English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 73 (1 milliseconds)
English Persian
flat boat یکجوردوبه پهن که دررودخانههای کم عمق بکارمیرود
Other Matches
metronome بکارمیرود
metronomes بکارمیرود
hyphen خط پیوند در موارد زیر بکارمیرود
hyphens خط پیوند در موارد زیر بکارمیرود
corn popper غربالی که دربودادن ذرت بکارمیرود
sienna که برای رنگهای روغنی بکارمیرود
blacktop موادقیری که درساختمان اسفالت بکارمیرود
corporale پارچهای که هنگام عشاء ربانی بکارمیرود
basket weave pattern طرح شطرنجی که در کارهای بنایی بکارمیرود
ticked نشانی که دررسیدگی و تطبیق ارقام بکارمیرود
tick نشانی که دررسیدگی و تطبیق ارقام بکارمیرود
ticks نشانی که دررسیدگی و تطبیق ارقام بکارمیرود
capital expenditure هزینهای که برای بهبودسرمایه وافزایش ان بکارمیرود
pergameneous مانند پوستی که برای نوشتن بکارمیرود
esparto یکجورجگن دراسپانیاکه برای بافندگی وکاغذسازی بکارمیرود
metonym لغت وکلمهای که بصورت کنایه یا مجاز بکارمیرود
kieselguhr سنگ چخماق ته نشسته درساختن دینامیت بکارمیرود
ballast سنگینی شن و خرده سنگی که درراه اهن بکارمیرود
knick knack چیزقشنگ وکم بهاکه بیشتربرای ارایش بکارمیرود
jacob's staff چوبی که نوک اهنی داردودرزمین پیمایی بکارمیرود
law french اصطلاحات امیخته با فرانسه که در زبان حقوقی بکارمیرود
tallow پیه نهنگ وغیره که برای شمع سازی بکارمیرود
sprag قطعه چوب یا الواری که بعنوان شمع درمعدن بکارمیرود
line drawings خطوط جامدی که برای خط کشی در صفحه چاپی بکارمیرود
pullicate پارچهای که برای درست کردن دستمال رنگی بکارمیرود
kino شیره یکجورگیاه که ماننداست بکات هندی ودرداروسازی و....بکارمیرود
hep حرف ندا که برای دستور یاامریه به نظامیان بکارمیرود
fearnought یکجورپارچه کلفت پشمی که برای جامه ملوانان بکارمیرود
tape line تسمه فلزی وباریک که برای اندازه گیری بکارمیرود
forrel یکجور پوست که برای جلدکردن دفترهای حساب بکارمیرود
forel یکجور پوست که برای جلدکردن دفترهای حساب بکارمیرود
line drawing خطوط جامدی که برای خط کشی در صفحه چاپی بکارمیرود
herbicides عاملی که برای از بین بردن علف ها وگیاهان بکارمیرود
amulet دوا یا چیزی که برای شکستن جادو و طلسم بکارمیرود
noughts and crosses یکجور دوز بازی که نشانهای صفرو چلیپادران بکارمیرود
amulets دوا یا چیزی که برای شکستن جادو و طلسم بکارمیرود
mops چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
herbicide عاملی که برای از بین بردن علف ها وگیاهان بکارمیرود
mopping چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
mopped چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
forth این کلمه بصورت پیشوند نیزبامعانی فوق بکارمیرود
mop چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
ack علامتی در ارتباطات و بی سیم و تلفن که بجای حرف A بکارمیرود
eudiometer اسبابی که جهت اندازه گیری حجمی و تجزیه گازها بکارمیرود
catgut روده گربه وغیره که برای بخیه زدن درجراحی بکارمیرود
macedoine مخلوطی ازسبزیجات پخته که در سالاد یاروی لرزانک وامثال ان بکارمیرود
fumigant ماده فراری که بعنوان ضدعفونی برای دفع افات بکارمیرود
gimbals اسبابی که برای ترازنگاهداشتن قطب نماوچیزهای دیگر در دریا بکارمیرود
palmyra یکجور نخل درهندو سیلان که برگ ان برای بوریابافی بکارمیرود
palmitic اسیدی که در روغن خرماوبرخی روغنهای دیگریافت میشود درشمع سازی بکارمیرود
puncheon ستونی کوتاه که بجای تحمل بار تیر در بین دو پایه بکارمیرود
catapulted هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapulting هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapult هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapults هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
gimbal ring اسبابی که برای ترازنگاهداشتن قطب نما وچیزهای دیگر در دریا بکارمیرود
milk of magnesia مایع شیری رنگی که هیدرکسید منیزیم است وبعنوان ضد اسید وملین بکارمیرود
marking ink مداد رنگی پاک نشدنی که برای رنگ زنی و نشان گذاری بکارمیرود
cellulose nitrate ترموپلاستیکی متشکل ازسلولز و اسیداستیک که درمواد منفجره دوپها وپلاستیکهای ساختمانی بکارمیرود
parcel paper یکجور کاغذ خرمایی رنگ ومخکم که برای پیچیدن بستههای پستی بکارمیرود
bulb angle جزء ساختمانی که معمولابعنوان ستون یا پایه بکارمیرود و به شکل دایرهای یاچند وجهی میباشد
crocus cloth پارچه زبری که اکسید فریک قرمزرنگ فریف و ریزسایندهای روی سطح ان قرارگرفته و برای جلا دادن فلزات بکارمیرود
burgers تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
burger تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
lazy tongs چنگ کهای زبانه دار یا قلاب دار که بزرگ وکوچک میشودوبرای اویختن لباس وغیره بکارمیرود
liftjet توربوفن یا توربوجتی بسیارسبک وزنی با نسبت کنارگذرکم که تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکارمیرود
sennit علف صاف یا حصیریا پوست درخت یا برگ خرماکه برای ساختن کلاه حصیری وخانههای حصیری بکارمیرود
sennet علف صاف یا حصیریا پوست درخت یا برگ خرماکه برای ساختن کلاه حصیری وخانههای حصیری بکارمیرود
blueprints نوعی چاپ عکاسی که زمینه ان ابی ونقش ان سفید است چاپ اوزالیدکه برای کپیه نقشه ورسمهای فنی بکارمیرود
blueprint نوعی چاپ عکاسی که زمینه ان ابی ونقش ان سفید است چاپ اوزالیدکه برای کپیه نقشه ورسمهای فنی بکارمیرود
linecut صفحه چاپی که فقط روی ان خط کشی شده باشدوبرای خط کشی کاغذ وغیره بکارمیرود و block lineوengraving line نیز نامیده میشود
compass rose دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com