English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (10 milliseconds)
English Persian
a double room یک اتاق دو نفره
Search result with all words
I'd like a double bed room. من یک اتاق با یک تخت دو نفره میخواهم.
a sinlge room یک اتاق یک نفره
I'd like a double room من یک اتاق دو نفره میخواهم.
I'd like a sinlge room. من یک اتاق یک نفره میخواهم.
a single room یک اتاق یک نفره
Other Matches
scull قایق تک نفره یا4 نفره حرکت دادن دست یاپارو در اب
sculls قایق تک نفره یا4 نفره حرکت دادن دست یاپارو در اب
sculled قایق تک نفره یا4 نفره حرکت دادن دست یاپارو در اب
sculling مسابقه قایقرانی یک نفره 2نفره یا 4 نفره
darts پیکان اندازی 2 نفره یا 4 نفره با 3 پیکان در هربار برای هر نفر از مسافت 8 یا 9 متر
compartmentalises اتاق اتاق کردن
compartmentalizing اتاق اتاق کردن
compartmentalize اتاق اتاق کردن
compartmentalized اتاق اتاق کردن
compartmentalised اتاق اتاق کردن
compartmentalising اتاق اتاق کردن
compartmentalizes اتاق اتاق کردن
one-man یک نفره
three handed سه نفره
two some دو نفره
double دو نفره
single یک نفره
one handed یک نفره
one man یک نفره
boblet لوژ 2 نفره
single قایق یک نفره
three man block دفاع سه نفره
four قایق 4 نفره
fours قایقرانی 4 نفره
bobsleds لوژ 2 یا 4 نفره
bob لوژ 2 یا 4 نفره
bobbing لوژ 2 یا 4 نفره
bobs لوژ 2 یا 4 نفره
solitaire بازی یک نفره
solitaires بازی یک نفره
odd front خط دفاعی 4 نفره
tandem مسابقه دو نفره
tandems مسابقه دو نفره
luge لوژ یک نفره
touring car اتومبیل 4 یا 5 یا 6 نفره
bobsled لوژ 2 یا 4 نفره
double tent چادر دو نفره
five man line خط دفاعی 5 نفره
a double bed یک تخت دو نفره
two seater اتوموبیل یا هواپیمای دو نفره
tempests نوعی قایق 2 نفره
wherry قایق باریک یک نفره
dragon قایق مسابقهای 3 نفره
tempest نوعی قایق 2 نفره
dragons قایق مسابقهای 3 نفره
jitterbug نوعی رقص دو نفره
four man team تیم چهار نفره
six man football فوتبال دو تیم 6 نفره
eights مسابقه پاروزنی 8 نفره
quadruple scylls مسابقه قایقهای 4 نفره
to go away in a foursome چهار نفره سفر کردن
two person zero sum game بازی دو نفره با مجموع صفر
A pot of tea for 4, please. لطفا یک قوری چایی 4 نفره.
two person game بازی دو نفره در تئوری بازیها
flying dutchman قایق بادبان دار 3 نفره
helicopter double rescue harness کمربند نجات دو نفره هلیکوپتر
tetherball نوعی بازی دو نفره با راکت وتوپ
australian pursuit مسابقه تعقیبی 8 نفره دوچرخه سواری
buddy system شناگران بخاطر ایمنی دو نفره کردن
eleven تیم 11 نفره هاکی روی چمن
foursomes مسابقه بین دو تیم دو نفره گلف
mixed foursome بازی گلف دو تیم دو نفره زن و مرد
double up در اطاق یاتختخواب یک نفره شریک شدن
elevens تیم 11 نفره هاکی روی چمن
foursome مسابقه بین دو تیم دو نفره گلف
sprint relay مسابقه امدادی 4 نفره درمسافتهای مختلف
mixed doubles پینگ پنگ یاتنیس 2 نفره مختلط
hurling نوعی هاکی یا لاکراس بین دوتیم 51 نفره
curling بازی روی زمین یخ بین دوتیم 4 نفره
baseball بازی بین دو تیم 9 نفره با چوب و توپ
spinner play حمله یک نفره با دریافت توپ و چرخیدن یک دایره کامل
speedway مسابقه موتورسیکلت رانی بین تیمهای 4 نفره درمسیرهموارخاکی
lawn bowling بازی بین 2 نفر یاتیمهای 2 تا 4 نفره بصورت غلطاندن گویها بسمت جک
handball بازی بین دو تیم هفت نفره با شش بازیگر ویک دروازه بان
team roping مسابقه تیم 2 نفره گاوبازی جهت کمنداندازی و بستن گاودر حداقل وقت
skittles بازی شبیه به بولینگ درانگلستان بین 2 نفر یا 2تیم تا 5 نفره با پرتاب گوی یا دیسک به 9 میله
room mate هم اتاق
chambers اتاق
chamber اتاق
rooms اتاق
room اتاق
bed and breakfast اتاق و صبحانه
houseroom اتاق خانه
common room اتاق استادان
common rooms اتاق استادان
newsroom اتاق خبر
newsroom اتاق نودادنگاری
common joist تیر کف اتاق
dorter اتاق خواب
Room 123 اتاق 123
dortour اتاق خواب
keeping-room اتاق نشیمن
long gallery اتاق طویل
waiting-room اتاق انتظار
batten [تخته ی کف اتاق ]
assmbly-room اتاق همایش
newsrooms اتاق خبر
newsrooms اتاق نودادنگاری
reading room اتاق قرائت
reading rooms اتاق قرائت
reception room اتاق پذیرایی
reception room اتاق انتظار
Get out of the room. از اتاق بروبیرون
reception rooms اتاق پذیرایی
reception rooms اتاق انتظار
ante-chamber اتاق انتظار
Elephant in the living room فیل در اتاق نشیمن
living room اتاق نشیمن
living rooms اتاق نشیمن
wheelhouse اتاق سکان
surgeries اتاق جراحی
surgery اتاق جراحی
wheelhouses اتاق سکان
chamber of commerce اتاق بازرگانی
chamber of commerce اتاق تجارت
chamber of shipping اتاق کشتیرانی
chamber of trade اتاق بازرگانی
chamber of trade اتاق تجارت
sitting-rooms اتاق نشیمن
sitting-room اتاق نشیمن
sitting room اتاق نشیمن
vestibular اتاق کوچک بدن
studio اتاق کار
studios اتاق کار
sickroom اتاق بیمار
sickrooms اتاق بیمار
roomful بقدر یک اتاق پر
roomfuls بقدر یک اتاق پر
clearing house اتاق تهاتر
clearing houses اتاق تهاتر
linoleum مشمع کف اتاق
room temperature دمای اتاق
toolroom اتاق ابزار
undercroft اتاق کلیسا
tearoom اتاق چای
studding ارتفاع اتاق
snow cave اتاق برفی
spense اتاق ناهارخوری
spence اتاق ناهارخوری
vacuum chamber اتاق خلاء
war room اتاق جنگ
war room اتاق عملیات
distorted room اتاق خطاانگیز
operations room اتاق عملیات
workroom اتاق کار کارگاه
enclosure اتاق راهبان [دین]
vestry اتاق دعا رخت کن
Br مخفف اتاق خواب
hall اتاق بزرگ دالان
halls اتاق بزرگ دالان
vestibular مربوط به اتاق کوچک
undercroft اتاق زیر زمینی
calefactory [اتاق گرم صومعه]
I'd like a room with twin beds. من یک اتاق با دو تخت میخواهم.
I'd like a room with bath. من یک اتاق با حمام میخواهم.
vestries اتاق دعا رخت کن
cabin اتاق کوچک قایق
Fine, I will take it. خوب من اتاق را میخواهم.
cabins اتاق کوچک قایق
workshop اتاق کار کارگاه
workshops اتاق کار کارگاه
lead chamber process فرایند اتاق سربی
stokehold اتاق اتشخانه کشتی
Operation room. اتاق عمل ( بیمارستان )
Accident and Emergency اتاق عمل اورژانس
cella [اتاق مطالعه ی راهبها]
emergency room [American E] [e.r.] [ER] اتاق عمل اورژانس
A+E unit [British E] اتاق عمل اورژانس
chamber اتاق خواب خوابگاه
chambers اتاق خواب خوابگاه
emergency medical treatment room اتاق عمل اورژانس
Casuality [British E] اتاق عمل اورژانس
casuality department [British E] اتاق عمل اورژانس
playroom اتاق بازی کودکان
playrooms اتاق بازی کودکان
doubled up مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
double مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
doubled مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
cutthroat بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
Mary is in the next room. ماری در اتاق پهلویی است.
chamber of commerce اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
studying موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
study موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
studies موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
cattle [rooms] of the worst description دام [اتاق] در بدترین وضعیت
redoing دوباره اتاق را تزئین کرد
redoes دوباره اتاق را تزئین کرد
redo دوباره اتاق را تزئین کرد
deckhouse اتاق روی عرشه کشتی
industries and mines اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
She entered the room as naked as the day she was born . لخت وعور وارد اتاق شد
My room hasn't been prepared. اتاق من آماده نشده است.
What is my room number? شماره اتاق من چند است؟
Do you have any vacancies? آیا اتاق خالی دارید؟
NO VACANCIES اتاق خالی موجود نیست.
tape library اتاق مخصوص نگهداری نوار
Egyptian hall [اتاق عمومی مستطیل شکل]
redone دوباره اتاق را تزئین کرد
smoking room اتاق ویژه سیگار کشیدن
international chamber of commerce اتاق بازرگانی بین المللی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com