Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 88 (6 milliseconds)
English
Persian
regrate
یکجاخریدن وخرده فروختن
Other Matches
fussbudget
ادم نق نقی وخرده گیر
selling
فروختن
market
فروختن
undercuts
فروختن
sell-out
فروختن
markets
فروختن
sell out
فروختن
sell
فروختن
sells
فروختن
monger
فروختن
hawks
فروختن
marketed
فروختن
hawked
فروختن
realising
فروختن
realises
فروختن
realised
فروختن
turn over
<idiom>
فروختن
to put on the market
فروختن
to place on the market
فروختن
undercut
فروختن
realize
فروختن
realized
فروختن
realizes
فروختن
realizing
فروختن
vend
فروختن
sell-outs
فروختن
hawk
فروختن
forward sale
نسیه فروختن
slaughter
به زیان فروختن
slaughters
به زیان فروختن
slaughtered
به زیان فروختن
sell by auction
به مزایده فروختن
sell for cash
نقد فروختن
sell like hotcakes
<idiom>
سریعا فروختن
to sell short
سام فروختن
to sell or pat up at a
بمزایده فروختن
to sell off
ارزان فروختن
to sell by retail
خرده فروختن
to sell dearly
گران فروختن
to sell
یکجا فروختن
to sell
عمده فروختن
sell on credit
نسیه فروختن
sell off
یکجا فروختن
to save bot cash
نقد فروختن
resold
دوباره فروختن
credit sale
نسیه فروختن
remainder
باتخفیف فروختن
resell
دوباره فروختن
reselling
دوباره فروختن
resells
دوباره فروختن
undersell
ارزان تر فروختن
selling
فروختن بفروش رفتن
to sell at a loss
بضر یا زیان فروختن
to deal in futures
کالایاسهام پیش فروختن
sell
فروختن بفروش رفتن
To sell something at a loss.
چیزی را باضرر فروختن
sells
فروختن بفروش رفتن
retail
بصورت جزئی فروختن
wholesale
بصورت عمده فروختن
hawks
جار زدن و جنس فروختن
hawked
جار زدن و جنس فروختن
hawk
جار زدن و جنس فروختن
to bring to the hammer
هراج کردن بهراج فروختن
sell-out
یکجا فروختن خیانت کردن
sell-outs
یکجا فروختن خیانت کردن
sell out
یکجا فروختن خیانت کردن
sell up a debtor
دارایی بدهکاری را گرو کشیدن و فروختن
sell off
ارزان فروختن فروش یکجا وارزان
slow moving
کالاهایی که فروختن انها مدت زیادی طول میکشد
dump
بقیمت خیلی ارزان فروختن فرورفتن درخیالات واهی حالت مالخو لیایی
bundling
فروختن یک بسته که حاوی یک کامپیوتر و چندین نرم افزار است با قیمت مخصوص
bundles
فروختن یک بسته که حاوی یک کامپیوتر و چندین نرم افزار است با قیمت مخصوص
bundle
فروختن یک بسته که حاوی یک کامپیوتر و چندین نرم افزار است با قیمت مخصوص
jobs
کار مزدی کردن یک جا خریدن و به خرده فروش فروختن استفاده نامشروع کردن از
job
کار مزدی کردن یک جا خریدن و به خرده فروش فروختن استفاده نامشروع کردن از
forecloses
فروختن وثیقه وام بعلت عدم بازپرداخت وام
foreclosed
فروختن وثیقه وام بعلت عدم بازپرداخت وام
foreclose
فروختن وثیقه وام بعلت عدم بازپرداخت وام
foreclosing
فروختن وثیقه وام بعلت عدم بازپرداخت وام
outsell
بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن
outselling
بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن
outsold
بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن
outsells
بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن
stock watering
سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
to sell in lots
تیکه تیکه فروختن
to sell in lots
فال فال فروختن
to sell in lots
قسمت قسمت فروختن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com