Dictiornary-Farsi | یکجا فروختن خیانت کردن | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (37 milliseconds)

English	Persian
sell out	یکجا فروختن خیانت کردن
sell-out	یکجا فروختن خیانت کردن
sell-outs	یکجا فروختن خیانت کردن


Other Matches

sell off	یکجا فروختن
to sell	یکجا فروختن
sell off	ارزان فروختن فروش یکجا وارزان
treasonoius	خیانت امیز قابل ارتکاب خیانت
treasonable	خیانت امیز قابل ارتکاب خیانت
consolidation	درهم امیختن تحکیم کردن یکجا کردن یکپارچه
wholesale	بطور یکجا عمده فروشی کردن
betrayed	خیانت کردن به
to play false	خیانت کردن
betraying	خیانت کردن به
betray	خیانت کردن به
betrays	خیانت کردن به
stab someone in the back <idiom>	خیانت کردن به کسی
jobs	کار مزدی کردن یک جا خریدن و به خرده فروش فروختن استفاده نامشروع کردن از
job	کار مزدی کردن یک جا خریدن و به خرده فروش فروختن استفاده نامشروع کردن از
belying	دروغ دراوردن خیانت کردن
conspiring	درنقشه خیانت شرکت کردن
belies	دروغ دراوردن خیانت کردن
conspires	درنقشه خیانت شرکت کردن
conspired	درنقشه خیانت شرکت کردن
conspire	درنقشه خیانت شرکت کردن
belied	دروغ دراوردن خیانت کردن
belie	دروغ دراوردن خیانت کردن
to bring to the hammer	هراج کردن بهراج فروختن
belying	خیانت کردن به عوضی نشان دادن
belied	خیانت کردن به عوضی نشان دادن
belies	خیانت کردن به عوضی نشان دادن
belie	خیانت کردن به عوضی نشان دادن
double-crossed	دورویی کردن خیانت کردن
double-crosses	دورویی کردن خیانت کردن
double-crossing	دورویی کردن خیانت کردن
double cross	دورویی کردن خیانت کردن
double-cross	دورویی کردن خیانت کردن
cumulative	یکجا
lumps	یکجا
lump	یکجا
in the lump	یکجا
en masse	یکجا
in a lump sum	یکجا
lump sums	یکجا
in the mass	یکجا
ond shot	یکجا
lumped	یکجا
lump sum	یکجا
holus bolus	یکجا
concurrently	یکجا
grossed	یکجا وزن کل
move on	یکجا نیاستید
grosser	یکجا وزن کل
lump sum redistribution	تعدیل یکجا
grosses	یکجا وزن کل
lump sum payment	پرداخت یکجا
grossest	یکجا وزن کل
coemption	یکجا خریدن
corners	خرید یکجا
gross	یکجا وزن کل
cornering	خرید یکجا
grossing	یکجا وزن کل
mass bombing	بمباران یکجا
corner	خرید یکجا
package deals	معامله یکجا
package deal	معامله یکجا
lump sum purchase	خرید یکجا
net storage	انبار بار یکجا
package deals	مقاطعه در بست و خرید یکجا
package deal	مقاطعه در بست و خرید یکجا
Where does this street lead on to ?	این خیابان یکجا می خورد ؟
punic faith	خیانت
felonies	خیانت
dishonesty	خیانت
betrayals	خیانت
betrayal	خیانت
untruths	خیانت
rat	خیانت
falsity	خیانت
treachery	خیانت
felony	خیانت
untruth	خیانت
punic f.	خیانت
infidelity	خیانت
infidelities	خیانت
traitorousness	خیانت
falseness	خیانت
treason	خیانت
perfidy	خیانت
insidiousness	خیانت
false heartedness	خیانت
disloyaty	خیانت
untruthful	خیانت
faithlessness	خیانت
betrayment	خیانت
sells	فروختن
realized	فروختن
selling	فروختن
sell	فروختن
realize	فروختن
markets	فروختن
sell out	فروختن
hawked	فروختن
hawk	فروختن
realised	فروختن
realises	فروختن
monger	فروختن
hawks	فروختن
realizing	فروختن
realizes	فروختن
realising	فروختن
to put on the market	فروختن
turn over <idiom>	فروختن
sell-out	فروختن
to place on the market	فروختن
market	فروختن
undercut	فروختن
undercuts	فروختن
marketed	فروختن
vend	فروختن
sell-outs	فروختن
barratry	خیانت در امانت
felonious	خیانت امیز
malversation	خیانت در امانت
high treason	خیانت بزرگ
false hearted	خیانت امیز
treason	خیانت به کشور
breach of trust	خیانت در امانت
two-faced <idiom>	ناسپاس ،خیانت
abuse of confidence	خیانت در امانت
treacherousness	خیانت کاری
guile	خیانت دورویی
malice a	خیانت عمدی
perfidiously	ازروی خیانت
foully	ازراه خیانت
traitorous	خیانت امیز
treacherous	خیانت امیز
perfidiousness	خیانت کاری
remainder	باتخفیف فروختن
sell like hotcakes <idiom>	سریعا فروختن
sell on credit	نسیه فروختن
undersell	ارزان تر فروختن
credit sale	نسیه فروختن
resold	دوباره فروختن
resells	دوباره فروختن
sell for cash	نقد فروختن
sell by auction	به مزایده فروختن
reselling	دوباره فروختن
to sell by retail	خرده فروختن
resell	دوباره فروختن
to sell short	سام فروختن
slaughtered	به زیان فروختن
to save bot cash	نقد فروختن
to sell or pat up at a	بمزایده فروختن
to sell off	ارزان فروختن
slaughter	به زیان فروختن
to sell dearly	گران فروختن
to sell	عمده فروختن
forward sale	نسیه فروختن
slaughters	به زیان فروختن
lese majesty	خیانت علیه حکومت
prevarication	خیانت وکیل به موکل
conspiracy	نقشه خیانت امیز
guile	تلبیس تدلیس خیانت
lese majeste	خیانت علیه حکومت
disloyalty	خیانت نمک بحرامی
conspiracies	نقشه خیانت امیز
retail	بصورت جزئی فروختن
regrate	یکجاخریدن وخرده فروختن
wholesale	بصورت عمده فروختن
to deal in futures	کالایاسهام پیش فروختن
selling	فروختن بفروش رفتن
sells	فروختن بفروش رفتن
sell	فروختن بفروش رفتن
to sell at a loss	بضر یا زیان فروختن
To sell something at a loss.	چیزی را باضرر فروختن
sedition	خیانت در حفظ اسرار نظامی
sell the pass	خیانت به مرام دسته خودکردن
sell to pass	خیانت به مرام دسته خودکردن
judns be trayed jesus	یهودابه مسیح خیانت کرد
hawks	جار زدن و جنس فروختن
hawked	جار زدن و جنس فروختن
hawk	جار زدن و جنس فروختن
to swear tre sonagainstany one	سوگند برای خیانت بکسی خوردن
This is treason, pure and simple.	خیانت که دیگه شاخ ودم ندارد
sell up a debtor	دارایی بدهکاری را گرو کشیدن و فروختن
lese majesty	خیانت یاتوط ئه علیه مقام سلطنت یاحکومت
lese majeste	خیانت یاتوط ئه علیه مقام سلطنت یاحکومت
slow moving	کالاهایی که فروختن انها مدت زیادی طول میکشد
bundling	فروختن یک بسته که حاوی یک کامپیوتر و چندین نرم افزار است با قیمت مخصوص
bundles	فروختن یک بسته که حاوی یک کامپیوتر و چندین نرم افزار است با قیمت مخصوص
bundle	فروختن یک بسته که حاوی یک کامپیوتر و چندین نرم افزار است با قیمت مخصوص
dump	بقیمت خیلی ارزان فروختن فرورفتن درخیالات واهی حالت مالخو لیایی
bill of attainder	لایحه قانونی مصادره اموال کسانی که به علت خیانت یاجنایت محکوم شده باشند
foreclose	فروختن وثیقه وام بعلت عدم بازپرداخت وام
foreclosing	فروختن وثیقه وام بعلت عدم بازپرداخت وام
foreclosed	فروختن وثیقه وام بعلت عدم بازپرداخت وام
forecloses	فروختن وثیقه وام بعلت عدم بازپرداخت وام
block shipment	ارسال تدارکات به طور یکجا ارسال اماد به طور قوال
outsell	بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن
outsells	بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن
outsold	بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن
outselling	بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن
stock watering	سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود