Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English
Persian
opah
یکجور ماهی بزرگ خال مخالی در اقیانوس اطلس که رنگهای روشن دارد
Other Matches
saury
ماهی باریک اندام ودراز منقار اقیانوس اطلس
pomfret
یکجور ماهی خوراکی دراقیانوس هندو اقیانوس ارام ماهی سیم دریایی
atlantic
وابسته به کوه اطلس اقیانوس اطلس
escolar
نوعی ماهی فلس دارخشن بنام لاتین ruvettuspretiosus که شبیه ماهی خال مخالی است
miller thumb
یکجور ماهی قنات که کله بزرگی دارد
mackerel
ماهی خال مخالی ماهی اسقومری
ichthyosaurus
یکجور خزندهء بزرگ ماهی مانند در دورهء دوم طبقات الارضی
atlantic ocean
اقیانوس اطلس
transatlantic
انطرف اقیانوس اطلس
scomber
ماهی خال مخالی
finback
بالن یا نهنگ سواحل اقیانوس اطلس
pampero
باد سردی که از کوههای سوی اقیانوس اطلس می وزد
saturated colour
رنگهای روشن
porbeagle
کوسه ماهی خطرناک اقیانوس
shovelhead
کوسه ماهی باریک سر اقیانوس
pavonazzo
مرمری که رنگهای پرطاووسی دارد
lampereel
یکجور ماهی
pollack or lock
یکجور ماهی روغن
orfe
یکجور ماهی طلایی
weever
یکجور ماهی خاردار
kernel
تعداد دستورات ابتدایی لازم برای روشن کردن پیکسهای صفحه به رنگهای مختلف و با سایه .
kernels
تعداد دستورات ابتدایی لازم برای روشن کردن پیکسهای صفحه به رنگهای مختلف و با سایه .
matchet
یکجور کارد بزرگ درامریکا
sleuth hound
یکجور سگ شکاری که شامه بسیارتیزی دارد
bird of paradise
یکجور مرغ که پرهای بسیارزیبایی دارد
birds of paradise
یکجور مرغ که پرهای بسیارزیبایی دارد
matelote
یکجور خوراک ماهی که باشراب و پیاز و چیزهای دیگر درست می کنند
albatross
یکجور مرغابی بزرگ دریایی از خانواده diomedeidae
albatrosses
یکجور مرغابی بزرگ دریایی از خانواده diomedeidae
nautilus
حلزونهای گرمسیری مارپیچی جنوب اقیانوس ساکن و اقیانوس هند
puff adder
یکجور افعی بزرگ افریقایی که چون برانگیخته شودتنش بادمیکند
petronel
یکجور تپانچه بزرگ که سواره نظام شدههای 61و 71بکارمیبردند
megascope
یکجور فانوس شعبده که تصویرهای بزرگ روی پرده می اندازد
halma
یکجور بازی روی صفحهای که 652 خانه چارگوش دارد
lewis
یکجور اسباب سنگ بلند کنی که زبانه دم فاختهای دارد
ivy geranium
یکجور شمعدانی عطر که برگهایی مانند برگهای پاپیتال دارد
megapode
یکجور مرغ بزرگ پاکه شیوه اش ساختن پشههای خاک است
lignum vi tae
یکجور درخت گرمسیری صمغ دار درامریکاکه چوب سختی دارد
the pacific ocean
اقیانوس ارام یا ساکن اقیانوس کبیر
the pacific
اقیانوس ارام یا ساکن اقیانوس کبیر
luce
اردک ماهی بزرگ
marlin
ماهی شکاری بزرگ
shoal
دسته بزرگ ماهی
rosefish
ماهی بزرگ وخوراکی دریایی
halibut
نوعی ماهی پهن بزرگ
halibuts
نوعی ماهی پهن بزرگ
tarpon
ماهی بزرگ وباریک مدیترانه
seine
تور بزرگ ماهی گیری
bistable
که در موقعیت ممکن روشن و خاموش دارد
electric eel
یکنوع ماهی بزرگ شبیه مارماهی
leek d;
[,vjvi ;i fv'ihd \ik ,
بزرگ دارد
aeolist
انسانی غلط انداز که ادعای روشن فکری دارد
A big head has a big ache.
<proverb>
سر بزرگ درد زیادى هم دارد.
pantone matching system
روش استاندارد تط بیق رنگهای جوهر روی صفحه و خروجی چاپ شده با استفاده از کتاب رنگهای از پیش تعریف شده
addax
یکنوع بز کوهی که رنگ روشن دارد و در افریقاو سیبری دیده میشود
long sea
دریایی که خیزابهای بزرگ ومنظم دارد
keepers
ریسمان کوچک وصل به بالای کمان ماهی بزرگ و مجاز برای سید
keeper
ریسمان کوچک وصل به بالای کمان ماهی بزرگ و مجاز برای سید
hypostyle hall
[اتاق بزرگ با سقف صافی که ردیفی از ستون ها در آن قرار دارد.]
labyrinthodon
سنگواره یکی از جانوران دوزیست بزرگ که دندانهای پیچ درپیچ دارد
reset
سیگنال الکتریکی که سیستم رابه وضعیت اولیه برمی گرداندوقتی که روشن شده بودونیازبه راه اندازی مجدد دارد
resets
سیگنال الکتریکی که سیستم رابه وضعیت اولیه برمی گرداندوقتی که روشن شده بودونیازبه راه اندازی مجدد دارد
maud
یکجور پارچه پیچازی که شبانان اسکاتلندی میپوشند یکجور گلیم سفری
fractal
<adv.>
<noun>
شکل هندسی که در خودش تکرار میشود هر قدر که آنرا بزرگ کنید یک حالت دارد
newmarket
یکجور بالاپوش چسبان یکجور بازی گنجفه
scalar
متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
atlas
اطلس
atlases
اطلس
satin
اطلس
illumination by diffusion
روشن کردن منطقه از طریق انعکاس نور غیر مستقیم یاسایه روشن
figured satin
اطلس گلدار
satine
اطلس نما
sateen
اطلس نما
atlas
مهرهء اطلس
astronomic atlas
اطلس اخترشناسی
atlases
مهرهء اطلس
stainwood
چوب اطلس
satinette
پارچه اطلس ما روح الاطلس
satinet
پارچه اطلس ما روح الاطلس
sea horse
موجود افسانهای که نصف بدنش اسب ونصف دیگرش ماهی بوده گراز ماهی
heck
ماهی بند:بندی که ماهی رادررودخانه نگاه میدارد
Joshegan
جوشقان
[این منطقه در مرکز ایران از قرن دوازدهم هجری قالیبافی با طرح بندی لوزی معروف بوده است. لوزی ها از انواع گل ها بهره گرفته و گاه حالت یک ترنج بزرگ دارد.]
maderia
نام جزیرهای است دراقیانوس اطلس
hyades
حوریان دریایی دختران اطلس وپرستاران دیونیسوس
guppy
ماهی گول بچه زا ماهی ابنوس
fish
ماهی صید کردن ماهی گرفتن
fished
ماهی صید کردن ماهی گرفتن
guppies
ماهی گول بچه زا ماهی ابنوس
fishes
ماهی صید کردن ماهی گرفتن
haddock
ماهی روغن کوچک قسمی ماهی
flash
روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashed
روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashes
روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
daylight
روز روشن روشن کردن
illuminati
روشن ضمیران روشن فکران
daylit
روز روشن روشن کردن
oceans
اقیانوس
high seas
<idiom>
اقیانوس
ocean
اقیانوس
grayfish
نوعی ماهی روغن سگ ماهی
My grandparents are six feet under.
<idiom>
پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania
مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
ocean floor
بستر اقیانوس
archibenthal enviroment
ژرفمون اقیانوس
archibenthal enviroment
ژرفاگاه اقیانوس
oceanography
اقیانوس نگاری
neptune
الهه اقیانوس
oceangoing
اقیانوس پیما
oceanology
اقیانوس شناسی
transoceanic
عبور از اقیانوس
the indian ocean
اقیانوس هند
ocean current
جریان اقیانوس
indian ocean
اقیانوس هند
oceanography
اقیانوس شناسی
oceanography
شرح اقیانوس ها
seabed
بستر اقیانوس
pacific
اقیانوس ساکن
oceanpgraphy
اقیانوس نگاری
oceanographer
اقیانوس شناس
half tone screen
صفحه سایه روشن زدن درعکاسی پرده سایه روشن
oceanic troposphere
گرم -کره اقیانوس
ocean convoy
کاروان اقیانوس پیما
oceanographic
مربوط به اقیانوس شناسی
ocean vessel
کشتی اقیانوس پیما
benthic
وابسته به اعماق اقیانوس
ocean lane
راه کشتی رو در اقیانوس
benthal
وابسته به اعماق اقیانوس
raydit
رادار اقیانوس نگار
transoceanic
در سراسراقیانوس اقیانوس پیما
aphotic stratum
طبقه تاریک اقیانوس
oceanic troposphere
گرم - سپهر اقیانوس
suboceanic
واقع درعمق اقیانوس
aphotic zone
لایه تاریک اقیانوس
archibenthal enviroment
محیط ژرف اقیانوس
aphotic zone
طبقه تاریک اقیانوس
oceanward
سوی اقیانوس یا دریا
interoceanic
ولقع در میان اقیانوس
aphotic stratum
لایه تاریک اقیانوس
big game
صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
macropterous
دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
museum piece
آدم پیر
[پدر بزرگ ]
[مادر بزرگ]
fossil
آدم پیر
[پدر بزرگ ]
[مادر بزرگ]
principal colors
رنگهای اصلی
spectral colours
رنگهای طیفی
vat dyes
رنگهای خمرهای
coal tar dyes
رنگهای قطرانی
primary colors
رنگهای نخستین
prism
رنگهای شوشه
spectral colours
رنگهای طیف
complementary colors
رنگهای مکمل
color antagonists
رنگهای متضاد
fundamental colors
رنگهای اصلی
primary colors
رنگهای اصلی
variegated colours
رنگهای گوناگون
dye vat
رنگهای خمرهای
primary colours
رنگهای اصلی
scumble
رنگهای نقاشی
prisms
رنگهای شوشه
chromatic colors
رنگهای فامی
metallic paints
رنگهای فلزی
hard colors
رنگهای سنگین
transpacific
وابسته بسرتاسر اقیانوس ارام
ground swell
طغیان شدید و وسیع اب اقیانوس
transpacific
واقع درانسوی اقیانوس ارام
homochromatic
دارای رنگهای مشابه
pastel shades
سایه رنگهای خفیف
pyronine
رنگهای قلیایی زرد
ready mixed paints
رنگهای مخلوط اماده
heterochromatic
دارای رنگهای مختلف
heterochromous
دارای رنگهای گوناگون
the prismatic colours
رنگهای هفتگانه شوسه
varicolored
دارای رنگهای متغیر
metamers
رنگهای همسان نما
vignetting
سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
meadowlark
مرغ اقیانوس امریکاشبیه پری شاهرخ
surfbird
مرغ ساحلی سواحل اقیانوس ارام
mallemuck
مرغ طوفان اقیانوس منجمد شمالی
varied
دارای رنگهای گوناگون رنگارنگ
spectrum
رنگهای مریی درطیف بین
pastel
<adj.>
رنگهای خفیف
[با مداد رنگی]
I dislike dull colors .
رنگهای مات را دوست ندارم
sienna
که برای رنگهای روغنی بکارمیرود
auklet
جنسی از پنگوئنهای کوچک سواحل اقیانوس ارام
blurring
مبهم کردن لبه ها و رنگهای یک تصویر
blurs
مبهم کردن لبه ها و رنگهای یک تصویر
blurred
مبهم کردن لبه ها و رنگهای یک تصویر
blur
مبهم کردن لبه ها و رنگهای یک تصویر
kinemacolour
سینماتوگرافی که رنگهای اصلی رانشان دهد
collage
اختلاط رنگهای مختلف درسطح پرده نقاشی
collages
اختلاط رنگهای مختلف درسطح پرده نقاشی
flare
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
illuminating
چراغانی کردن موضوعی را روشن کردن روشن
illuminates
چراغانی کردن موضوعی را روشن کردن روشن
flares
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
illuminate
چراغانی کردن موضوعی را روشن کردن روشن
grandparent
پدر بزرگ یا مادر بزرگ
so large
چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandparents
پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandam
مادر بزرگ ننه بزرگ
cameos
رنگهای مابین قرمز مایل به ابی یاقرمزمایل به زرد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com