Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 60 (5 milliseconds)
English
Persian
selenium rectifier
یکسو کنندهء سلنیومی
Other Matches
selenium cell
سلول سلنیومی
anesthetic
کم کنندهء حس
assurer
بیمه کنندهء عمر
antitussive
ارام کنندهء سرفه
assuror
بیمه کنندهء عمر
bactericidal
نابود کنندهء باکتری
pitcher
پرتاب کنندهء توپ
amplifiers
تقویت کنندهء برق
pitchers
پرتاب کنندهء توپ
amplifier
تقویت کنندهء برق
animator
تهیه کنندهء فیلمهای کارتون
antigen
مواد تولید کنندهء پادتن
antigens
مواد تولید کنندهء پادتن
animators
تهیه کنندهء فیلمهای کارتون
junkies
استعمال کنندهء هروئین و مواد مخدره
junkie
استعمال کنندهء هروئین و مواد مخدره
anaphrodisia
داروهای فلج کنندهء اعضاء تناسلی
audio
وابسته به شنوایی یا صوت گیرنده و تقویت کنندهء صدا شنودی
single ended
یکسو
away
یکسو
unidirectional
یکسو
rectification
یکسو کردن
demodulate
یکسو کردن
rectifier
یکسو ساز
rectifier
یکسو کننده
direct current
جریان یکسو
unidirectional current
جریان یکسو
rectified
یکسو کردن
rectifies
یکسو کردن
single ended spanner
اچار یکسو
rectify
یکسو کردن
frequency demodulation
یکسو کردن
point contact rectifier
یکسو کننده نقطهای
silicon rectifier
یکسو کننده سیلیسیمی
three phase rectifier
یکسو ساز سه فازه
two way rectification
یکسو سازی دو راهه
rectifying valve
شیر یکسو کننده
planononvex
یکسو پهن و یکسوکوژ
planononcave
یکسو پهن و یکسوکاو
vapor rectifier
یکسو کننده جیوهای
side
در یکسو قرار دادن
sides
در یکسو قرار دادن
lop sided
یکسو سنگین یک سوسبک
arc rectifier
یکسو کننده جیوهای
argon bulb rectifier
یکسو کننده ارگنی
bridge rectifier
یکسو کننده پلوار
dry disc rectifier
یکسو ساز خشک
dry plate rectifier
یکسو ساز خشک
half duplex
پروتکل کامل یکسو
mercury vapor rectifier tube
یکسو کننده جیوهای
constant potential rectifier
یکسو کننده با ولت ثابت
welded contact rectifier
یکسو کننده نقطهای جوش شده
silicon controlled restifier
یکسو کننده کنترل شده سیلیکانی
meniscus
شیشهای که از یکسو گوژ وازسوی دیگر کاو باشد
antithyroid
ماده متعادل کنندهء غدد درقی ضد غدهء درقی
rectifies
یکسو کردن اصلاح کردن
rectified
یکسو کردن اصلاح کردن
rectify
یکسو کردن اصلاح کردن
rectification
یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com