Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
standard
یکسان معیار
standards
یکسان معیار
Other Matches
autosync
خصوصیت یک مودم برای ارسال سیگنال دادههای یکسان به کامپیوتری که فقط سیگنالهای غیر یکسان را منتقل میکند
ppi gauge
معیار سنجش استاندارد بار معیار سنجش ابعاد استانداردبستههای پستی
flat rate
نرخ یکسان تعرفه یکسان
scitovsky double criterion
معیار دوگانه سیتووسکی معیار مضاعف سیتووسکی
constant angle arch dam
بند قوسی با زاویه یکسان سد کمانی با زاویه یکسان
coragne line
خطوط جذر و مد یکسان خطوط کشند یکسان
touchstone
معیار
norms
معیار
paragon
معیار
paragons
معیار
gauged
معیار
benchmarks
معیار
benchmark
معیار
touchstones
معیار
standards
معیار
gauge
معیار
yardsticks
معیار
yardstick
معیار
gauges
معیار
received
معیار
norm
معیار
tests
معیار
tested
معیار
test
معیار
dimensions
معیار
dimension
معیار
canonical
معیار
rate of dosage
معیار
criterion
معیار
standard
معیار
sampled
معیار
sample
معیار
standard deviation
انحراف معیار
g
نمونه معیار
gray code
معیار GREY
gauged
مقیاس معیار
sigma score
نمره معیار
gauges
مقیاس معیار
sigma
انحراف معیار
gauge
مقیاس معیار
standard of living
معیار زندگی
STDs
مخفف معیار
standards of living
معیار زندگی
system standard
معیار سیستم
standardization
معیار گیری
standard stimulus
محرک معیار
criterion of degeneracy
معیار تبهگنی
pareto criterion
معیار پاراتو
standard error
خطای معیار
STD
مخفف معیار
standard score
نمره معیار
air quality criterion
معیار کیفیت هوا
sed
خطای معیار تفاوت
criterion
معیار نشان قطعی
sm
خطای معیار میانگین
standard error of difference
خطای معیار تفاوت
Greenwich Mean Time
معیار ساعت گرینویچ
standard error of mean
خطای معیار میانگین
standard error of estimate
خطای معیار براورد
sigmagram
نگاره نمرات معیار
wire gauge
معیار ضخامت سیم
standard progressive matrices test
ازمون ماتریسهای مدرج معیار
SE
خطای معیار اندازه گیری
standard error of measurement
خطای معیار اندازه گیری
sd
انحراف معیار گروه نمونه
print
معمولا با معیار نقط ه در اینچ
printed
معمولا با معیار نقط ه در اینچ
prints
معمولا با معیار نقط ه در اینچ
standardization
مطابق معیار خاص دراوردن
carat
معیار اندازه گیری کیفیت طلا
carats
معیار اندازه گیری کیفیت طلا
substandard
زیر معیار یا مقیاس معمول یا قانونی
identical
یکسان
uniform
یکسان
same
یکسان
of kin
یکسان
invariant
یکسان
equal
یکسان
equaled
یکسان
equaling
یکسان
uniforms
یکسان
equalling
یکسان
equals
یکسان
equalled
یکسان
similiar
یکسان
akin
یکسان
identic
یکسان
similar
یکسان
standardized
مطابق نمونه و معیار عمومی تهیه شده
transvalue
سنجیدن ارزش برحسب معیار جدیدی نوسنجیدن
transvaluate
سنجیدن ارزش برحسب معیار جدیدی نوسنجیدن
draft quality
معیار کیفی برای خروجی چاپ شده
uniform movement
جنبش یکسان
equably
بطور یکسان
alike
شبیه یکسان
identically
بطور یکسان
assimilating
یکسان کردن
solids
یکسان فضائی
uniform
یک شکل یکسان
assimilates
یکسان کردن
assimilated
یکسان کردن
assimilate
یکسان کردن
uniforms
یک شکل یکسان
assimilatc
یکسان کردن
solid
یکسان فضائی
uniformly
بطور یکسان
spreading
پخش یکسان
standard item
اقلام نمونه یا استاندارد یامطابق معیار تعیین شده
equates
یکسان فرض کردن
equate
یکسان فرض کردن
equated
یکسان فرض کردن
without distinction
بدون فرق یکسان
rase
باخاک یکسان کردن
balanced design
طرح با تراز یکسان
nuclear parity
قدرت اتمی یکسان
isoelectronic
دارای الکترونهای یکسان
it ius all one to me
برای من یکسان است
to kiss the dust
باخاک یکسان شدن
The city was razed to the ground.
شهر با خاک یکسان شد
to make even with the ground
با خاک یکسان کردن
coconscious
ادراک چیزهای یکسان
equally appearing difference
تفاوتهای یکسان نما
coconsciousness
ادراک چیزهای یکسان
equal appearing intervals
فاصلههای یکسان نما
to lump them all together
<idiom>
با همه یکسان رفتار کردن
irregular polygon
شی گرافیکی که ابعاد یکسان دارد
method of equal appearing intervals
روش فاصلههای یکسان نما
to prostrate a city
شهری را با خاک یکسان کردن
to raze a city to the ground
شهری را با خاک یکسان کردن
to bring somebody into line
زور کردن کسی که خودش را
[به دیگران]
وفق بدهد یا هم معیار بشود
plugging
امکان نصب در سوکت یکسان میدهد
plugs
امکان نصب در سوکت یکسان میدهد
balance
برای همه خطاها یکسان است
balances
برای همه خطاها یکسان است
plug
امکان نصب در سوکت یکسان میدهد
shannon
انتخابی بین دو واقعه بااحتمال یکسان
an e. battle
جنگی که برای دو طرف یکسان است
It is exact to hair.
مو نمی زند ( کاملا"یکسان است )
logical
تابع بررسی یکسان بودن دو سیگنال منط قی
frequency
فرکانس ساعت اصلی که سیستم را یکسان میکند
frequencies
فرکانس ساعت اصلی که سیستم را یکسان میکند
Hamming code
تعداد ارقامی که در دو کلمه با طول یکسان متفاوتند
equisignal zone
منطقهای که دارای امواج مغناطیسی یکسان است
external
ساعت یا سیگنال یکسان کننده در خارج یک وسیله
externals
ساعت یا سیگنال یکسان کننده در خارج یک وسیله
peered
هر دو وسیله مشابه که در سطح پروتکل شبکه یکسان باشند
democratic network
شبکه همان که همه ایستگاهای آن حق تقدم یکسان دارند
isocracy
حکومتی که اختیارات سیاسی همه دران یکسان است
peer
هر دو وسیله مشابه که در سطح پروتکل شبکه یکسان باشند
peering
هر دو وسیله مشابه که در سطح پروتکل شبکه یکسان باشند
To treat them all alike. (indiscriminately).
همه رابا یک چوب راندن ( یکسان رفتار کردن )
differential laser gyro
دو اشعه لیزر با پلاریزاسیون یکسان که برای یک ژایروبکار میروند
negligence
اهمال تفریط معیار ان در CL رفتارو دقتی است که یک فرد بافهم و شعور عادی در امورخود معمول می دارد
homonym
کلمهای که تلفظ ان با کلمه دیگر یکسان ولی معنی ان دگرگون باشد
homograph
کلمهای که املای ان باکلمه دیگر یکسان ولی معنی ان مختلف باشد
asynchronous
ارتباطی که از hadshaking برای یکسان کردن ارسال داده استفاده می کنند
isodynamic line
خطی در روی نقشه که بوسیله ان جاهایی که زورمغناطیسی درانها یکسان است
duplication check
بررسی ای که لازمه اش یکسان بودن نتایج دو اجرای مستقل یک عملیات میباشد
utilitarianism
بر اساس این مکتب معیار سنجش همه چیزحداکثر خوبی و فایده برای حداکثر تعداد اشخاص است
universal time
زمان که به گردش زمین بستگی داشته باشد و لذا بطورمطلق یکسان نمیباشد
identity
دروازه منط ق که حاوی خروجی ست که در صورتی که ورودی ها یکسان باشد درست است
isoclinal line
خطی که در روی نقشه بوسیله ان جاهایی که تمایل سوزن مغناطیسی یکسان است
identities
دروازه منط ق که حاوی خروجی ست که در صورتی که ورودی ها یکسان باشد درست است
baud
وسیلهای که سیگنالهای زمانی متفاوت برای یکسان کردن دادههای با نرخ مختلف را تولید میکند
baud rate
وسیلهای که سیگنالهای زمانی متفاوت برای یکسان کردن دادههای با نرخ مختلف را تولید میکند
out of step
دو یا چند سری پالسهای دیجیتال یا سایر پدیدههای ناپیوسته با فرکانسهای یکسان که در زمانهای متفاون رخ میدهند
isochronous network
شبکهای که در آن تمام قط عات شبکه از یک ساعت عمومی استفاده می کنند تا زمان بندی یکسان باشد
rhumb line
خط فرضی روی کره زمین که همه نصف النهارها را تحت زاویه یکسان قطع میکند
standard
مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
standards
مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
multiplex
سیستم تنظیم تقسیم که تمام کانال ها حاوی داده با استفاده از پروتکل یکسان و نرخ ارسال هستند
clock
مداری که فرکانس آن توسط کاربر تنظیم میشود. برای یکسان کردن سیگنالها و مدار ها با یک باس ساعت
clocks
مداری که فرکانس آن توسط کاربر تنظیم میشود. برای یکسان کردن سیگنالها و مدار ها با یک باس ساعت
pascal
فشار وارد بریک نقطه صرف نظر از شتاب ناشی از گرانش در همه جهات یکسان میباشد
isoclinic line
خطی بر روی نقشه که بوسیله ان نقاطی که درانجاها تمایل سوزن مغناطیسی یکسان است نشان داده میشود
erasers
در یک برنامه گرافیک تابعی که به فضاهای تصویر اجازه پاک شدن میدهد و یا اینکه با رنگ شب صفحه یکسان شود
eraser
در یک برنامه گرافیک تابعی که به فضاهای تصویر اجازه پاک شدن میدهد و یا اینکه با رنگ شب صفحه یکسان شود
pin
قطعه الکترونیکی که مستقیما جایگین دیگری میشود چون ترکیب سوزن ها یکسان است و سیگنالهای یکسانی را حمل می کنند
pinned
قطعه الکترونیکی که مستقیما جایگین دیگری میشود چون ترکیب سوزن ها یکسان است و سیگنالهای یکسانی را حمل می کنند
dual
دو سیستم کامپیوتری که به طور موازی روی داده یکسان کار می کنند با دستورات مشابه برای اطمینان از صمت بالا
pinning
قطعه الکترونیکی که مستقیما جایگین دیگری میشود چون ترکیب سوزن ها یکسان است و سیگنالهای یکسانی را حمل می کنند
letter quality printing
خصوصیت برخی چاپگرهای matria-dot که حروف با کیفیت یکسان با ماشین تایپ را با نقاط بسیار نزدیک به هم تامین میکند
departmental LAN
شبکه محلی کوچک برای اتصال گروه افرادی که در سازمان یا اداره یکسان کار می کنند و اجازه میدهد به کاربران تا از فایلها
isocratic
دارای اختیارات برابر که دران اختیارات سیاسی همه کس یکسان است
combinatorics
محاسبه تعداد موارد یکسان تعداد راههای انجام یک کار ترکیب شناسی
noncompatibility
دو یا چند سخت افزار که نمیتوانند داده رد و بدل کنند یا از وسیله جانبی یکسان استفاده کنند
homogeneous computer network
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
collective pitch control
کنترلی در رتورگرافی که زاویه تیغه یا پیچ همه تیغه ها را بطور یکسان و مستقل از وضعیت سمتی انها تغییرمیدهد
lasers
وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
laser
وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
functioned
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
functions
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
function
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
graphics
استاندارد برای دستورات نرم افزاری و توابع شرح ورودی /خروجی گرافیکی برای تامین تابع یکسان روی هر نوع سخت افزار
equivalence
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که ورودی یکسان نباشند وگرنه خروجی نادرست است
inequivalence
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که ورودی ها یکسان نباشند وگرنه خروجی نادرست است
pareto criterion
ضابطه پاراتو بر اساس این معیار که دراقتصاد رفاه بکار برده میشودان تغییر و وضعیتی نسبت به قبل بهتر خواهد بود که بتوان حداقل وضعیت یک فرد رابهبود بخشید بدون اینکه به دیگران صدمهای وارد اید
one level address
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
isopiestic
دارای فشار یکسان خط هم فشار
MIDI sequencer
داده MIDI از درون دستگاه یکسان کننده میدهد. 2-وسیله سخت افزاری که داده MIDI ذخیره شده را ضب و اجرا میکند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com