Dictiornary-Farsi | یکجورغاز وحشی کوچک | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
brent	یکجورغاز وحشی کوچک


Other Matches

brutify	وحشی یا حیوان صفت کردن وحشی شدن
wild fowl	مرغان وحشی پرندگان وحشی
ferae naturae	وحشی ذاتا وحشی
petty cash	صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
gemmule	یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
widget	آلت کوچک [ابزار ] [اسباب مکانیکی کوچک]
jigger	بادبان کوچک یکجور کرجی کوچک
increments	فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
increment	فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
pig board	تخته کوچک برای موجهای کوچک
truculent	وحشی
undaunted	وحشی
barbarous	وحشی
wild	وحشی
wildest	وحشی
ruffians	وحشی
rambunctious	وحشی
wilds	وحشی
gris	وحشی
sylvatic	وحشی
hare brained	وحشی
ferocious	وحشی
feral	وحشی
unmannerly	وحشی
barbaric	وحشی
unshaped	وحشی
boarish	وحشی
unshapen	وحشی
ungovernable	وحشی
ferine	وحشی
savage	وحشی
ruffian	وحشی
savaged	وحشی
ruttish	وحشی
Gothic	وحشی
uncivilized	وحشی
savaging	وحشی
savages	وحشی
anthropophagus	وحشی
parsnips	زردک وحشی
onion grass	یکجور جو وحشی
savages	وحشی شدن
savaging	وحشی شدن
horsemint	نعناع وحشی
savaging	وحشی کردن
onion couch	یکجور جو وحشی
saracen	کافر وحشی
wild rice	برنج وحشی
gross	وحشی توده
manlike	جنس نر وحشی
grossed	وحشی توده
grosser	وحشی توده
wildness	وحشی گری
wildling	حیوان وحشی
grosses	وحشی توده
grossest	وحشی توده
grossing	وحشی توده
wildcats	گربه وحشی
tiger cat	گربه وحشی
headache	خشخاش وحشی
headaches	خشخاش وحشی
charlock	خردل وحشی
cheetahs	یوزپلنگ وحشی
barbarise	وحشی کردن
wildfowl	اردک وحشی
Wild West	غرب وحشی
parsnip	هویج وحشی
parsnip	زردک وحشی
parsnips	هویج وحشی
mallard	اردک وحشی
mallards	اردک وحشی
toadflax	کتان وحشی
savages	وحشی کردن
imbrute	وحشی شدن
wildlife	حیوانات وحشی
on the same p as the savages	درترازو وحشی ها
savaged	وحشی کردن
barbarize	وحشی کردن
savaged	وحشی شدن
savage	وحشی کردن
savage	وحشی شدن
mustang	اسب وحشی
cheetah	یوزپلنگ وحشی
wildcat	گربه وحشی
semi barbarian	نیم وحشی
brutalising	وحشی شدن
bullock	گوساله وحشی
brutalises	وحشی شدن
farouche	وحشی صفت
gothicism	وحشی گری
brutalised	وحشی شدن
fellness	وحشی گری
feral child	کودک وحشی
buffaloes	گاو وحشی
brutalizing	وحشی شدن
brutalizes	وحشی شدن
brutalized	وحشی شدن
buffalo	گاو وحشی
brutalize	وحشی شدن
bestiality	وحشی گری
uncivilly	وحشی بی ادب
uncivil	وحشی بی ادب
bullocks	گوساله وحشی
pannikin	لیوان کوچک پیمانه کوچک
knobble	برامدگی کوچک گره کوچک
buffs	گاو وحشی زردنخودی
mallards	نوعی مرغابی وحشی
mallard	نوعی مرغابی وحشی
troglodyte	انسانهای غارنشین وحشی
buff	گاو وحشی زردنخودی
brutal	حیوان صفت وحشی
leopard	پلنگ گربه وحشی
ferocity	وحشی گری سبعیت
madcap	ادم بی پروا و وحشی
leopards	پلنگ گربه وحشی
sheldrake	اردک وحشی دریایی
barbarize	بیگانه یا وحشی شدن
barbarise	وحشی گری کردن
ruffianly	گردن کلفت وحشی
perfection of savagery	نهایت وحشی گری
wild beasts	جانوران وحشی وحوش
caprifig	درخت انجیر وحشی
barbarian	ادم وحشی یابربری
gooseberry bush	درخت انگور وحشی
feral	حیوان شکاری وحشی
styrax	بوته وحشی جاوی
perfection of savagery	کمال وحشی گری
barbarians	ادم وحشی یابربری
wild parsley	انواع هویج وحشی
marihuana	تنباکوی وحشی بیابانی
marijuana	تنباکوی وحشی بیابانی
wildfowler	شکارچی غاز وحشی
the african savages	وحشی های آفریقا
greylag	غاز وحشی اروپایی
warrens	محل نگهداری حیوانات وحشی
brutalising	وحشی یا حیوان صفت کردن
warren	محل نگهداری حیوانات وحشی
brutalised	وحشی یا حیوان صفت کردن
reclaim animal	حیوانات وحشی تربیت شده
polecats	موش خرمای وحشی اروپایی
wilding	گیاه یا میوه خودرو وحشی
brutalises	وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalize	وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalized	وحشی یا حیوان صفت کردن
wild eyed	دارای چشمان وحشی وخیره
brutalizes	وحشی یا حیوان صفت کردن
masterwort	سنبل ختایی جاوه وحشی
brutalizing	وحشی یا حیوان صفت کردن
polecat	موش خرمای وحشی اروپایی
catamount	ادم پس کوهی و وحشی صفت
passenger pigeon	کبوتر وحشی امریکای شمالی
catamountain	ادم پس کوهی و وحشی صفت
charreada	سواری مکزیکی اسب وحشی
diana	الههء ماه وشکار حیوانات وحشی
to have the wild stag's foot <idiom>	در چابکی پای آهوی وحشی داشتن.
saddle bronc riding	سواری بر اسب وحشی برای 01 ثانیه
cougars	گربه وحشی پشمالو یوزپلنگ امریکایی
zootechny	فن اهلی کردن جانوران وحیوانات وحشی
zootechnics	فن اهلی کردن جانوران وحیوانات وحشی
cougar	گربه وحشی پشمالو یوزپلنگ امریکایی
passanger	شاهین وحشی جوان را هنگام مهاجرت گرفتن
kheda	کدا:خانهای که فیلهای وحشی رادران گرفتارمیسازند
agriology	مطاله و تطبیق اداب و رسوم قبایل وحشی
roughrider	سوار کار ماهر اسبهای چموش و وحشی
bareback riding	سواری بدون زین برای 8ثانیه بر اسب وحشی
razorback	خوک نیمه وحشی دورگه جنوب شرقی اتازونی
applet	1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-
spoons	طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
spooning	طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
pandours or doors	امنیه وحشی درنده خو که درسال 1471 تشکیل شد وچندی پس از ان جز ارتش اطریش گردید
spoon	طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
spooned	طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
fetishes	اشیاء یاموجوداتی که بعقیده اقوام وحشی دارای روح بوده وموردپرستش قرارمی گرفتند بت
fetish	اشیاء یاموجوداتی که بعقیده اقوام وحشی دارای روح بوده وموردپرستش قرارمی گرفتند بت
small scale	طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
small-scale	طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
desert	[طراحی محوطه سازی در قرن هجدهم میلادی با نگاه کردن به طبیعت وحشی و دست نخورده]
storage	1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم
honks	صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honk	صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honked	صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honking	صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
pigsticking	شکار گراز وحشی با نیزه گراز کشی
davit	جرثقیل کوچک جرثقیل کوچک قایق
safflower	گل رنگ [این گیاه صورت وحشی در کشورهای مختلف رشد می کند. در ایران در خراسان و تبریز وجود دارد. از گلبرگ ها رنگینه زرد استخراج می کنند.]
wildling	گیاه وحشی گیاه خودرو
succory	کاسنی تلخ کاسنی وحشی
Neanderthal	وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
diminutive	کوچک
dimmers	کوچک
bantam	کوچک
bantams	کوچک
minute	کوچک
petty	کوچک
little	کوچک
venule	رگ کوچک
runty	کوچک
petit	کوچک
pillule	حب کوچک
pilule	حب کوچک