English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English Persian
constant potential rectifier یکسو کننده با ولت ثابت
Other Matches
rectifier یکسو کننده
mercury vapor rectifier tube یکسو کننده جیوهای
arc rectifier یکسو کننده جیوهای
argon bulb rectifier یکسو کننده ارگنی
silicon rectifier یکسو کننده سیلیسیمی
rectifying valve شیر یکسو کننده
vapor rectifier یکسو کننده جیوهای
point contact rectifier یکسو کننده نقطهای
bridge rectifier یکسو کننده پلوار
silicon controlled restifier یکسو کننده کنترل شده سیلیکانی
welded contact rectifier یکسو کننده نقطهای جوش شده
fixatives ثابت کننده
fixative ثابت کننده
direct video storage tube ثابت کننده تصویر
stabilizer ثابت تثبیت کننده
stabilisers ثابت تثبیت کننده
stabilizer muscule عضله ثابت کننده
mordant ماده ثابت کننده
doppler radar رادار تعیین کننده اشیاء ثابت و متحرک
auto lean مخلوط رقیق سوخت و هوا که نسبت ان توسط کنترل کننده اتوماتیک در کاربوراتور ثابت نگاهداشته میشود
auto rich مخلوط غلیظ سوخت و هوا که نسبت ان توسط کنترل کننده مخلوط اتوماتیک درکاربوراتور ثابت نگهداشته میشود
unidirectional یکسو
single ended یکسو
away یکسو
static employment کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
rectifier یکسو ساز
frequency demodulation یکسو کردن
single ended spanner اچار یکسو
rectifies یکسو کردن
demodulate یکسو کردن
direct current جریان یکسو
rectification یکسو کردن
rectified یکسو کردن
rectify یکسو کردن
unidirectional current جریان یکسو
planononvex یکسو پهن و یکسوکوژ
planononcave یکسو پهن و یکسوکاو
sides در یکسو قرار دادن
lop sided یکسو سنگین یک سوسبک
selenium rectifier یکسو کنندهء سلنیومی
half duplex پروتکل کامل یکسو
dry plate rectifier یکسو ساز خشک
two way rectification یکسو سازی دو راهه
dry disc rectifier یکسو ساز خشک
side در یکسو قرار دادن
three phase rectifier یکسو ساز سه فازه
static test ازمایش در وضعیت ثابت یا به حالت ثابت
fixed capital سپرده ثابت اموال ثابت یکان
meniscus شیشهای که از یکسو گوژ وازسوی دیگر کاو باشد
standing order دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
standing orders دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
sample مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
sampled مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
standing ثابت دستورالعمل ثابت
steadies مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadying مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadiest مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadied مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
rectifies یکسو کردن اصلاح کردن
rectified یکسو کردن اصلاح کردن
rectify یکسو کردن اصلاح کردن
fix ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
fixes ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
rectification یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
fixing ثابت
static ثابت
firms ثابت
constants ثابت
fix ثابت
pegged ثابت
leger or ledger ثابت
truest ثابت
truer ثابت
constant ثابت
fixes ثابت
hard and fast ثابت
firmest ثابت
firmer ثابت
firm ثابت
stationary ثابت
inalterable ثابت
incommutable ثابت
equable ثابت
unshaken ثابت
stable ثابت
settled ثابت
stables ثابت
indelible ثابت
true ثابت
patted ثابت
patting ثابت
solid ثابت
solids ثابت
thetical ثابت
thetic ثابت
steadier ثابت تر
rugged ثابت
steadied ثابت
established ثابت
invariable ثابت
specific ثابت
specifics ثابت
pats ثابت
pat ثابت
changeless ثابت
steadies ثابت
steadiest ثابت
steady ثابت
steadying ثابت
standstill ثابت
fixed ثابت
sustained ثابت
fixed bridge پل ثابت
resolute ثابت
sustain ثابت
sustains ثابت
fiducial ثابت
permanent ثابت
undeviating <adj.> ثابت
disputeless ثابت
loyal ثابت
unswerving <adj.> ثابت
immovable ثابت
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com