Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
back plane
یک برد مدار چاپی PCB که شامل حفره هایی است که سایر بردها می توانند بازاویههای صحیح در ان جای بگیرند
Other Matches
pads
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pad
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
lisped
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که اصولا" برای پردازش داده هایی است که شامل لیست هایی می باشند
lisp
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که اصولا" برای پردازش داده هایی است که شامل لیست هایی می باشند
lisping
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که اصولا" برای پردازش داده هایی است که شامل لیست هایی می باشند
lisps
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که اصولا" برای پردازش داده هایی است که شامل لیست هایی می باشند
arrays
آرایهای که عناصرش می توانند به صورت رشته هایی
array
آرایهای که عناصرش می توانند به صورت رشته هایی
proofroom
اطاق غلط گیری نمونه هایی چاپی مطبعه
etched circuit
مدار چاپی
printed circuit
مدار چاپی
printed circuit board
تخته مدار چاپی
mother board
برد مدار چاپی اصلی
motherboard
تخته مدار چاپی اصلی در سیستم
resolutions
تعداد پیکسل هایی که صفحه نمایش یا چاپگر در واحد مساحت می توانند نمایش دهند
resolution
تعداد پیکسل هایی که صفحه نمایش یا چاپگر در واحد مساحت می توانند نمایش دهند
pcb
Board Circuit Printed تخته مدار چاپی
practical extraction and report language
برای توید متنهای CGI که می توانند فرم هایی را پردازش کنند یا روی وب سرور برای بهبود وب سایت توابعی انجام دهند
ion deposition
فناوری چاپ که از نوک چاپی استفاده میکند که نشانه هایی می کشد تا تصویری ایجاد شود که toner را جذب کند
populated board
یک تخته مدار چاپی که حاوی تمام مولفه ها الکترونیکی خود میباشد
expansion board
برد مدار چاپی برای افزایش قابلیتها و توابع به سخت افزار کامپیوتر
micros
ریز کامپیوتری که قط عات آن روی یک تخته مدار چاپی مجزا قرار دارند
micro
ریز کامپیوتری که قط عات آن روی یک تخته مدار چاپی مجزا قرار دارند
buffer
مدار که سیستم را از آسیب ورودی سایر مدارها یا وسایل جانبی حفظ میکند
microcomputer
تخته مدار چاپی اصی سیستم که بیشتر قط عات و اتصالات برای تختههای جانبی و... را دارد
AI
طراحی و پیشبرد برنامههای کامپیوتری که از هوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید می کنند و شامل دلایل ابتدایی و سایر خصوصیات بشری هستند
balances
مدار الکتریکی که یک بار صحیح را روی خط ارتباطی قرار میدهد.
balance
مدار الکتریکی که یک بار صحیح را روی خط ارتباطی قرار میدهد.
plotters
وسیهل خروجی کامپیوتری شامل قلم متحرک و یک قطعه کاغذ اطراف وسیلهای که می چرخد و الگوها و متن هایی ایجاد میکند
plotter
وسیهل خروجی کامپیوتری شامل قلم متحرک و یک قطعه کاغذ اطراف وسیلهای که می چرخد و الگوها و متن هایی ایجاد میکند
rat's nest
یک ویژگی در سیستمهای طراحی مدار چاپی که به استفاده کننده اجازه میدهدتا تمام اتصالات میان مولفه ها را ببیند
inductor
قطعه الکتریکی شامل هستهای از سیم برای بیان تاثیرات روی مدار.
emitter coupled logic
طرح مدار منط قی با سرعت بالا با استفاده از انتشار کنندههای ترانزیستور به عنوان خروجی به سایر مراحل
phototransistor
نیمه هادی حالت جامد که باجذب نور حفره هایی در ان ایجاد میشود و این جریان توسط عمل ترانزیستور تاچندین برابر تشدید میشود
drawing tools
مجموعه توابع در برنامه نقاشی که به کاربر امکان رسم میدهد. و به صورت نشانه هایی در میله ابزار فاهر میشود و شامل رسم دایره
software
هر برنامه یا گروه برنامه هایی که نحوه اجرای نرم افزار را مشخص میکند و شامل سیستم عامل , پردازشگر کلمه و برنامههای کاربردی است
board
تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
boarded
تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
peripheral slots
شکافهای خالی که دربعضی کامپیوترها قرار دارندتا کارتهای مدار چاپی بتوانندبرای بالا بردن قابلیتهای سیستم بدون اصلاح سخت افزار مجهز شوند
PSU
مدار الکتریکی که حاوی ولتاژ مستقیم است و نیز سطح دلتادی از منبع جریان به سایر مدارهای الکتریکی
ULA
قطعهای که حاوی تعداد مدار منط قی جدا و دروازه هایی که سپس توسط مشتری وصل می شوند تا تابع مورد نظررا انجام دهند
duplex
مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
duplexes
مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
formulae
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formula
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulas
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
camera-shy
کسی که دوست ندارد از او عکس یا فیلم بگیرند
scalded cream
سر شیری که بوسیله گرم کردن شیر بگیرند
Hear hear!
صحیح است ! صحیح است ! درمقام تأیید وتصدیق )
composite circuit
مدار الکترونیکی که از چندین مدار و قطعه کوچکتر تشکیل شده است
switching
مدار الکترونیکی که میتواند پیام ها را از یک خط یا مدار د مرکز کنترل به دیگری ارسال کند
inferior planet
سیارهای که مدار گردش ان کوچکتر از مدار زمین میباشد
pinned
یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pinning
یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pin
یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
rational number
عدد صحیح و یا خارج قسمت دو عدد صحیح
rool crush
اثر تاخوردگی
[فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
alignments
میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
alignment
میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
murage
مالیاتی که بابت دیوار کشی شهری یا تعمیر دیوار ان بگیرند
like a duck takes the water
[Idiom]
کاری را تند یاد بگیرند انجام بدهند و از انجام دادن آن لذت ببرند
mask design
اخرین مرحله از طراحی مدارمجتمع که به وسیله ان طرح مدار از طریق پوششهای چندگانه مربوط به لایههای گوناگون مدار مجتمع تحقق می یابد
end
حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند
ended
حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند
ends
حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند
powder train
مدار خرج مدار باروت
firing circuit
مدار چاشنی مدار انفجار
one hook
مدار انفجاری که فقط به یک عامل انفجاری نیاز دارد مدار یک عامله
The nerves can only take so much .
اعصاب می توانند فقط تا حدی تحمل بکنند .
peers of the realm
بزرگانی که می توانند همگی در مجلس اعیان به نشینند
alternates
که دو اپراتور می توانند به یک فایل همزمان دستیابی داشته باشند
transceiver
گیرنده و فرستنده که می توانند سیگنال را ارسال و دریافت کنند
tabled
لیست تمام رویدادها و وضعیتهای ممکن که می توانند رخ دهند.
display tolerance
میزان دقتی که با ان اطلاعات گرافیکی می توانند خروجی باشند
tabling
لیست تمام رویدادها و وضعیتهای ممکن که می توانند رخ دهند.
tables
لیست تمام رویدادها و وضعیتهای ممکن که می توانند رخ دهند.
table
لیست تمام رویدادها و وضعیتهای ممکن که می توانند رخ دهند.
branch
یک یا چند مسیر که می توانند پس از یک عبارت شرطی انجام شوند
alternated
که دو اپراتور می توانند به یک فایل همزمان دستیابی داشته باشند
multifunction
ایستگاه کاری که چندین کار می توانند انجام شوند
alternate
که دو اپراتور می توانند به یک فایل همزمان دستیابی داشته باشند
branches
یک یا چند مسیر که می توانند پس از یک عبارت شرطی انجام شوند
A ston ethrown by a fool into a well , cannot be f.
<proverb>
سنگى را دیوانه اى در چاه بیاندازد صد عاقل نمى توانند در آورند .
gamut
کل تعداد رنگهایی که می توانند روی صفحه نمایش یک کامپیوتر نمایاند
rollover
صفحه کلید با بافرکوچک موقت به طوری که میتواند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوندارسال کند
pattern
الگوریتم ها یا توابع برنامه که می توانند یک شکل را از دوربین ویدیو و.. تشخیص دهند
patterns
الگوریتم ها یا توابع برنامه که می توانند یک شکل را از دوربین ویدیو و.. تشخیص دهند
doubled
صفی که دادههای جدید می توانند به آنها اضافه شوند حتی به انتها
doubled up
صفی که دادههای جدید می توانند به آنها اضافه شوند حتی به انتها
double
صفی که دادههای جدید می توانند به آنها اضافه شوند حتی به انتها
typographic
چاپی
letterpress
چاپی
CD quality
اغلب به وسایلی گفته میشود که می توانند الگوهای بیتی رادر ثانیه ذخیره کنند
library
کتابها یا رکوردها و... که عموم می توانند فرض کنند که معمولا در یک محل عمومی قرار دارند
libraries
کتابها یا رکوردها و... که عموم می توانند فرض کنند که معمولا در یک محل عمومی قرار دارند
fully formed characters
کاراکترهای چاپی
print
مواد چاپی
prints
مواد چاپی
printed
مواد چاپی
printed
عکس چاپی
pamphlet
رساله چاپی
printout
نتیجه چاپی
prints
عکس چاپی
infusion of tea
دم کردن چاپی
print
عکس چاپی
hard copy
نسخه چاپی
printed matter
اوراق چاپی
letter
حرف چاپی
letters
حرف چاپی
printed matter
مواد چاپی
printed wiring
سیمکشی چاپی
editorially
بطور چاپی
billhead
بروات چاپی
letter press
مواد چاپی
pamphlets
رساله چاپی
printouts
نتیجه چاپی
misprints
اشتباه چاپی
misprints
غلط چاپی
misprint
اشتباه چاپی
misprint
غلط چاپی
simultaneity
زمانی که CPU و بخشهای ورودی و خروجی کامپیوتر می توانند داده یا کاری را همزمان کنترل کنند
to pull a proof
نمونه چاپی دراوردن
misprint
غلط چاپی کردن
library edition
چاپی که درخودکتابخانه باشد
small print
حروف چاپی ریز
soft copy
نسخه غیر چاپی
hard-copy output
نسخه
[خروجی]
چاپی
letterpress
وابسته بحروف چاپی
ampersand
علامت چاپی & به معنای "و"
typal
شبیه حروف چاپی
misprints
غلط چاپی کردن
interface
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interfaces
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
soft keys
کلیدهای روی صفحه کلید که می توانند دارای معنای تعریف شدهای توسط استفاده کننده باشند
ditched
حفره
cavitation
حفره
fovea
حفره
ditch
حفره
lacuna
حفره
sinus
حفره مغ
loculus
حفره
sinuses
حفره مغ
holes
حفره
ditches
حفره
borings
حفره
laigh
حفره
interstice
حفره
holed
حفره
dales
حفره
cavities
حفره
crater
حفره
porous
حفره
craters
حفره
socket
حفره
holing
حفره
cavity
حفره
cells
حفره
cell
حفره
sockets
حفره
chambers
حفره
thirl
حفره
sucket
حفره
hole
حفره
caverns
حفره
sheugh
حفره
sheuch
حفره
hollows
حفره
cavern
حفره
dale
حفره
chamber
حفره
venter
حفره
potholes
حفره
pothole
حفره
delve
حفره
delved
حفره
delves
حفره
delving
حفره
ventricle
حفره
ventricles
حفره
hollow
حفره
colour hard copy device
اسباب نسخه چاپی رنگی
hard copy
نسخه ملموس خروجی چاپی
letterheads
عنوان چاپی بالای کاغذ
lebrary edition
چاپی از کتاب که در خورکتابخانه باشد
script font
فونت چاپی شبیه به دستخط
printouts
نسخه چاپی نتیجه نهایی
printout
نسخه چاپی نتیجه نهایی
letterhead
عنوان چاپی بالای کاغذ
letter head
کاغذیکه نشان چاپی دارد
other
<adj.>
سایر
cooperative processing
سیستمی که در آن یک یا چند کامپیوتر در یک شبکه توزیع شده می توانند بخشی از برنامه یا کار یا مجموعهای از داده ها را اجرا کنند
add on
مدارات سیستم ها یا دستگاه های سخت افزاری که می توانند به یک کامپیوتر متصل شوند تا حافظه و کارایی آن را افزایش دهند
pitted
حفره دار
pits
حفره روباه
cavern
حفره زیرزمینی
cavitation
حفره سازی
hollows
گودی حفره
alveolate
حفره دار
gleonid
حفره دار
hollow
گودی حفره
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com