English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (9 milliseconds)
English Persian
orang outang یکجوربوزینه دراز دست
orang-outang یکجوربوزینه دراز دست
orang-outangs یکجوربوزینه دراز دست
orang-outans یکجوربوزینه دراز دست
Other Matches
grison یکجوربوزینه درامریکای جنوبی
sapajou یکجوربوزینه کوچک درامریکای جنوبی
soricine موش پوزه دراز شبیه موش پوزه دراز
to be prolonged دراز
dolichomorphic دراز تن
longs دراز
longest دراز
longer دراز
macro دراز
lengthy دراز
to eke out دراز
oblongs دراز
verbose دراز
prolix دراز
to piece out دراز
toom دراز
longish دراز
oblong دراز
oblongated دراز
longed دراز
lengthwise دراز
linear دراز
long headed سر دراز
longheaded دراز سر
long- دراز
long دراز
lengthened دراز کردن
long billed نوک دراز
snipe نوک دراز
lengthened دراز شدن
long bone استخوانهای دراز
long eared گوش دراز
lengthening دراز کردن
lengthening دراز شدن
lengthen دراز شدن
lengthen دراز کردن
elongating دراز شدن
sniped نوک دراز
snipes نوک دراز
long bill نوک دراز
sniping نوک دراز
prolongate دراز کردن
elongate دراز کردن
lantern jawed چانه دراز
elongate دراز شدن
prolixity دراز نویسی
elongates دراز کردن
elongating دراز کردن
elongates دراز شدن
long necked گردن دراز
proboscises پوزه دراز
at full length دراز کشیده
long run دراز مدت
blue moon زمان دراز
codlin یکجورسیب دراز
codling یکجورسیب دراز
couchant دراز کشیده
long shunt شنت دراز
long term دراز مدت
longeval دراز عمر
proboscis پوزه دراز
morella cherry گیلاس دم دراز
lengthens دراز کردن
long range دراز مدت
inductile دراز نشو
lengthens دراز شدن
ileum روده دراز
pintail اردک دم دراز
elongation دراز شدگی
oblonated دراز :درازنا
lanternjaws چانه دراز
tender fleshed cherry گیلاس دم دراز
longhead کله دراز
long winded دراز نفس
long-time دراز مدت
far fetched دور و دراز
far-fetched دور و دراز
long-drawn-out دور و دراز
long-term دراز مدت
verbalization دراز گویی
to stretch out دراز کردن
drag on <idiom> دراز کردن
long-winded دراز نفس
long wind دراز نفسی
in the long run در دراز مدت
long life عمر دراز
long-life عمر دراز
longer-term دراز مدت
long run [American E] <adj.> دراز مدت
lanky دراز وباریک
stretch دراز کردن
stretched دراز کردن
stretches دراز کردن
gangling طولانی و دراز
oblong دراز پهنا
narrow دراز وباریک
oblongs دراز پهنا
weedy دراز و باریک
protract دراز کردن
long term <adj.> دراز مدت
wader مرغ دراز پا
narrowed دراز وباریک
narrower دراز وباریک
narrowest دراز وباریک
streek دراز کردن
string چسبناک دراز
longevity دراز عمری
extend دراز کردن
long necked flask بالن گردن دراز
longevous دارای عمر دراز
mygale موش پوزه دراز
long horned grasshopper ملخ شاخک دراز
long term memory حافطه دراز مدت
reach دراز کردن دست
longhorn گوسفند شاخ دراز
porrect دراز کردن جلوگذاردن
proboscis monley بوزینه دراز بینی
tractile لوله شو دراز شدنی
to make old bones عمر دراز کردن
to live a long life عمر دراز کردن
secular trend روند دراز مدت
scolopax جنس نوک دراز
scoldpaceous مانند نوک دراز
prolate دوک وار دراز
ringtail تلیله نوک دراز
daddy-long-legs بابا لنگ دراز
paidle یکجوربیل دسته دراز
longhorn گاو شاخ دراز
longicorn دارای شاخک دراز
tusks دندان دراز وتیز
long haul <idiom> مسافت دراز یا سفرکردن
kick around <idiom> دراطراف دراز کشیدن
orangoutang بوزینه دست دراز
orangutan بوزینه دست دراز
rangy ولگرد پا دراز و لاغر
weeded دراز و لاغر پوشاک
mongooses میمون پوزه دراز
abusive ناسزاوار زبان دراز
verbose دراز نویس درازگو
long lived دارای عمر دراز
long lived دراز عمر معمر
long-lived دارای عمر دراز
chatterboxes ادم روده دراز
long-lived دراز عمر معمر
weed دراز و لاغر پوشاک
tirade سخنرانی دراز وشدیداللحن
tirades سخنرانی دراز وشدیداللحن
tusk دندان دراز وتیز
toboggan سورتمه دراز و باریک
mongoose میمون پوزه دراز
windbags نطاق روده دراز
weeding دراز و لاغر پوشاک
gibbon میمون دراز دست
gibbons میمون دراز دست
repose دراز کشیدن غنودن
longer-term دوره دراز مدت
spindle دراز و باریک شدن
spindles دراز و باریک شدن
long-term دوره دراز مدت
chaise longue نوعی نیمکت دراز
chaises longues نوعی نیمکت دراز
interminably بطور بسیار دراز
chatterbox ادم روده دراز
windbag نطاق روده دراز
toboggans سورتمه دراز و باریک
lanternjaws ارواره دراز و لاغر
ileitis اماس روده دراز
ileac وابسته به روده دراز
ileal وابسته به روده دراز
hatchet face صورت دراز وباریک
extended pole piece قطبک دراز شده
grallatorial وابسته به دراز پایان
godwit نوک دراز ابی
deferred liability دیون دراز مدت
johnboat قایق دراز و باریک
full bottomed دارای دنباله دراز
verbosity دراز نویسی پرگویی
Stretch your legs according to your coverlet . <proverb> پایت را به اندازه گلمت دراز کن .
basilicas کلیساهایی که سالن دراز دارند
i lay on the grass روی علف دراز کشیدم
longhead شخص دراز سر مال اندیش
interminable تمام نشدنی بسیار دراز
fly rod چوب مجوف دراز ماهیگیری
prolix خسته کننده روده دراز
guttersnipe نوک دراز یا پاشله معمولی
to reach down سوی پائین دراز کردن
basilica کلیساهایی که سالن دراز دارند
lantern jawed دارای ارواره دراز و لاغر
lie دراز کشیدن استراحت کردن
lied : دراز کشیدن استراحت کردن
lies : دراز کشیدن استراحت کردن
sesquipedalian معتاد به استعمال لغات دراز
its was extended مدت اعتبارانرا دراز کردند
diaphysial مربوط ببدنهء استخوانهای دراز
elongates دراز کردن امتداد دادن
right angled parallelogram مربع مستطیل چارگوش دراز
backstraight قسمت دراز و مستقیم پیست
elongate دراز کردن امتداد دادن
elongating دراز کردن امتداد دادن
pope head جاروب گردیا دسته دراز
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com