Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 125 (7 milliseconds)
English
Persian
sell off
یکجا فروختن
to sell
یکجا فروختن
Search result with all words
sell out
یکجا فروختن خیانت کردن
sell-out
یکجا فروختن خیانت کردن
sell-outs
یکجا فروختن خیانت کردن
sell off
ارزان فروختن فروش یکجا وارزان
Other Matches
holus bolus
یکجا
en masse
یکجا
concurrently
یکجا
cumulative
یکجا
lump sum
یکجا
lump sums
یکجا
ond shot
یکجا
lump
یکجا
in a lump sum
یکجا
in the mass
یکجا
in the lump
یکجا
lumps
یکجا
lumped
یکجا
grossing
یکجا وزن کل
move on
یکجا نیاستید
grosses
یکجا وزن کل
grosser
یکجا وزن کل
lump sum payment
پرداخت یکجا
lump sum purchase
خرید یکجا
coemption
یکجا خریدن
lump sum redistribution
تعدیل یکجا
package deals
معامله یکجا
package deal
معامله یکجا
mass bombing
بمباران یکجا
grossed
یکجا وزن کل
gross
یکجا وزن کل
grossest
یکجا وزن کل
corners
خرید یکجا
cornering
خرید یکجا
corner
خرید یکجا
net storage
انبار بار یکجا
Where does this street lead on to ?
این خیابان یکجا می خورد ؟
package deals
مقاطعه در بست و خرید یکجا
package deal
مقاطعه در بست و خرید یکجا
wholesale
بطور یکجا عمده فروشی کردن
realises
فروختن
to put on the market
فروختن
to place on the market
فروختن
sell-out
فروختن
sell out
فروختن
realizes
فروختن
realizing
فروختن
monger
فروختن
turn over
<idiom>
فروختن
realised
فروختن
realize
فروختن
realized
فروختن
realising
فروختن
sells
فروختن
undercuts
فروختن
hawked
فروختن
markets
فروختن
marketed
فروختن
market
فروختن
hawks
فروختن
undercut
فروختن
vend
فروختن
sell-outs
فروختن
sell
فروختن
hawk
فروختن
selling
فروختن
to save bot cash
نقد فروختن
to sell short
سام فروختن
to sell off
ارزان فروختن
sell like hotcakes
<idiom>
سریعا فروختن
to sell or pat up at a
بمزایده فروختن
to sell
عمده فروختن
to sell by retail
خرده فروختن
sell for cash
نقد فروختن
undersell
ارزان تر فروختن
sell by auction
به مزایده فروختن
to sell dearly
گران فروختن
sell on credit
نسیه فروختن
forward sale
نسیه فروختن
resell
دوباره فروختن
slaughter
به زیان فروختن
slaughtered
به زیان فروختن
slaughters
به زیان فروختن
reselling
دوباره فروختن
credit sale
نسیه فروختن
resells
دوباره فروختن
resold
دوباره فروختن
remainder
باتخفیف فروختن
to sell at a loss
بضر یا زیان فروختن
to deal in futures
کالایاسهام پیش فروختن
selling
فروختن بفروش رفتن
sell
فروختن بفروش رفتن
To sell something at a loss.
چیزی را باضرر فروختن
sells
فروختن بفروش رفتن
wholesale
بصورت عمده فروختن
retail
بصورت جزئی فروختن
regrate
یکجاخریدن وخرده فروختن
to bring to the hammer
هراج کردن بهراج فروختن
hawks
جار زدن و جنس فروختن
hawked
جار زدن و جنس فروختن
hawk
جار زدن و جنس فروختن
sell up a debtor
دارایی بدهکاری را گرو کشیدن و فروختن
slow moving
کالاهایی که فروختن انها مدت زیادی طول میکشد
consolidation
درهم امیختن تحکیم کردن یکجا کردن یکپارچه
bundling
فروختن یک بسته که حاوی یک کامپیوتر و چندین نرم افزار است با قیمت مخصوص
dump
بقیمت خیلی ارزان فروختن فرورفتن درخیالات واهی حالت مالخو لیایی
bundle
فروختن یک بسته که حاوی یک کامپیوتر و چندین نرم افزار است با قیمت مخصوص
bundles
فروختن یک بسته که حاوی یک کامپیوتر و چندین نرم افزار است با قیمت مخصوص
job
کار مزدی کردن یک جا خریدن و به خرده فروش فروختن استفاده نامشروع کردن از
jobs
کار مزدی کردن یک جا خریدن و به خرده فروش فروختن استفاده نامشروع کردن از
foreclosing
فروختن وثیقه وام بعلت عدم بازپرداخت وام
foreclosed
فروختن وثیقه وام بعلت عدم بازپرداخت وام
forecloses
فروختن وثیقه وام بعلت عدم بازپرداخت وام
foreclose
فروختن وثیقه وام بعلت عدم بازپرداخت وام
block shipment
ارسال تدارکات به طور یکجا ارسال اماد به طور قوال
outsold
بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن
outsells
بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن
outsell
بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن
outselling
بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن
stock watering
سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
central purchase
خرید اماد به طور تمرکزی خرید اماد به طور یکجا
to sell in lots
تیکه تیکه فروختن
to sell in lots
فال فال فروختن
to sell in lots
قسمت قسمت فروختن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com