English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
thaler یکنوع سکه بزرگ نقره المانی
Other Matches
gotha یکجورهواپیمای بزرگ المانی
electric eel یکنوع ماهی بزرگ شبیه مارماهی
jack johnson د راصطلاح عامه سربازها نارنجک بزرگ المانی
bonanza رگه بزرگ طلا یا نقره
bonanzas رگه بزرگ طلا یا نقره
silver نقره پوش کردن نقره فام شدن
silvers نقره پوش کردن نقره فام شدن
Germanic المانی
germain ) : المانی
jerry المانی
balalaika یکنوع رقص
balalaikas یکنوع رقص
germanize المانی کردن
hans المانی یاهلندی
high dutch زبان المانی
German measles سرخجه المانی
germanization المانی شدن
balas یکنوع یاقوت سرخ
baccara یکنوع بازی ورق
baccarat یکنوع بازی ورق
davenport یکنوع میزتحریر فریف
hogfish یکنوع عقرب ماهی
boxcar یکنوع واگن باری
boldface یکنوع حرف درشت
pignut یکنوع بادام زمینی
chutney یکنوع چاشنی غذا
gaskets یکنوع کلاه کاسک
gasket یکنوع کلاه کاسک
fokker یکجورهواپیمای جنگی المانی
pfennig مسکوک مسی المانی
hun مخرب تمدن المانی
wagnerian پیرو واگنرموسیقیدان المانی
teutonize به المانی ترجمه کردن
wagnerite پیرو واگنرموسیقیدان المانی
junker اصیل زاده المانی
panzer لشگر زرهی المانی
schnauzer سگ " تری یر "المانی نژاد
germanity صفات ویژه المانی
alemannic لهجهء مخصوص المانی
land grave کنت قدیم المانی
germanize المانی ماب کردن
baboons یکنوع میمون یا عنتر دم کوتاه
fer de lance یکنوع مار سمی یاافعی
cithara یکنوع الت موسیقی قدیمی
napalms یکنوع گاز سوزاننده و اتش زا
napalmed یکنوع گاز سوزاننده و اتش زا
baboon یکنوع میمون یا عنتر دم کوتاه
bingo یکنوع بازی شبیه لوتو
napalming یکنوع گاز سوزاننده و اتش زا
balmoral یکنوع کلاه نوک تیز
balmoral یکنوع چکمه یا پوتین بندی
balmoral یکنوع نیم تنه پشمی
napalm یکنوع گاز سوزاننده و اتش زا
reed organ یکنوع الت موسیقی بادی
doberman pinscher سگ پاسبان المانی متوسط الجثه
germanist دانشمند فرهنگ و زبان المانی
kummel نوشابه المانی زیره دار
junker جوان نجیب زاده المانی
Gothic حروف سیاه قلم المانی
germanism اصطلاحات ویژه زبان المانی
homosporous دارای یکنوع هاگ غیر جنسی
bazookas یکنوع سلاح قابل حمل بازوکا
bireme یکنوع قایق کوچک قدیمی دوپارویی
brownie یکنوع نان شیرینی میوه دار
bazooka یکنوع سلاح قابل حمل بازوکا
brownies یکنوع نان شیرینی میوه دار
emboly یکنوع عمل جراحی مخصوص فتق
My grandparents are six feet under. <idiom> پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
lansquenet سربازپیاده مزدورو المانی در سده هفدهم
landgravine لقب برخی از شاهزادگان المانی است
rhenish شراب المانی rhein وابسته به رودخانه
goth یکی از اقوام المانی قدیم بربری
hegelianism مکتب فلسفی هگل فیلسوف المانی
bongo یکنوع طبل دوطرفه که بادست نواخته میشود
kevel چوب یکنوع تیشه برای سنگ تراشی
balalaika بالالایکا یکنوع الت موسیقی شبیه گیتار
bongos یکنوع طبل دوطرفه که بادست نواخته میشود
balalaikas بالالایکا یکنوع الت موسیقی شبیه گیتار
beanie یکنوع عرقچین کوچک که محصلین برسر می گذارند
macropterous دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
fossil آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
museum piece آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
big game صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
pfenin سکه مس المانی که ارزش ان برابراست با یک صدم ARK
Marxism روش فکری کارل مارکس فیلسوف المانی
groschen سکه سیم المانی که پیشتر رواج داشت
barong یکنوع چاقو یا شمشیر دسته کلفت لبه تیز
balbriggan یکنوع پارچهء نخی که برای زیرپوش بکار میرود
mauser یکجور تفنگ که ماوزرنام المانی اختراع کرده است
minnesinger شاعر غزل سرای المانی درسدههای 21تا 41میلادی
silver plate اب نقره
silvers نقره
silvering اب نقره
argent نقره
argentum نقره
silver نقره
argentine نقره
landgrave لقب برخی از شاهزادگان المانی کنت زمین همان است
silver extraction استخراج نقره
ingots silver نقره شمش
impure nitric acid تیزاب نقره
flat silver فروف نقره
electrolytic silver refining الکترولیز نقره
queen of night سیم نقره
conductive silver نقره هادی
silver foil ورق نقره
desilverize نقره گرفتن از
shiner پول زر یا نقره
argentation اب نقره دادن
argent پول نقره
argentation نقره کاری
argentiferous نقره دار
silversmiths نقره کار
silversmiths نقره ساز
argentometer نقره سنج
silversmith نقره کار
silversmith نقره ساز
hessite تلورید نقره
argentometry نقره سنجی
argentous نقره دار
silver nitrate نیترات نقره
silverware فروف نقره
silveriness نقره فامی
silver medal مدال نقره
silver medal نشان نقره
silver medals مدال نقره
silver medals نشان نقره
silvern نقره فام
silvery نقره فام
silver <adj.> رنگ نقره ای
silverware نقره الات
silver bar شمش نقره
silver standard استاندارد نقره
silver plate نقره اندود
silverer نقره کار
silver vessels فروف نقره
silver plate فرف نقره
silver spoon قاشق نقره
fluke یکنوع ماهی پهن دارای دو انتهای نوک تیز اصابت اتفاق
flukes یکنوع ماهی پهن دارای دو انتهای نوک تیز اصابت اتفاق
bock یکنوع چرم پوست گوسفند که برای صحافی بکار میرود تیماج
addax یکنوع بز کوهی که رنگ روشن دارد و در افریقاو سیبری دیده میشود
silver standard واحد پول نقره
silver fox روباه نقره فام
vase گلدان نقره وغیره
vases گلدان نقره وغیره
bullion شمش طلا و نقره
lombards گروهی از کشور یتانان المانی نژاد که در سده ششم ایتالیارا فتح کردند
galvanised با برق اب طلا یا نقره دادن به
galvanises با برق اب طلا یا نقره دادن به
galvanize با برق اب طلا یا نقره دادن به
drachma پول نقره یونان باستان
drachmae پول نقره یونان باستان
rupee واحد پول نقره هندوستان
free silver مقدار نقره ازاد یک مسکوک
lunar caustic نیترات نقره بفرمول 3NO Ag
rupees واحد پول نقره هندوستان
galvanising با برق اب طلا یا نقره دادن به
galvanizes با برق اب طلا یا نقره دادن به
groat سکه نقره چهار پنسی
drachmas پول نقره یونان باستان
krone مسکوک نقره دانمارک و نروژ
silverfish انواع ماهیان نقره فام
platinum blonde دارای موی نقره فام
silvern دارای صدای نقره سیمین
grandam مادر بزرگ ننه بزرگ
so large چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandparent پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandparents پدر بزرگ یا مادر بزرگ
plating اب نقره یااب طلا روکش کاری
sodium فلز نرم ومومی شکل نقره فام
white crappie ماهی خوراکی نقره فام شمال امریکاcell
cray نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
linsey woolsey یکنوع پارچه پشم ونخ یا پشم وکتان زبر
squats وزنه برداری یکضرب المانی چمباتمه نشستن زیر وزنه
squat وزنه برداری یکضرب المانی چمباتمه نشستن زیر وزنه
squatting وزنه برداری یکضرب المانی چمباتمه نشستن زیر وزنه
squatted وزنه برداری یکضرب المانی چمباتمه نشستن زیر وزنه
ashkenazim عنوان یهودیان المانی که در مقابل سفارادی که به یهودیان اسپانیا وپرتقال اطلاق میشود
teutonic از نژاد قدیم المانی زبان قدیم توتنی
engels law ارتباط بین درامدو هزینههای مصرفی که اولین بار بوسیله امارشناس المانی قرن نوزدهم ارنست انگل مورد بررسی قرار گرفت
silver thread نخ های زربفت یا نقره ای [این نوع نخ در بعضی قالیچه ها جهت تزئین در بافت فرش بکار می رود.]
wagners law براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
gold lace [braids] گلابتون [نخ های تزئینی از طلا یا نقره برای جلوه های ویژه در زمینه قالیچه]
ionic وابسته به یون الکتریکی یکنوع حروف سیاه چاپخانه زبان قدیمی مردم ایونی یونان سرستون ساخته شده بسبک ایونی یونان
silver star نشان ستاره نقره یا عالیترین نشان خدمتی
metallic thread نخ زربفت [اینگونه نخ ها که از تابیده شدن ورقه های نازک طلا، نقره و یا دیگر فلزات بدور نخ تهیه می شوند، جهت تزئین فرش بکار رفته.]
revisionism روش فکری ادوارد برنشتاین المانی که ابتدا پیرو مارکس بود ولی بعدا" دکترین فوق را که مبتنی است بر اصلاح سیستم انقلابی مارکس و اعتقاد به این که سوسیالیسم از طریق تکامل تدریجی میتواندجهانگیر شود ابداع کرد
glid تذهیب کاری [در زمینه فرش بوسیله نخ طلا، نقره و یا جواهرات. نوعی از این تذهیب کاری به صوفی بافی معروف است.]
big بزرگ
bigger بزرگ
biggest بزرگ
walloping بزرگ
eminent بزرگ
gates در بزرگ
gate در بزرگ
full bottomed بزرگ
wallopings بزرگ
vasty بزرگ
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com