English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
pyroxilin یکجور باروت پنبه که در الکل اب میشود
Other Matches
nitro cotton باروت پنبه
guncotton باروت پنبه
mountain cork یکجور پنبه کوهی
incorporating mill کارخانهای که اجزای باروت دران امیخته میشوند کارخانه باروت سازی
moorstone یکجور سنگ خاراکه درcornwallیافت میشود
quassia یکجور درخت که ازچوب ان داروی تلخی درست میشود
logoriph یکجور جدول معمایی که باقلب حروف پیدا میشود
percheron یکجور اسب نیرومندو تندروکه درنواحی فرانسه پرورده میشود
linter ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
propylite یکجور خاره اتش فشانی که در برخی کانهای سیم خیزیافت میشود
maud یکجور پارچه پیچازی که شبانان اسکاتلندی میپوشند یکجور گلیم سفری
newmarket یکجور بالاپوش چسبان یکجور بازی گنجفه
asbestos پنبه نسوز پنبه کوهی
top روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
sector دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sectors دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
universal آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
propellants باروت
powder باروت
blasting powder باروت
powder momey باروت بر
powdering باروت
gunpowder باروت
gun powder باروت
propellant باروت
powders باروت
black powder باروت سیاه
pouches کیسه باروت
pyropowder باروت فشفشه
powder باروت ارد
single perforated باروت یک سوراخه
single base باروت یک حبهای
powder bag کیسه باروت
powder charge خرج باروت
powder f. دبه باروت
powder horn دبه باروت
powder flask باروت دان
powder magazine انبار باروت
powder magazine مخزن باروت
powder flask دبه باروت
grain حبه باروت
smokeless باروت بی دود
e.c. powder باروت مانوری
powdering گرد باروت
gas chambers محفظه باروت
dual granulation باروت دو حبهای
powdering باروت ارد
double base powder باروت دومبنایی
gas chamber محفظه باروت
powders گرد باروت
amorce خرج باروت
powder گرد باروت
double base powder باروت دو حبهای
e.c. powder باروت پرشعله
powders باروت ارد
nitrocellulose باروت بی دود
pouch کیسه باروت
cordite باروت بیدود
shells جعبه حاوی باروت
propellant باروت خرج پرتاب
zone کمربند حبه باروت
zones کمربند حبه باروت
powder kegs چلیک یابشکه باروت
hercules powder باروت کان کنی
powder mill کارخانه باروت سازی
flash reducer کم کننده شعله باروت
shelling جعبه حاوی باروت
shell جعبه حاوی باروت
powder keg چلیک یابشکه باروت
propellants باروت خرج پرتاب
gas cumulative action فشار کلی گاز باروت
gas operated کار با فشار گاز باروت
ignitor محفظه حامل باروت اشتعال
pyropowder باروت مخصوص مواد ترقهای
flasks دبه مخصوص باروت تفنگ
flask دبه مخصوص باروت تفنگ
mealing table صفحهای که باروت را روی ان نرم می کنند
neutral burning سوزش دوطرفه حبههای باروت خرج
three nitro toloen ماده منفجره تی ان تی یا تری نیتروتولوئن باروت بی دود
spirit of wine الکل
spirits of wine الکل
spirit الکل
spiriting الکل
alcohol الکل
water/alcohol الکل
granulation شکل و اندازه دانههای خرج نوع حبه باروت
alcoholometer الکل سنج
varnished لاک الکل
dihydric alcohol دی هیدرولیک الکل
varnishes لاک الکل
absolute alcohol الکل مطلق
anhydrous alcohol الکل مطلق
dihydric alcohol الکل دوعاملی
hit the bottle <idiom> الکل نوشیدن
wood alcohol الکل متانول
varnishing لاک الکل
neutral spirits الکل سفید
tertiary alcohol الکل 3 درجه
denatured alcohol الکل تقلیبی
trihydric alcohol الکل چندعاملی
varnish لاک الکل
methanol الکل متیلیک
alcohol-free <adj.> بدون الکل
alcoholimeter الکل سنج
on the wagon <idiom> الکل ننوشیدن
wood alcohol الکل چوب
monohydric alcohol مونوهیدریک الکل
acetylenic alcohol الکل استیلنی
acetylene alcohol الکل استیلنی
wet one's whistle <idiom> نوشیدن الکل
wood spirit الکل چوب
alcoholmeter الکل سنج
alcoholysis الکل کافت
ethyl alcohol الکل معمولی
rectified spirit الکل دو تقطیری
ethyl alcohol الکل اتیلیک
ethanol الکل معمولی
ethanol الکل اتیلیک
amyl alcohol الکل امیلیک
hit the sauce <idiom> الکل نوشیدن
lacquers لاک الکل
spirit varnish لاک الکل
alcoholics دارای الکل
primary alcohol الکل 1 درجه
secondary alcohol الکل 2 درجه
spiritous الکل دار
spirituous دارای الکل
laced الکل زده
alcoholic معتادبنوشیدن الکل
shellac solution لاک الکل
alcoholic دارای الکل
methyl alcohol متیل الکل
glycol الکل دهنی
lacquer لاک الکل
methyle alcohol الکل متیلیک
grain alcohol الکل خالص
alcoholics معتادبنوشیدن الکل
polyalcohol پلی الکل
methyl alcohol الکل متیلیک
proof spirit الکل خالص
mercaptan الکل گوگرد دار
lacquers لاک الکل زدن
absolute ethyl alcohol اتیل الکل مطلق
ethyl alcohol الکل اتیل دار
lacquer لاک الکل زدن
wood alcohol الکل چوب متانول
alcoholize بصورت الکل دراوردن
aquavitae الکل تصفیه نشده
kvass ابجو کم الکل روسی
tertiary alcohol الکل نوع سوم
strong drink مشروب قوی و پر الکل
hard drink مشروب قوی و پر الکل
p.v.a پلی وینیل الکل
alcoholism اعتیاد به نوشیدن الکل
proof مقیاس خلوص الکل
proofs مقیاس خلوص الکل
vinic مربوط به شراب یا الکل
alcoholism تاثیر الکل در مزاج
primary alcohol الکل نوع اول
polyhydric alcohol پلی هیدریک الکل
polyhydroxcy alcohol الکل چند عاملی
polyvinyl alcohol پلی وینیل الکل
trihydric alcohol تری هیدریک الکل
secondary alcohol الکل نوع دوم
spirit stain رنگ لاک الکل
The sharp smell of alcohol بوی تند وتیز الکل
varnished لاک الکل زدن به جلازدن به
methylate بصورت الکل چوب در اوردن
methanol الکل متیلیک بفرمول OH 3CH
varnishing لاک الکل زدن به جلازدن به
varnishes لاک الکل زدن به جلازدن به
alcoholize تحت تاثیر الکل دراوردن
varnish لاک الکل زدن به جلازدن به
vinometer الت سنجش الکل شراب
small beer ابجو پست وکم الکل
non-alcoholic beer آبجوی بدون الکل [غذا و آشپزخانه]
near beer [American] آبجوی بدون الکل [غذا و آشپزخانه]
alcohol-free beer آبجوی بدون الکل [غذا و آشپزخانه]
geraniol الکل اشباع شده مایع و معطر
brut دارای مقدار خیلی کمی الکل
off the wagon <idiom> دوباره شروع به خوردن الکل کردن
carder پنبه زن
collodion پنبه
cotton yarn نخ پنبه
cottons پنبه
cotton پنبه
echoing هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoed هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoes هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echo هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
formed ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
form ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
forms ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
perfoliate درباب برگی گفته میشود که ساقه اش فاهرا ازتوی ان رد میشود
traced نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
average متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
averaged متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
averages متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
averaging متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
trace نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com