Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
electric eel
یکنوع ماهی بزرگ شبیه مارماهی
Other Matches
conger
مارماهی بزرگ
fish pot
سبدبرای گرفتن ماهی بویژه مارماهی وخرچنگ
hogfish
یکنوع عقرب ماهی
bingo
یکنوع بازی شبیه لوتو
escolar
نوعی ماهی فلس دارخشن بنام لاتین ruvettuspretiosus که شبیه ماهی خال مخالی است
balalaika
بالالایکا یکنوع الت موسیقی شبیه گیتار
balalaikas
بالالایکا یکنوع الت موسیقی شبیه گیتار
thaler
یکنوع سکه بزرگ نقره المانی
fluke
یکنوع ماهی پهن دارای دو انتهای نوک تیز اصابت اتفاق
flukes
یکنوع ماهی پهن دارای دو انتهای نوک تیز اصابت اتفاق
ichthyoid
شبیه ماهی
piscine
شبیه ماهی
squaloid
شبیه کوسه ماهی
cetaceous
شبیه به بال یاخرس ماهی ومانندانها
gar
نوعی ماهی که ارواره هایی شبیه منقاردارد
fish-bladder
[تزئینی شبیه کیسه ماهی باد شده]
luce
اردک ماهی بزرگ
shoal
دسته بزرگ ماهی
marlin
ماهی شکاری بزرگ
rosefish
ماهی بزرگ وخوراکی دریایی
halibuts
نوعی ماهی پهن بزرگ
halibut
نوعی ماهی پهن بزرگ
tarpon
ماهی بزرگ وباریک مدیترانه
seine
تور بزرگ ماهی گیری
avocados
نوعی میوه شبیه انبه یا گلابی بزرگ
avocado
نوعی میوه شبیه انبه یا گلابی بزرگ
column cochlis
[ستون های یادبود بزرگ شبیه طاق نصرت]
ichthyosaurus
یکجور خزندهء بزرگ ماهی مانند در دورهء دوم طبقات الارضی
keepers
ریسمان کوچک وصل به بالای کمان ماهی بزرگ و مجاز برای سید
keeper
ریسمان کوچک وصل به بالای کمان ماهی بزرگ و مجاز برای سید
opah
یکجور ماهی بزرگ خال مخالی در اقیانوس اطلس که رنگهای روشن دارد
moray
مارماهی
eels
مارماهی
eel
مارماهی
lamprey
مارماهی
gunnel
مارماهی ریز
elver
بچه مارماهی
sniggle
مارماهی صد کردن
sniggle
مارماهی گرفتن
gymnotus
مارماهی برقی
rock sucker
مارماهی دریایی
grig
مارماهی کوچک زنجره
sandpiper
نوعی مارماهی کوچک
hagfish
مارماهی دهان گرد
eelgrass
علف مارماهی که گیاهی است دریایی
pomfret
یکجور ماهی خوراکی دراقیانوس هندو اقیانوس ارام ماهی سیم دریایی
sea horse
موجود افسانهای که نصف بدنش اسب ونصف دیگرش ماهی بوده گراز ماهی
heck
ماهی بند:بندی که ماهی رادررودخانه نگاه میدارد
gooseneck
هر چیزی شبیه گردن غاز هرچیز شبیه U
fished
ماهی صید کردن ماهی گرفتن
mackerel
ماهی خال مخالی ماهی اسقومری
guppy
ماهی گول بچه زا ماهی ابنوس
haddock
ماهی روغن کوچک قسمی ماهی
fish
ماهی صید کردن ماهی گرفتن
fishes
ماهی صید کردن ماهی گرفتن
guppies
ماهی گول بچه زا ماهی ابنوس
balalaikas
یکنوع رقص
balalaika
یکنوع رقص
boldface
یکنوع حرف درشت
gaskets
یکنوع کلاه کاسک
baccarat
یکنوع بازی ورق
balas
یکنوع یاقوت سرخ
baccara
یکنوع بازی ورق
chutney
یکنوع چاشنی غذا
gasket
یکنوع کلاه کاسک
pignut
یکنوع بادام زمینی
boxcar
یکنوع واگن باری
davenport
یکنوع میزتحریر فریف
napalming
یکنوع گاز سوزاننده و اتش زا
napalmed
یکنوع گاز سوزاننده و اتش زا
napalm
یکنوع گاز سوزاننده و اتش زا
baboons
یکنوع میمون یا عنتر دم کوتاه
baboon
یکنوع میمون یا عنتر دم کوتاه
napalms
یکنوع گاز سوزاننده و اتش زا
balmoral
یکنوع نیم تنه پشمی
reed organ
یکنوع الت موسیقی بادی
fer de lance
یکنوع مار سمی یاافعی
balmoral
یکنوع کلاه نوک تیز
balmoral
یکنوع چکمه یا پوتین بندی
cithara
یکنوع الت موسیقی قدیمی
pinnulate
شبیه برگچه شبیه بالچه
pinnulated
شبیه برگچه شبیه بالچه
grayfish
نوعی ماهی روغن سگ ماهی
homosporous
دارای یکنوع هاگ غیر جنسی
emboly
یکنوع عمل جراحی مخصوص فتق
brownies
یکنوع نان شیرینی میوه دار
brownie
یکنوع نان شیرینی میوه دار
bazookas
یکنوع سلاح قابل حمل بازوکا
bireme
یکنوع قایق کوچک قدیمی دوپارویی
bazooka
یکنوع سلاح قابل حمل بازوکا
My grandparents are six feet under.
<idiom>
پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania
مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
beanie
یکنوع عرقچین کوچک که محصلین برسر می گذارند
bongos
یکنوع طبل دوطرفه که بادست نواخته میشود
bongo
یکنوع طبل دوطرفه که بادست نواخته میشود
kevel
چوب یکنوع تیشه برای سنگ تراشی
museum piece
آدم پیر
[پدر بزرگ ]
[مادر بزرگ]
fossil
آدم پیر
[پدر بزرگ ]
[مادر بزرگ]
big game
صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
macropterous
دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
barong
یکنوع چاقو یا شمشیر دسته کلفت لبه تیز
balbriggan
یکنوع پارچهء نخی که برای زیرپوش بکار میرود
bock
یکنوع چرم پوست گوسفند که برای صحافی بکار میرود تیماج
addax
یکنوع بز کوهی که رنگ روشن دارد و در افریقاو سیبری دیده میشود
grandam
مادر بزرگ ننه بزرگ
grandparents
پدر بزرگ یا مادر بزرگ
so large
چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandparent
پدر بزرگ یا مادر بزرگ
sea calf
گوساله ماهی سگ ماهی
cray
نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
pickerel
اردک ماهی کوچک گوشت اردک ماهی
linsey woolsey
یکنوع پارچه پشم ونخ یا پشم وکتان زبر
teleost
ماهی استخوانی وابسته به ماهی استخوانی
ionic
وابسته به یون الکتریکی یکنوع حروف سیاه چاپخانه زبان قدیمی مردم ایونی یونان سرستون ساخته شده بسبک ایونی یونان
similar
<adj.>
شبیه
more like;most like
شبیه تر
near
شبیه
near-
شبیه
pygidial
شبیه دم
neared
شبیه
nearest
شبیه
similar to that
شبیه به ان
nearing
شبیه
imitation
شبیه
quasi
شبیه
imitations
شبیه
luteous
شبیه گل
analogous
شبیه
similes
شبیه
simile
شبیه
nears
شبیه
similiar
شبیه
medals
شبیه
akin
<adj.>
شبیه
personator
شبیه
feathery
شبیه به پر
related
<adj.>
شبیه
makes
شبیه
papilionaceous
شبیه
like
<adj.>
شبیه
nearer
شبیه
make
شبیه
womanlike
شبیه زن
similar
شبیه
simulant
شبیه
medal
شبیه
wifelike
شبیه زن
anthoid
شبیه به گل
alike
<adj.>
شبیه
haberdine
ماهی
mermaid
زن ماهی
sturgeon
سگ ماهی
fish
ماهی
fished
ماهی
fishes
ماهی
lunar
ماهی
dogfish
سگ ماهی
caudal fin
دم ماهی
per mensem
ماهی
tartar sauce
سس ماهی
pisces
ماهی
mermaids
زن ماهی
tuna
ماهی تن
gar
سگ ماهی
tuna fish
ماهی تن
fumade
ماهی
piscium
ماهی
simulations
شبیه سازی
ophidian
شبیه مار
haemoid
شبیه خون
ghostliness
شبیه به روح
assimilates
شبیه ساختن
assimilating
شبیه ساختن
more like;most like
شبیه ترین
molluscoid
شبیه نرم تن
haematoid
شبیه بخون
sagittate
شبیه تیر
phylloid
شبیه برگ
palating
شبیه کاخ
ovine
شبیه گوسفند
osteal
شبیه استخوان
scotic
شبیه اسکاتلندیها
screwlike
شبیه اچار
crystalloid
شبیه بلور
sculpturesque
شبیه مجسمه
nomological
شبیه قانون
ophitic
شبیه مار
henny
شبیه بمرغ
panduriform
شبیه ویولون
pithy
شبیه مغز
simulation
شبیه سازی
for all the world like
کاملا` شبیه
liverish
شبیه جگر
platy
شبیه بشقاب
dermoidal
شبیه پوست
spongy
شبیه اسفنج
dermoid
شبیه پوست
palmate
شبیه پنجه
oleaginous
شبیه روغن
gipsies
شبیه کولی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com