English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
foxtail یکجورعلف که درسران خوشه هایی ماننددم روباه دارد
Other Matches
rool crush اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
rose window پنجره گرد که ارایش هایی بشکل گل دارد
rag bolt میخ پیچی که میله ان خارهایابرامدگی هایی دارد
link لیست داده هایی که هر ورودی آدرس بعدی را دارد
earth حفره زیرزمینی روباه بیرون راندن روباه از سوراخ
earths حفره زیرزمینی روباه بیرون راندن روباه از سوراخ
bear's foot نوعی گیاه خریق که برگ هایی به شکل پا و پنجه ها خرس دارد.
edge کارت کاغذی که سوراخ هایی دارد روی یک لبه برای نمایش داده
edges کارت کاغذی که سوراخ هایی دارد روی یک لبه برای نمایش داده
sequence تعداد موضوعات یا داده هایی که به صورت لیست مرتب منط قی قرار دارد
sequences تعداد موضوعات یا داده هایی که به صورت لیست مرتب منط قی قرار دارد
duct لولهای که حاوی کابل هایی است که اطراف یک گروه کابل یک پوشش محافظ قرار دارد
lisps یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که اصولا" برای پردازش داده هایی است که شامل لیست هایی می باشند
lisping یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که اصولا" برای پردازش داده هایی است که شامل لیست هایی می باشند
lisped یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که اصولا" برای پردازش داده هایی است که شامل لیست هایی می باشند
lisp یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که اصولا" برای پردازش داده هایی است که شامل لیست هایی می باشند
scalar متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
retardation [افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین] [در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
reynard روباه
foxtail دم روباه
blue fox سگ روباه
foxing روباه
foxes روباه
fox روباه
arctic fox سگ روباه
fox brush دم روباه
dog fox روباه
foxier روباه صفت
kennels لانه روباه
guile روباه صفتی
kennel لانه روباه
vulpine روباه صفت
scoria روباه سربار
How did you make out? Did you succeed or fail? شیری یا روباه ؟
hanky-panky روباه بازی
pit حفره روباه
foxiest روباه صفت
hanky panky روباه بازی
vixen روباه ماده
foxy روباه صفت
foxhole سوراخ روباه
foxholes سوراخ روباه
yoicks صید روباه
pits حفره روباه
vixens روباه ماده
vixenish شبیه روباه ماده
silver fox روباه نقره فام
cub hunting شکار بچه روباه
foxhunt شکار روباه باتازی
fox hole سنگر حفره روباه
earth stopper مامور بستن سوراخهای روباه
break cover خروج روباه یا خرگوش ازپناهگاه
foxhound تازی مخصوص شکار روباه
master of سرپرست گروه شکار روباه
foxhunt باتازی شکار روباه کردن
to be like a fox <idiom> مثل روباه حیله گر بودن
to ride to hounds با تازی شکار روباه کردن
to rid to hounds با تازی شکار روباه کردن
foxhounds تازی مخصوص شکار روباه
clusters خوشه
virginis خوشه
beard خوشه
bunches خوشه
raceme خوشه
bunching خوشه
gregarious خوشه خوشه
clumped خوشه
clumping خوشه
clumps خوشه
rar خوشه
beards خوشه
bunch خوشه
bunched خوشه
cluster خوشه
cluster bombs خوشه
clump خوشه
grouped <adj.> خوشه ای
virgo خوشه
cluster bomb خوشه
tallyho صدای شکارچی در موقع دیدن روباه
brush دم روباه شکارشده بعنوان نشانه پیروزی
brushes دم روباه شکارشده بعنوان نشانه پیروزی
staller cluster خوشه ستارهای
earing خوشه بندی
gleaner خوشه چین
gleaning خوشه چینی
glomerule خوشه دسته
oval faced chaser punch قلم خوشه
globular cluster خوشه کروی
galactic cluster خوشه کهکشانی
racemose بشکل خوشه
open cluster خوشه باز
racemiform خوشه مانند
mine mooring خوشه مین
eared خوشه دار
clumpy خوشه دار
super cluster ابر خوشه
ear خوشه زائده
mealie خوشه ذرت
icker خوشه ذرت
ears خوشه زائده
vintager خوشه چین
tuffet کلاله خوشه
The fox,being asked who his withness was ,said, my. <proverb> به روباه گفتند شاهدت کیست گفت دمم.
masks کلاه مخصوص شمشیربازی سر روباه شکار شده
mask کلاه مخصوص شمشیربازی سر روباه شکار شده
fox hunting شکار روباه بطور گروهی با اسب و تازیها
fox-hunting شکار روباه بطور گروهی با اسب و تازیها
cluster bombs خوشه مین خوشهای
botryoidal شبیه خوشه انگور
open star cluster خوشه باز ستارهای
glean خوشه چینی کردن
clusters خوشه مین خوشهای
spicular مانند خوشه کوچک
spadix خوشه گریبانه دار
gleaned خوشه چینی کردن
cluster bomb خوشه مین خوشهای
gleanings خوشه چینی کردن
cluster خوشه مین خوشهای
gleans خوشه چینی کردن
globular cluster خوشه ستارهای کروی
drag hunt شکار با تازی در مسیری بابوی مصنوعی روباه بخاطرورزش
view halloo فریاد شکارچی پس ازمشاهده بیرون جستن روباه از پناهگاه
botryoidal دارای شکل خوشه انگور
ears خوشه دار یاگوشدار کردن
tucket خوشه نرسیده ذرت هندی
spica الفا- خوشه سماک اعزل
grain head خوشه دانه [گیاه شناسی]
grain ear خوشه دانه [گیاه شناسی]
ear خوشه دار یاگوشدار کردن
alpha virginis سماک اعزال الفا- خوشه
eared خوشه کرده سنبله دار
. The car is gathering momentum. اتوموبیل دارد دور بر می دارد
tallyho فریاد شکارچی هنگام دیدن روباه که از پناهگاه بیرون دویده
Foxes when they cannot reach the grapes say they a. <proverb> روباه دستش به انگور نمى رسد مى گوید ترش است .
married failure عمل نکردن خوشه اتصال مین
sori خوشههای گرده گیاهی خوشه هاگی
ears هرالتی شبیه گوش یا مثل دسته کوزه خوشه
ear هرالتی شبیه گوش یا مثل دسته کوزه خوشه
glomerule خوشه متراکم ازمویرگهای کوچک و بافتهای حیوانی و غیره
grape shot گلولههای بهم چسبیده چون خوشه انگورکه یکباردرتوپ گذارند
Walls have ears <idiom> دیوار موش دارد و موش گوش دارد [اصطلاح]
labor theory of value براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
cluster bomb کامپیوتر مرکزی که ارتباطات بین دو وسیله خوشه ورا شده یا محلی از حافظه را کنترل میکند
cluster کامپیوتر مرکزی که ارتباطات بین دو وسیله خوشه ورا شده یا محلی از حافظه را کنترل میکند
clusters کامپیوتر مرکزی که ارتباطات بین دو وسیله خوشه ورا شده یا محلی از حافظه را کنترل میکند
cluster bombs کامپیوتر مرکزی که ارتباطات بین دو وسیله خوشه ورا شده یا محلی از حافظه را کنترل میکند
pteropus شبپره میوه خور که پوزه اش مانند پوزه روباه است
drags وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
dragged وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drag وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
enclave economices اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
walls here ears دیوار موش دارد موش گوش دارد
frame کنترل هایی
What vegetables do you have? چه سبزی هایی دارید؟
divers statements گفته هایی چند
fox روباه بازی کردن تزویر کردن
foxes روباه بازی کردن تزویر کردن
foxing روباه بازی کردن تزویر کردن
colours جدول شماره هایی که ویندوز
Photos are accepted world عکس هایی مقبولی دنیا
pearly teeth دندان هایی چون مروارید
mews طویله هایی که گرداگردمیدانی بسازند
it was skirted by trees درخت هایی در کنار ان بود
the tree shoot out brances ازدرخت شاخه هایی بیرون زد
the city has been proclaimed قدغن هایی در شهربرقرارکرده اند
line ahead کشتی هایی که پشت سر هم میروند
in qviries r. to the accident پرسش هایی درباره آن رویداد
the i. parts of a whole بخش هایی مکمل یک چیزدرست
colour جدول شماره هایی که ویندوز
ear خوشه [بخشی از ساقه گیاه غلاتی] [گیاه شناسی]
the strangers in tehran بیگانگان یاخارجی هایی که در تهران هستند
class محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
to e. figures upon astone صورت هایی بر سنگ نقش کردن
ccd محفظه هایی برای ذخیره داده
button کلید هایی که اعمالی انجام می دهند
krantz خاره هایی که دیواری ازانهادرست شود
corbel-table [ردیف هایی از قوس های پیشکرده]
Ersatz architecture [معماری الکتریکی با نقش هایی در مرکز]
buttoning کلید هایی که اعمالی انجام می دهند
Green architecture [ساختمان با محوطه هایی با مناظر بدیع]
buttoned کلید هایی که اعمالی انجام می دهند
classing محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
classes محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
foundation pile میله هایی که در فونداسیون قرار می گیرد
classed محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
acid fast دارای لکه هایی که بااسید زائل نمیشود
C-scroll [پیچک هایی به شکل سی و اس بویژه در تزئینات روکوکو]
electric تعداد اتم هایی که شارژ شده اند.
flyings رشته هایالیف هایی که ازچیزی جداشده بهوامیرود
boring tubes لوله هایی که برای حفاری بکار میرود
applet برنامه هایی که از Panel Contral آغاز می شوند
gar نوعی ماهی که ارواره هایی شبیه منقاردارد
array آرایهای که عناصرش می توانند به صورت رشته هایی
castle میله هایی که توپزن ازان دفاع میکند
pipping دانه یاتخم میوه هایی مثل سیب
socket [وسیله با سوراخ هایی که ورودی در آن نصب میشود]
clocks سیگنال هایی که هم سان با باس ساعت هستند
pipped دانه یاتخم میوه هایی مثل سیب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com