Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
pressrun
یک دوره یا یک وهله کارماشین چاپ
Other Matches
holocene
وابسته به دوره زمین شناسی حاضر که ازپایان دوره پلیستوسن شروع میگردد
cooling-off period
دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off periods
دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling off period
دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
interregnums
فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregnum
فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregna
فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
occasions
وهله
instance
وهله
reprise
وهله
on one occasion
در یک وهله
at one cast
در یک وهله
occasion
وهله
onset
وهله
occasioned
وهله
instances
وهله
occasioning
وهله
at one blow
در یک وهله
at first push
در نخستین وهله
stage
پایه وهله
at one scoop
بیک وهله
at first hand
در وهله نخست
at the first onset
در نخستین وهله
stages
پایه وهله
in the last resort
دراخرین وهله
heats
اشتیاق وهله
heat
اشتیاق وهله
one track
فقط در یک وهله
on several occasions
در چندین وهله
placing
وهله مرتبه
places
وهله مرتبه
at first blush
در وهله نخست
at the first blush
در نخستین وهله
place
وهله مرتبه
lifting
یک وهله بلندکردن بار
lifted
یک وهله بلندکردن بار
lift
یک وهله بلندکردن بار
on the first occasion
در نخستین وهله یا فرصت
lifts
یک وهله بلندکردن بار
from the very f.
ازهمان وهله نخست
at the earliest p moment
در نخستین وهله امکان
littered
نوزادانی که جانوری در یک وهله میزاید
littering
نوزادانی که جانوری در یک وهله میزاید
litters
نوزادانی که جانوری در یک وهله میزاید
litter
نوزادانی که جانوری در یک وهله میزاید
gyle
مقدارابجوی که دریک وهله ساخته میشود
diphthongize
تلفظ کردن دو صدای جداگانه در یک وهله
polyestrous
دارای بیش از یک وهله جفت گیری درسال
hauling
همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
polyoestrous
دارای بیش ازیک وهله جفت گیری در سال
hauled
همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
hauls
همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
haul
همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
colporteur
کتاب فروش دوره گرد فروشنده دوره گرد
polytonal
وابسته به استفاده ازچند کلید یا چند لحن موسیقی در یک وهله
farrows
همه بچه خوک هایی که دریک وهله زاییده می شوند
farrowed
همه بچه خوک هایی که دریک وهله زاییده می شوند
farrowing
همه بچه خوک هایی که دریک وهله زاییده می شوند
farrow
همه بچه خوک هایی که دریک وهله زاییده می شوند
light period
دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
production cycle
زمان یا دوره بافت یک فرش
[این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
brooded
کلیه جوجه هایی که یکباره سراز تخم درمیاورند جوجههای یک وهله جوجه کشی
broods
کلیه جوجه هایی که یکباره سراز تخم درمیاورند جوجههای یک وهله جوجه کشی
brood
کلیه جوجه هایی که یکباره سراز تخم درمیاورند جوجههای یک وهله جوجه کشی
at first a
در نخستین دید در وهله نخستین
semifinal
مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
stadia
دوره
stadium
دوره
edge
دوره
edges
دوره
stadiums
دوره
term
دوره
periodicity
دوره
careers
دوره
careering
دوره
rims
دوره
rim
دوره
careered
دوره
terming
دوره
career
دوره
epochs
دوره
termed
دوره
contemporaries
هم دوره
contemporary
هم دوره
cycle
دوره
he has run his race
دوره
epoch
دوره
felly
دوره
felloe
دوره
peripheries
دوره
periphery
دوره
phase
دوره
phases
دوره
Ice Age
دوره یخ
era
دوره
phased
دوره
cycled
دوره
one's d.
دوره
perimeter
دوره
cycles
دوره
perimeters
دوره
rhythm
دوره
rimless
بی دوره
compass
دوره
instar
دوره
rhythms
دوره
eras
دوره
border
دوره
bordered
دوره
bordering
دوره
circuit
دوره
reviewal
دوره
pool
دوره
pooled
دوره
setting up
دوره
to have ones fling
دوره
set
دوره
sets
دوره
periods
دوره
pools
دوره
sessions
دوره
outlines
دوره
session
دوره
courses
: دوره
coursed
: دوره
course
: دوره
outlined
دوره
outlining
دوره
circuits
دوره
outline
دوره
period
دوره
cycle time
زمان دوره
budget period
دوره بودجه
duty cycle
دوره کار
caird
دوره گرد
period
دوره زمان
blocking period
دوره وقفه
basic course
دوره مقدماتی
biennium
دوره دوساله
time span
دوره زمان
duty factor
دوره کار
stretched
خط ممتد دوره
contract period
دوره قرارداد
conducting period
دوره رسانایی
crier
دوره گرد
period/stretch/lapse of time
دوره زمان
continous cycle
دوره بی وقفه
critical period
دوره بحرانی
colportage
دوره گردی
cheap jack
دوره گرد
time period
دوره زمان
critical period
دوره شاخص
fiscal years
دوره مالی
fiscal year
دوره مالی
careers
دوره رسمی
careers
دوره زندگی
careering
دوره رسمی
careering
دوره زندگی
careered
دوره زندگی
career
دوره رسمی
occupancy cycle
دوره سکونت
career
دوره زندگی
house-party
دوره خانگی
house-parties
دوره خانگی
house party
دوره خانگی
period of roll
دوره تناوب
process
دوره عمل
quarterly period
دوره سه ماهه
advanced course
دوره عالی
advance course
دوره عالی
action period
دوره کنش
quarter
[year]
دوره سه ماهه
careered
دوره رسمی
three-month period
دوره سه ماهه
on probation
در دوره ازمایشی
processes
دوره عمل
adolescence
دوره جوانی
melting period
دوره ذوب
sexennium
دوره شش ساله
senescence
دوره سالخوردگی
payback period
دوره برگشت
pedlary
دوره گردی
pentad
دوره پنجساله
period of delivery
دوره تحویل
schooltime
دوره تحصیلی
return interval
دوره بازگشت
short period
دوره کوتاه
payback period
دوره بازپرداخت
neonatal period
دوره نوزادی
number of cycle
تعداد دوره ها
termtime
دوره تصدی
term of maintenance
دوره نگاهداری
tempering cycle
دوره بازپخت
oxidizing period
دوره احیاء
oxidizing period
دوره اکسیداسیون
snakebite
دوره بدشانسی
short term
دوره کوتاه
period of instrument
دوره سنجه
period of office
دوره تصدی
period of production
دوره تولید
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com