Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
pliantly polonica
یکجور ناخوشی که ازان موی سر کرک شده بهم گره میخوردناخوشی لهستانی است
Other Matches
mycetoma
یکجور ناخوشی فرچی در دست و پا
foot and mouth
یکجور ناخوشی واگیردار با تب در جانوران شاخدار
muslin
یکجور پارچه پشت نما که ازان جامههای زنانه و پرده درست میکنند
pellagra
یکجور ناخوشی که پوست رامی ترکاندو بساک ه انسانرابدیوانگی می کشاند
pebrine
یکجور ناخوشی درکرم ابریشم که نشان ان دانههای فلفلی سیاه است
psilosis
یکجور ناخوشی گرمسیری که نشانه ان زخم شدن شامه مخاطی دهان است
vives
یکجور ناخوشی گوش که کره اسبهای تازه بعلف بسته بدان دچار می شوند
an intercurrent disease
ناخوشی که توی ناخوشی دیگر میافتد
maud
یکجور پارچه پیچازی که شبانان اسکاتلندی میپوشند یکجور گلیم سفری
newmarket
یکجور بالاپوش چسبان یکجور بازی گنجفه
pathologically
از لخاظ ناخوشی شناسی ازروی علم ناخوشی شناسی
polish
:لهستانی
polishes
:لهستانی
poles
لهستانی
polish opening
لهستانی
polak
لهستانی
pole
لهستانی
polack
لهستانی
the polish refugees
مهاجرین لهستانی
orang utan opening
گشایش لهستانی
polish gambit
گامبی لهستانی
hetman
فرمانده لهستانی
sokolsky opening
گشایش لهستانی
polish defence
دفاع لهستانی
the polish refugees
گریختگان یا فراریان لهستانی
Polonaise rugs
فرش های لهستانی
polish notation
نشان گذاری لهستانی
polka
رقص لهستانی پولکا
polkas
رقص لهستانی پولکا
reverse polish notation
نشان گذاری لهستانی معکوس
copernician
وابسته به کپرنیک ستاره شناس لهستانی
mazurka
رقص نشاط انگیز سه ضربی لهستانی
posy
[bouquet]
یک دسته گل
[مانند گل فرنگ و یا نقش های لهستانی]
polonaise
نوعی رقص موزون لهستانی پولونز رقصیدن
Chelsea carpet
فرش های با نقش لهستانی مربوط به قرن شانزدهم میلادی
therefter
پس ازان
away
پس ازان
thence
پس ازان
therefter
ازان پس
thereof=of that
ازان
afterwards
پس ازان
subsequent to that event
پس ازان رویداد
long a
مدتهاپس ازان
eftsoon
اندکی پس ازان
it is all greek to me
ازان سودرنمیاورم
therein
ازان حیث
thereafter
بعد ازان
this is inferior to that
این ازان
next
نزدیک ترین پس ازان
it is pervious to light
روشنایی ازان می گذرد
this is better than that
این ازان بهتراست
he is not of that stamp
ازان جنس نیست
dice box
پیالهای که طاس را ازان میریزند
i am impatient for it
ازان بابت بیطاقت هستم
to gut a book
مواداصلی کتابیرا ازان دراوردن
wellŠwhat of it?
چه نتیجهای ازان بدست می اید
dye wood
چوبی که ازان رنگ میگیرند
he is not of that type
ازان قبیل اشخاص نیست
i gave up the idea
ازان خیال صرف نظر کردم
it came to my knowledge
من ازان اگاهی یافتم مرامعلوم گردید
mofette
دهانهای که ازان دمه بد بو بیرون اید
fitch
موی راسویاقلم مویی که ازان بسازند
secernent
اندامی که چیزی ازان تراوش کند
it is not d.
نمیتوان ازان صرف نظر کرد
feed door
دری که ازان سوخت درکوره میریزند
unhealthiness
ناخوشی
morbidity
ناخوشی
ill health
ناخوشی
morbidness
ناخوشی
malady
ناخوشی
indisposedness
ناخوشی
pathogenetic
ناخوشی زا
illnesses
ناخوشی
illness
ناخوشی
invalidism
ناخوشی
sickness
ناخوشی
maladies
ناخوشی
trichosis
ناخوشی مو
had health
ناخوشی
disease
ناخوشی
diseases
ناخوشی
sicknesses
ناخوشی
fustic
یکجورچوب زردکه رنگ پستهای ازان میگیرند
fly amanita
یکجورسماروغ یاقارچ که داروی مگس کش ازان میسازند
it savours of revenge
بوی انتقام یاکینه جویی ازان می اید
one's pet aversion
چیزی که شخص مخصوصا ازان بیزار است
fly agaric
یکجورسماروغ یاقارچ که داروی مگس کش ازان میسازند
castle
میله هایی که توپزن ازان دفاع میکند
castles
میله هایی که توپزن ازان دفاع میکند
to slit hide into thongs
پوستی را بریده تسمههای باریک ازان دراوردن
fly bane
یکجورسماروغ یاقارچ که داروی مگس کش ازان میسازند
ten yard
خط شکسته در طرفین خط نیمه به فاصله 01 یارد ازان
morbid anatomy
از لحاظ ناخوشی
myopathy
ناخوشی ماهیچه
pathogeny
پیدایش ناخوشی
out break of a disease
شیوع ناخوشی
laryngopathy
ناخوشی خرخره
estival
ناخوشی تابستانی
enteropathy
ناخوشی رودهای
hepatic disease
ناخوشی جگر
liver trouble
ناخوشی جگر
morbific
ناخوشی اور
morbific
تولیدکننده ناخوشی
diseases of this nature
اینگونه ناخوشی ها
diagnoses
تشخیص ناخوشی
dermatopathy
ناخوشی پوست
to be infected with disease
ناخوشی راواگیرکردن
diagnosis
تشخیص ناخوشی
altitude sickness
ناخوشی ارتفاع
impaludism
ناخوشی مردابی
livers
ناخوشی جگر
liver
ناخوشی جگر
mal de mer
ناخوشی دریا
morbid
ویژه ناخوشی
maldemer
ناخوشی دریا
spells
حمله ناخوشی
spelled
حمله ناخوشی
microzym
میکرب ناخوشی
spell
حمله ناخوشی
bulimy
ناخوشی گرسنگی
pathognomic
نماینده ناخوشی
pathognomomical
نماینده ناخوشی
biliousness
ناخوشی زردابی
giants stride
تیری که قسمت بالای ان گردنده وطنابهایی ازان اویخته اس
to say grace
دعای سپاسگزاری کردن پیش ازخوراک یاپس ازان
chock
قطعه فلزی 2 شاخه که طنای مهار ازان میگذرد
redan
استحکامات دوپهلو که گوشه برجستهای ازان بیرون می ایستد
pete cock
شیر کوچک که ازان هوا یابخار بیرون می اید
foot rot
ناخوشی پا در گاو و گوسفند
metastasis
جابجا شدن ناخوشی
illness faded her beauty
ناخوشی زیبایی اوراکاست
epizootic
ناخوشی همه گیرحیوانی
immune from disease
مصون از گرفتن ناخوشی
he is liable to become sick
اماده ناخوشی است
laryngopathy
ناخوشی خشک نای
epidmic disease
ناخوشی همه جا گیر
attack
اصابت یا نزول ناخوشی
qualm
ناخوشی همه جاگیر
sickleave
مرخصی بابت ناخوشی
contagion
سرایت ناخوشی واگیر
pandemics
ناخوشی همه گیر
pandemic
ناخوشی همه گیر
cirrhosis
ناخوشی الکی جگر
unhealthy
ناخوش ناخوشی اور
diagnostic
وابسته به تشخیص ناخوشی
to swing the lead
خود را به ناخوشی زدن
contagions
سرایت ناخوشی واگیر
pestilence
ناخوشی همه جاگیر
attacks
اصابت یا نزول ناخوشی
attacked
اصابت یا نزول ناخوشی
psychiater
پزشک ناخوشی دماغی
morbidly
بطور ناخوشی یا فاسد
paragrahia
ناخوشی غلط نویسی
pellagrous
دچار ناخوشی که در بالااشاره شد
pathogenesis
مبحث پیدایش ناخوشی
qualms
ناخوشی همه جاگیر
mycotic
دچار ناخوشی قارچی
psychopathic
وابسته به ناخوشی دماغی
bunt
ناخوشی قارچی گندم
arthropathy
ناخوشی بند یا مفصل
special vertict
رایی که وقوع قضیهای راثابت میکندولی نتیجهای ازان نمیگیرد
gopher wood
چوبی که کشتی نوح ازان ساخته شدوحدس میزنندسرویاکاج باشد
soever
واژهای که انراپس صفتی که what or how پیش ازان امده باشد میاورند
hydropathic
وابسته به درمان کردن ناخوشی با اب
otological
وابسته به گوش یا ناخوشی هاان
nephritic
درمان کننده ناخوشی گرده
idiopathy
علاقه خاص ناخوشی جداگانه
pathognomic
وابسته به تشخیص ناخوشی یا احساسات
pyretotherapy
معالجه ناخوشی بوسیله تولیدتب
dead line
خطی که تجاوز ازان زندانیان نظامی رامحکوم به تیرباران فوری میکند
helmcloud
ابری که هنگام طوفان یاپیش ازان درسرکوه پدیدمی اید ابرقله
ballast
وزنه یاباری که جهت تعادل کشتی یاهواپیما ازان استفاده میشود
pathognomonic
وابسته بتشخیص ناخوشی شاخص مرض
To pretend sickness(ignorance).
تظاهر به ناخوشی ( بی اطلاعی وناآگاهی ) کردن
hydrargyia or rism
مسموم شدگی از جیوه ناخوشی سیمابی
to i. the germs of a disease
میکربهای یک ناخوشی را به کسی تلقیح کردن
mulch
که بعنوان پوشش اولیه درمهار کردن شنهای روان ازان استفاده میشود
rain box
صندوق یا اسباب بازی دیگری که درتماشاخانه صدای باران ازان درمی اورند
grey matter
بافته خاکستری رنگ که جرم اصلی مخ ومغزتیره ازان درست شده است
mulches
که بعنوان پوشش اولیه درمهار کردن شنهای روان ازان استفاده میشود
the disease threatens to sprea
این ناخوشی خطر منتشر شدن دارد
framboesia
ناخوشی واگیرداری که درپوست سیاهان پیدامیشودواماسهایی میاورد
orthopaedy
معالجه ناخوشی بی انکه دارویی بکار برند
intercurreace
مداخله وقوع درمیان ورود یک ناخوشی درناخوشی دیگر
prosodemic
درباب ناخوشی ای که ازشخص به شخص دیگری انتقال می یابد
germtheory
فرض اینکه میکروب وسیله واگیره ناخوشی است
calibrated orifice
سوراخ یا تنگنایی با قطرداخلی مشخص جهت اندازه گیری یا کنترل جریانی که ازان عبور میکند
floating fender
زنجیر شناوری که به فاصلههای معینی از یک کانال نصب میشود تا در موقع حوادث ازان استفاده شود
edge detection
اشکارسازی لبه ها الگوریتمی که با استفاده ازان یک کامپیوتر یا ادم مصنوعی میتواند بفهمد که چه اشیایی را می بیند
cycle stealing
ناتوان سازد و پس ازان حافظه داخلی کامپیوتر دراختیار دستگاه قرار گیرد چرخه دزدی
humoral pathology
علم ناخوشی شناسی که به موجب ان همه بیماریهارانتیجه فسادخلط هامیدانند
logogram
چیستان یامعمایی متشکل ازکلماتی که باید باهم جمع شوند وکلمه دیگری ازان ساخته شود
logograph
چیستان یامعمایی متشکل ازکلماتی که باید باهم جمع شوند وکلمه دیگری ازان ساخته شود
galvanist
متخصص تولید نیروی کهربایی با عمل شیمیایی یامعالجه ناخوشی با برق
alike
یکجور
homogeneous
یکجور
pan pipe
یکجور نی
pandean pipe
یکجور نی
reentrant subroutine
زیرروالی که فقط یک نسخه ازان در حافظه اصلی قرار می گیرد و تگسط چندین برنامه دیگر به طور مشترک استفاده میشود
snow flake
یکجور گل حسرت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com