English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
ventura یک بسته نرم افزاری نشررومیزی و برجسته
Other Matches
software package بسته نرم افزاری
software package بسته پیش نوشته نرم افزاری
wordstar نام یک بسته نرم افزاری ورد استار
dbase iii بسته نرم افزاری مدیریت پایگاه داده رابطهای
engine بخشی از بسته نرم افزاری که تابع خاصی را انجام میدهد
user دستورالعمل شرح نحوه استفاده از بسته نرم افزاری یا سیستم
framework بسته نرم افزاری ساخت ASHTON-TATE که پردازش کلمه
frameworks بسته نرم افزاری ساخت ASHTON-TATE که پردازش کلمه
users دستورالعمل شرح نحوه استفاده از بسته نرم افزاری یا سیستم
superscripsit بسته نرم افزاری که به منظور پردازش کلمه درسیستمهای ریزکامپیوتر بکارمی رود
visicalc یک برنامه مشهور صفحه گسترده الکترونیکی نام تجاری یک بسته نرم افزاری
scripsit بسته نرم افزاری که برای پردازش کلمه روی سیستمهای ریزکامپیوتر 08shackTRS- radio بکار می رود
image تغییر دادن یا تنظیم کردن یک تصویر با استفاده از بسته نرم افزاری نقاشی یا برنامه ویرایش تصاویر خاص
images تغییر دادن یا تنظیم کردن یک تصویر با استفاده از بسته نرم افزاری نقاشی یا برنامه ویرایش تصاویر خاص
desktop publishing نشررومیزی
page maker برنامه قوی کاربردی و نشررومیزی
enhancements توسعه سخت افزاری و نرم افزاری تکمیل کردن یا به روز در اوردن یک کامپیوتر یاسیستم نرم افزاری
toolkit software بسته نرم افزاری که به شخص امکان توسعه کاربردهای خاص خود رابسیار ساده تر از حالتی که شخصا" تمام یک برنامه رامی نویسد فراهم می اورد
alto-rilievo [ویژگی های نقش برجسته ای که در آن شکل ها به اندازه ای بیش از نصف ضخامت خود برجسته اند.]
embossing طرح برجسته [برجسته کردن زمینه فرش]
perspective spatial model مدل برجسته زمین زیر برجسته بین
crashingly توقف سیستم ازطریق خرابی سخت افزاری یااشتباه نرم افزاری
crashes توقف سیستم ازطریق خرابی سخت افزاری یااشتباه نرم افزاری
crashing توقف سیستم ازطریق خرابی سخت افزاری یااشتباه نرم افزاری
crashed توقف سیستم ازطریق خرابی سخت افزاری یااشتباه نرم افزاری
crash توقف سیستم ازطریق خرابی سخت افزاری یااشتباه نرم افزاری
generic که با کل وسایل سخت افزاری و نرم افزاری یک تولید کننده سازگار باشد
diagnostic وسیله سخت افزاری یانرم افزاری که کمک به یافتن خطاها میکند
troubleshooters شخصی که مشکلات سخت افزاری و نرم افزاری را رفع میکند
troubleshooter شخصی که مشکلات سخت افزاری و نرم افزاری را رفع میکند
diagnostic محل و دلایل خطا نرم افزاری یا مشکل سخت افزاری
assembles قرار دادن محصولات سخت افزاری و نرم افزاری درکنار هم از بخشهای کوچکتر
assemble قرار دادن محصولات سخت افزاری و نرم افزاری درکنار هم از بخشهای کوچکتر
assembled قرار دادن محصولات سخت افزاری و نرم افزاری درکنار هم از بخشهای کوچکتر
unrecoverable error خطای سخت افزاری یا نرم افزاری کامپیوتر که باعث آسیب برنامه میشود
diagnostics تعوابع یا آزمایشاتی که به کاربر کمک میکند خطاهای سخت افزاری یا نرم افزاری را پیداکند
tune تنظیم با مقدار کوچک پارامترهای سخت افزاری یا نرم افزاری برای افزایش کارایی
tunes تنظیم با مقدار کوچک پارامترهای سخت افزاری یا نرم افزاری برای افزایش کارایی
processor وسیله سخت افزاری یا نرم افزاری که قادر به تغییر داده طبق دستورات است
vendor مین کننده محصولات سخت افزاری و نرم افزاری
vendors مین کننده محصولات سخت افزاری و نرم افزاری
general کامپیوتری که قدرت پردازش آن روی برنامههای مختلفی اعمال میشود طبق دستورات نرم افزاری و سخت افزاری آن
floppies ترکیب وسایل سخت افزاری و نرم افزاری که عملیات خواندن / نوشتن را در دیسک درایوی کامپیوتر کنترل میکند
safety net وسیله سخت افزاری یا نرم افزاری که فایل ها وسیستم را از خطاهای موجود در صورت خرابی سیستم محافظت میکند
generals کامپیوتری که قدرت پردازش آن روی برنامههای مختلفی اعمال میشود طبق دستورات نرم افزاری و سخت افزاری آن
floppy disk ترکیب وسایل سخت افزاری و نرم افزاری که عملیات خواندن / نوشتن را در دیسک درایوی کامپیوتر کنترل میکند
floppy disks ترکیب وسایل سخت افزاری و نرم افزاری که عملیات خواندن / نوشتن را در دیسک درایوی کامپیوتر کنترل میکند
safety nets وسیله سخت افزاری یا نرم افزاری که فایل ها وسیستم را از خطاهای موجود در صورت خرابی سیستم محافظت میکند
floppy discs ترکیب وسایل سخت افزاری و نرم افزاری که عملیات خواندن / نوشتن را در دیسک درایوی کامپیوتر کنترل میکند
floppy ترکیب وسایل سخت افزاری و نرم افزاری که عملیات خواندن / نوشتن را در دیسک درایوی کامپیوتر کنترل میکند
OS نرم افزاری که عملیات سخت افزاری ابتدایی و سطح پایین را انجام میدهد و مدیریت فایل بدون نیاز به کاربر
equipment خطای سخت افزاری و نه نرم افزاری
kludge 1-تصحیح موقت نرم افزاری که خوب نوشته شده یا خطای تایپ . 2-سخت افزاری که فقط برای نشان دادن به کار می رود
kluge 1-تصحیح موقت نرم افزاری که خوب نوشته شده یا خطای تایپ . 2-سخت افزاری که فقط برای نشان دادن به کار می رود
embossment نقوش برجسته برجسته کاری
saliency نکته برجسته موضوع برجسته
supereminent برجسته فوق العاده برجسته
salience نکته برجسته موضوع برجسته
bas relif حجاری ونقوش برجسته برجسته
stereoscope جهان نما دوربین یا عینک برجسته نما مبحث اشکال برجسته
diagnoses یافتن خطا یا کشف علامت خطا. نتایج تشخیص خطای سخت افزاری یا نرم افزاری
diagnosis یافتن خطا یا کشف علامت خطا. نتایج تشخیص خطای سخت افزاری یا نرم افزاری
languages ابزارهای سخت افزاری و نرم افزاری برای کمک به نوشتن برنامه هایی به زبان خاص توسط برنامه نویس
language ابزارهای سخت افزاری و نرم افزاری برای کمک به نوشتن برنامه هایی به زبان خاص توسط برنامه نویس
plug compatible manufacurer شرکت تولیدکننده تجهیزات کامپیوتری که بدون نیازمندی به رابطهای سخت افزاری یانرم افزاری اضافی میتواندبه سیستم کامپیوتری موجودوصل شود
packets بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packet بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
stereograph نوشته یاتصویر برجسته نما برجسته نما کردن
repousse برجسته نمایاحکاکی برجسته
Intel فناوری نرم افزاری ساخت intel که به کامپیوتر اجازه میدهد تا تصاویر ویدیویی فشرده را ذخیره و بازیابی کند با استفاده از روشهای فشرده سازی نرم افزاری
packaging ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
Indeo فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
child window پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
anaglyph عکس رنگی برجسته بینی تجزیه رنگ عکس در برجسته بینی
gift wrap بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
hard failure نارسایی سخت افزاری خرابی سخت افزاری
multicast packet بسته داده که به آدرسهای شبکه انتخاب شده ارسال میشود. یک بسته راه دور به تمام ایستگاههای شبکه فرستاده میشود
slated items مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
of d. برجسته
distinguished برجسته
raised برجسته
prosilient برجسته
mainlining برجسته
prominent برجسته
relievo برجسته
illustrous برجسته
in relief برجسته
crowned برجسته
illustrated برجسته
outstandingly برجسته
predominant برجسته
eminent برجسته
torose برجسته
striking برجسته
strikingly برجسته
salient برجسته
pre eminent برجسته
outstanding برجسته
dominant برجسته
rilievo برجسته
conspicuous برجسته
kenspeckle برجسته
mainline برجسته
masterwork برجسته
primed برجسته
prime برجسته
stereometric برجسته
stereometric خط برجسته
cordon bleu برجسته
laureate برجسته
ridged برجسته
staring برجسته
pre-eminent برجسته
mainlined برجسته
primes برجسته
par excellence برجسته
illustrious برجسته
convex برجسته
relief emboss برجسته
noted برجسته
mainlines برجسته
overriding برجسته
starring برجسته
milestone مرحله برجسته
predominantly بطور برجسته
poet laureate شاعر برجسته
topographic map نقشه برجسته
distinguished برجسته مهم
eminently بطور برجسته
tyupical نوبهای برجسته
half relief نیم برجسته
premier هنرپیشه برجسته
premiers هنرپیشه برجسته
mezzo relief نیم برجسته
swelled برجسته شیک
topography برجسته نگاری
milestones مرحله برجسته
palmy برجسته کامیاب
to stand out برجسته بودن
to put forward برجسته نمودارکردن
stereoscopic برجسته بین
saleintiant برجسته چشمگیر
contour نقشه برجسته
salient pole قطب برجسته
stereoscopic برجسته بینی
mezzo rillievo نیم برجسته
magnific معروف برجسته
laureatel شاعر برجسته
signalize برجسته کردن
swell برجسته شیک
signally بطور برجسته
stand out برجسته عالی
stand out برجسته بودن
swells برجسته شیک
saleint برجسته چشمگیر
in relief بطور برجسته
stereoscopics برجسته نمایی
to make one's mark برجسته شدن
high relief نقوش برجسته
piece de resistance فقره برجسته
notbility شخص برجسته
feat کار برجسته
feats کار برجسته
projection welding جوش برجسته
raised shoulder شانه برجسته
relief emboss نقشه برجسته
relief map نقشه برجسته
relievo برجسته کاری
illustriously برجسته وار
embossed برجسته شده
stucco relief گچبریهای برجسته
smatt برجسته زیرکانه
to create an image for oneself as somebody برجسته شدن
bosses ارباب برجسته
bas relif نقوش برجسته
alto relievo برجسته بلند
humdingers تفوق برجسته
humdinger تفوق برجسته
anaglyph حجاری برجسته
anaglyph تزئینات برجسته
project برجسته بودن
bossed ارباب برجسته
premiering هنرپیشه برجسته
boss ارباب برجسته
acrography گچ کاری برجسته
leading عمده برجسته
aegicrane آذین برجسته سر
exaggerated stereoscopy برجسته بین
bossing ارباب برجسته
effigies تصویر برجسته
fash butt welding جوش برجسته
aegicranium آذین برجسته سر
relief حجاری برجسته
relief برجسته کاری
effigy تصویر برجسته
front face سطح برجسته
bas relif نقش کم برجسته
bas-relief برجسته کاری
contour map نقشه برجسته
embossed alphabet الفبای برجسته
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com