint command یکان مشترک
march unit یکان راهپیمایی
intercommand بین یکان
support command یکان پشتیبانی
first seargeant سرگروهبان یکان
organic یکان سازمانی
installation type نوع یکان
separates یکان مستقل
pertinent یکان لاحق
boundaries حدود یکان
parent یکان اولیه
train بنه یکان
train عقبه یکان
trained بنه یکان
trained عقبه یکان
trains بنه یکان
trains عقبه یکان
boundary حدود یکان
fire unit یکان اتش
administrative command یکان اداری
serviced قسمت یکان
combat , echelon یکان رزمی
straggler دورافتاده از یکان
combatcommand یکان رزمی
combined arms یکان مرکب
combined command یکان مرکب
active یکان کادر
service force یکان خدمات
command net شبکه یکان
command strength استعداد یکان
service unit یکان خدمات
service قسمت یکان
mixed یکان مختلط
base unit یکان پایگاهی
base unit یکان مبنا
beach organization یکان ساحلی
composite یکان مختلط
composite یکان مرکب
air command یکان هوایی
advance gruard یکان جلودار
cavalry unit یکان سوارزرهی
organisations یکان قسمت
organization یکان قسمت
organizations یکان قسمت
paratroop یکان چترباز
composite unit یکان مختلط
unit supply تدارکات یکان
troop unit یکان سربازدار
designations اسم یکان
single unit یکان منفرد
sergeants سرگروهبان یکان
designation اسم یکان
single unit یکان مستقل
presence فرستی در یکان
activities قسمت یکان
organizational یکان سازمانی
stragglers گم شده از یکان
sergeant سرگروهبان یکان
troop unit یکان صنفی
activity قسمت یکان
straggler گم شده از یکان
unit train بنه یکان
unit structure استخوانبندی یکان
shock troops یکان ضربت
troop basis مبنای یکان
unit structure سازمان یکان
unit training اموزش یکان
stragglers دورافتاده از یکان
land tail باقیمانده زمینی یکان
property book دفتر دارایی یکان
intransit یکان در حال حرکت
recover جمع اوری یکان
intercommunication مخابرات داخلی یکان
security council شورای حفافتی یکان
requesting unit یکان تقاضا کننده
requesting unit یکان درخواست کننده
level of effort تلاش رزمی یکان
less than release unit یکان منتظر حمل
service force یکان خدماتی دریایی
mass of maneuver سنگینی حرکات یکان
dispersion تفرقه گسترش یکان
search attack unit یکان تجسس و تک ضدزیردریایی
passive element یکان غیر فعال
order of battle سازمان نیروهایا یکان
forces یکان قسمت نظامی
scheme of command طرح عملیاتی یکان
safety officer افسر تامین یکان
permanent oppointment اختصاص دایمی به یک یکان
permanent party جمعی دایمی یکان
forcing یکان قسمت نظامی
force یکان قسمت نظامی
nonoperating strength جمعی غیرفعال در یکان
less than release unit یکان درخط ترابری
mechanized infantry یکان پیاده مکانیزه
recovering جمع اوری یکان
basic tactical unit یکان مبنای تاکتیکی
unit train بنه اماد یکان
unit strength قدرت رزمی یکان
commodores فرمانده یکان هوایی
unit kilometer مصرف کیلومتری یکان
unit journal دفتر روزنامه یکان
unit distribution روش تقسیم به یکان
commodore فرمانده یکان هوایی
recovers جمع اوری یکان
type face نوع ارایش یکان
type face نوع چرخش یکان
troop basis مبنای واگذاری یکان
unit distribution روش توزیع به یکان
cavalry unit یکان سوار نظام
detached unit یکان جدا شده
communication chief رئیس مخابرات یکان
using agency یکان استفاده کننده
supported یکان پشتیبانی شده
beach unit یکان تهیه بارانداز
beachmaster's unit یکان لجستیک ساحلی
link ملحق شدن دو یکان
command یکان قرارگاه عمده
commodity command یکان امادکالاهای مصرفی
commanded یکان قرارگاه عمده
commands یکان قرارگاه عمده
combat support arms یکان پشتیبانی رزمی
compositions ارایش یکان سازمان
command axis محور حرکت یکان
composition ارایش یکان سازمان
zone of action منطقه عملیات یکان
command issuing office دفترتوزیع دستورالعملهای یکان
command liaison شبکه رابط یکان
direct support unit یکان پشتیبانی مستقیم
distinguished unit citation نشان لیاقت یکان
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com