Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English
Persian
Grand Prix
یک دوره مسابقه بین المللی بین اسبهای سه ساله درفرانسه
Grands Prix
یک دوره مسابقه بین المللی بین اسبهای سه ساله درفرانسه
Other Matches
nursey race
مسابقه اسبهای 2 ساله
maturity
مسابقه اسبهای 4 ساله
derby
مسابقه سالانه اسبهای سه ساله در انگلستان
derbies
مسابقه سالانه اسبهای سه ساله در انگلستان
two thousands guineas
مسابقه شرطبندی بین اسبهای اصیل 3 ساله انگلیسی
claiming race
مسابقه اسبهای هم قیمت
messenger stakes
مسابقه یک مایلی اسبهای 3ساله
little brown jug
مسابقه یک مایلی برای اسبهای 3 سالهUrsa
division
دسته گروه اسبهای مسابقه معین
divisions
دسته گروه اسبهای مسابقه معین
paddock judge
داور سرپرست اماده شدن اسبهای مسابقه
stables
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stable
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
sexennium
دوره شش ساله
triennium
دوره سه ساله
decades
دوره ده ساله دهدهی
septennate
دوره هفت ساله
septennium
دوره هفت ساله
quinquennium
دوره پنج ساله
quinquenniad
دوره پنج ساله
decade
دوره ده ساله دهدهی
indiction
دوره پانزده ساله
lustrum
دوره پنج ساله
millenium
دوره هزار ساله
sexagesimal
شصتم دوره شصت ساله
millenial
وابسته به دوره هزار ساله
mother goose stakes
مسابقه کره مادیانهای سه ساله
pythiad
دوره چهار ساله جشنهای ورزشی " پیتین "
one thousand guineas
مسابقه شرطبندی مادیانهای اصیل 3 ساله در انگلستان
Test match
مسابقه بین المللی کریکت
Test matches
مسابقه بین المللی کریکت
rugby test match
مسابقه بین المللی رگبی
international match
مسابقه بین المللی
[ورزش]
quinquennial
پنج ساله دوره پنج ساله
tour
یک دوره مسابقه
tournaments
یک دوره مسابقه
meeting
یک دوره مسابقه
series
یک دوره مسابقه
meetings
یک دوره مسابقه
tournament
یک دوره مسابقه
touring
یک دوره مسابقه
toured
یک دوره مسابقه
tours
یک دوره مسابقه
courses
مسیر مسابقه دوره اموزش
course
مسیر مسابقه دوره اموزش
coursed
مسیر مسابقه دوره اموزش
campaing
شرکت دادن اسب در یک دوره مسابقه
block
یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
blocked
یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
blocks
یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
brownies
دختر پیشاهنگ هشت ساله تایازده ساله
brownie
دختر پیشاهنگ هشت ساله تایازده ساله
lycee l
دبیرستان دولتی درفرانسه
gascon
اهل gascony درفرانسه
artesian
وابسته بشهری درفرانسه
visiting card
کارت اسم درفرانسه
farmer general
مستاجرمالیات بخش درفرانسه از7961 تاتشکیل شورای ملی
bois jourdian
نوعی سنگ مرمر که بیشتر درفرانسه یافت میشود
international practice
عرف بین المللی روش جاری بین المللی
claimers
اسبهای هم قیمت
international loans
استقراض بین المللی بدهیهای بین المللی
roughrider
سوار کار ماهر اسبهای چموش و وحشی
cooling-off periods
دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
holocene
وابسته به دوره زمین شناسی حاضر که ازپایان دوره پلیستوسن شروع میگردد
cooling-off period
دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling off period
دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
dressage
حرکات زیبا و شیرین کاری اسبهای تربیت شده
livery stable
اصطبل مخصوص کرایه دادن اسب یا نگاهداری اسبهای دیگران
interregnums
فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregna
فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregnum
فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
skull practice
کلاس تعلیم فنون مسابقه جلسه مشورت درباره مسابقه
hooligan
مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
hooligans
مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
tug of war
مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن
sack race
مسابقه دو درحالیکه پای مسابقه دهنده در کیسه پیچیده
vives
یکجور ناخوشی گوش که کره اسبهای تازه بعلف بسته بدان دچار می شوند
opener
مسابقه نخست ازدو مسابقه متوالی
selling plater
اسب مسابقه قابل خرید پس از مسابقه
seniors
مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
senior
مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
match play
مسابقه گلف بین دو نفر یا دوتیم مسابقه بولینگ بین دونفر
year-long
یک ساله
decennry
ده ساله
vicennial
02 ساله
annuals
یک ساله
triennal
سه ساله
sexennial
شش ساله
triennial
سه ساله
ten years old
ده ساله
annual
یک ساله
decades
01 ساله
decade
01 ساله
colporteur
کتاب فروش دوره گرد فروشنده دوره گرد
quadrangena rian
چهل ساله
sorrel
گوزن نر سه ساله
septuagenarian
هفتاد ساله
year-round
<idiom>
همه ساله
nonagenarian
نود ساله
octennial
هشت ساله
sepennial
هفت ساله
septennial
هفت ساله
quinquagenarian
پنجاه ساله
half yearly
نیم ساله
seventies
هفتاد ساله
quinquagenary
پنجاه ساله
he is 0 years old
او ده ساله است
semiyearly
نیم ساله
seventy
هفتاد ساله
tenant from year to year
مستاجر یک ساله
f.year old
پنج ساله
centenarian
جشن صد ساله
year by year
همه ساله
tercentennial
سیصد ساله
yearling
گیاه یک ساله
colts
اسب 3 یا 4 ساله
annually
همه ساله
perennial
همه ساله
chiliad
هزار ساله
perennials
همه ساله
bicentenary
دویست ساله
annuallyy
هر ساله سالیانه
octogenarians
هشتاد ساله
bimillenary
دو هزار ساله
bicentenaries
دویست ساله
octogenarian
هشتاد ساله
centenarians
جشن صد ساله
colt
اسب 3 یا 4 ساله
handicap
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicaps
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
quinquagenarian
شخص پنجاه ساله
quinquagenary
شخص پنجاه ساله
millennial
جشن هزار ساله
filly
مادیان اصیل 3 یا 4 ساله
fillies
مادیان اصیل 3 یا 4 ساله
bicentenaries
جشن دویست ساله
octogenarian
وابسته به ادم 08 ساله
octogenarians
وابسته به ادم 08 ساله
bicentenary
جشن دویست ساله
bicentennials
جشن دویست ساله
bicentennial
جشن دویست ساله
tercentenaries
سه قرن سیصد ساله
tercentenary
سه قرن سیصد ساله
annuallyy
همه ساله هر سال
quadrangena rian
ادم چهل ساله
nonagenarian
ادم نود ساله
teens
نوجوان ده تا91 ساله
strike it rich
<idiom>
یک شبه ره صد ساله رفتن
pricket sister
گوزن ماده دو ساله
mare
مادیان 4 ساله یا بیشتر
mares
مادیان 4 ساله یا بیشتر
light period
دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
indiction
مالیات پانزده ساله املاک
men affifty and above
مردان پنجاه ساله به بالا
junior college
دانشکده مقدماتی تا دو ساله اموزشکده
She must be at least 40.
او
[زن]
کم کمش باید ۴۰ ساله باشد.
a man in his forties
مرد چهل و خورده ساله
production cycle
زمان یا دوره بافت یک فرش
[این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
millenarianism
اعتقاد به سلطنت هزار ساله مسیح
millenarian
معتقد به سلطنت هزار ساله مسیح
the 28 year-old nurse-turned-independent insurance consultant
پرستار ۲۸ ساله که مشاور مستقل بیمه شده است
internationals
بین المللی
international
بین المللی
international line
خط بین المللی
juniorate
مدرسه شبانه روزی متوسطه محصلین دو ساله مقدماتی یسوعیون
lingua francas
زبان بین المللی
Esperanto
زبان بین المللی
world war
جنگ بین المللی
world wars
جنگ بین المللی
international liquidity
نقدینگی بین المللی
internationally
از لحاظ بین المللی
internationalism
احساسات بین المللی
international union
اتحادیه بین المللی
standard time
وقت بین المللی
international reserves
اندوختههای بین المللی
international practice
رویه بین المللی
by international standards
در معیارهای بین المللی
international reserves
ذخائر بین المللی
cosmopolitanism
بین المللی بودن
system international
سیستم بین المللی
[as]
compared to international standards
در معیارهای بین المللی
international migration
مهاجرت بین المللی
international meeting
مجمع بین المللی
lingua franca
زبان بین المللی
international telephone circuit
خط تلفنی بین المللی
international court
دادگاه بین المللی
high seas
ابهای بین المللی
international date line
خط موافقتنامه بین المللی
internationality
بین المللی بودن
international call
مکالمه بین المللی
internationalize
بین المللی کردن
internationalization
بین المللی کردن
international custom
عرف بین المللی
international comity
نزاکت بین المللی
internationals
بازیگر بین المللی
international dualism
دوگانگی بین المللی
international trade
تجارت بین المللی
international acts
اسناد بین المللی
international acts
مستندات بین المللی
international treaties
عهود بین المللی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com