English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (2 milliseconds)
English Persian
field round یک دور تیراندازی صحرایی
Search result with all words
green چمن صاف و نرم و کوتاه اطراف سوراخ اسبی که هنوزدر مسابقه ازموده نشده میدان تیراندازی صحرایی
greenest چمن صاف و نرم و کوتاه اطراف سوراخ اسبی که هنوزدر مسابقه ازموده نشده میدان تیراندازی صحرایی
field archery تیراندازی صحرایی
field arrow تیرهای تیراندازی صحرایی
Other Matches
bleacher صندلیهای چند ردیفی صحرایی نیمکتهای اموزشی صحرایی
firing position موضع اتش وضعیت تیراندازی حالت تیراندازی
rifle clasp نشان تیراندازی یا مدال تیراندازی
firing range برد تیراندازی مسافت تیراندازی
fire lane مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی
live fire تیراندازی با تیر جنگی تیراندازی با فشنگ جنگی
campestral صحرایی
outdoor صحرایی
shelling report گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
bindweed نیلوفر صحرایی
caracal گربه صحرایی
abutilon خطمی صحرایی
out guard گشتی صحرایی
voles موش صحرایی
vole موش صحرایی
crab apples سیب صحرایی
oat جو صحرایی یولاف
outsentry پاسدار صحرایی
can مستراح صحرایی
canning مستراح صحرایی
cans مستراح صحرایی
field glasses عینک صحرایی
latrine توالت صحرایی
scabiosa مامیثای صحرایی
field stockade ذخایر صحرایی
ratton موش صحرایی
crab apple سیب صحرایی
corn mayweed بابونه صحرایی
corn parsley جعفری صحرایی
drumhead court martial محاکمه صحرایی
field notes یادداشتهای صحرایی
field radio بی سیم صحرایی
gerbille موش صحرایی
field ration جیره صحرایی
field shop کارگاه صحرایی
field shop تعمیرگاه صحرایی
field wire سیم صحرایی
field work کار صحرایی
fieldartillery توپخانه صحرایی
mentha piperita نعناع صحرایی
field maintenance نگهداری صحرایی
field laboratory ازمایشگاه صحرایی
field kitchen اشپزخانه صحرایی
english mercury اسفناج صحرایی
good henry اسفناج صحرایی
good king اسفناج صحرایی
fiedl fortifications استحکامات صحرایی
field army ارتش صحرایی
field atrillery توپخانه صحرایی
field exercise خدمات صحرایی
field exercise تمرین صحرایی
field glass دوربین صحرایی
field gun توپ صحرایی
landrail ابچلیک صحرایی
artillery توپخانه صحرایی
call box تلفن صحرایی
orienteering مسابقهی دو صحرایی
fieldmouse موش صحرایی
call boxes تلفن صحرایی
field hospital بیمارستان صحرایی
field hospitals بیمارستان صحرایی
fieldmice موش صحرایی
gerbils موش صحرایی
rat موش صحرایی
gerbil موش صحرایی
prison camps زندان صحرایی
prison camp زندان صحرایی
pavilions چادر صحرایی
pavilion چادر صحرایی
fieldpiece تفنگ یا توپ صحرایی
fielded زمینه رزمی صحرایی
field زمینه رزمی صحرایی
dodder کتان صحرایی لرزیدن
hudson seal خز موش صحرایی امریکا
dodders کتان صحرایی لرزیدن
fields زمینه رزمی صحرایی
convertible table میز صحرایی تا شونده
hunter's round نوعی مسابقه صحرایی
tare ویسیای صحرایی ماشک
field manual ائین نامه صحرایی
field officer افسر عملیات صحرایی
hock گیاهان پنیرک شاهدانه صحرایی
lemmings موش صحرایی قطب شمال
field commands یکانهای صحرایی فرماندهیهای رزمی
lemming موش صحرایی قطب شمال
coyotes گرگ صحرایی امریکای شمالی
coyote گرگ صحرایی امریکای شمالی
field radio رادیوی قابل حمل صحرایی
field operating فعال درصحرا رده صحرایی
land girl n دختری که کارهای صحرایی میکرد
field event ورزش قهرمانی میدانی مسابقات صحرایی
out door صحرایی در هوای ازاد انجام شده
peafowl قوقاول بزرگ صحرایی جنوب اسیا
field events ورزش قهرمانی میدانی مسابقات صحرایی
ess دو پیچ در سمت مخالف درمسیر صحرایی
fieldwork کارهای صحرایی :زمین پیمایی ومانندان
field expedient روشهای اضطراری اخراجات در صحرا تدابیر صحرایی
steeplechases اسب دوانی باپرش از مانع اسبدوانی صحرایی
steeplechase اسب دوانی باپرش از مانع اسبدوانی صحرایی
equestrian events مسابقه کنترل اسب و پرش درمسافت صحرایی
cross country خارج از جاده وشارع اصلی در فضاهای بازدهات صحرایی
musketry تیراندازی
pop تیراندازی
popped تیراندازی
pops تیراندازی
shooting تیراندازی
gunnery تیراندازی
archery تیراندازی
shootings تیراندازی
gunning تیراندازی
riflery تیراندازی تفنگداری
ready position حاضربه تیراندازی
school shooting تیراندازی در مدرسه
fires تیراندازی کردن
shoots تیراندازی کردن
methode of fire روش تیراندازی
verification fire تیراندازی ازمایشی
handbow کمان تیراندازی
horseback archery تیراندازی سواره
firing line خط شروع تیراندازی
fire bay دهلیز تیراندازی
the butts میدان تیراندازی
fire تیراندازی کردن
firing area منطقه تیراندازی
fire power قدرت تیراندازی
conduct of fire اجرای تیراندازی
shoot تیراندازی کردن
fire trench سنگر تیراندازی
fired تیراندازی کردن
firing table جدول تیراندازی
automatic fire تیراندازی خودکار
combat firing تیراندازی جنگی
offhand تیراندازی ایستاده
dry sum مشق تیراندازی
order of fire روش تیراندازی
delivery error اشتباه در تیراندازی
gun تیراندازی کردن
conduct of fire هدایت تیراندازی
live تیراندازی جنگی
guns تیراندازی کردن
scheme of fire طرح تیراندازی
gunnery قوانین تیراندازی
gunning تمرین تیراندازی
lived تیراندازی جنگی
time fire تیراندازی با گلوله زمانی
qualification badge نشان مهارت در تیراندازی
gun fire توپ بامدادیاشام تیراندازی
pit detail کمک مربی تیراندازی
trap shoot تیراندازی به هدفهای متحرک
set up اماده تیراندازی کردن
target arrow تیر مخصوص تیراندازی
range firing تیراندازی در میدان تیر
shootoff مسابقه اضافی تیراندازی
squatting position وضعیت چمباتمه در تیراندازی
methode of fire روش اجرای تیراندازی
skeet انداختن تمرین تیراندازی
open fire شروع به تیراندازی کردن
main fire سیستم تیراندازی اصلی
squeeze off تیراندازی با فشار ماشه
range correction تصحیح برد تیراندازی
combat firing تمرین تیراندازی رزمی
absolute error اشتباه مطلق تیراندازی
shots تیراندازی شده تیرخورده
field roving course مسابقه تیراندازی جنگلی
shots گلوله تیراندازی شده
expert badge نشان مهارت در تیراندازی
dwell at به تیراندازی ادامه دادن
shots تیراندازی تیرانداز ماهر
columbia round تیراندازی مخصوص زنان
archery تیراندازی با تیر و کمان
passive دفاع بدون تیراندازی
passives دفاع بدون تیراندازی
shooting galleries میدان تیراندازی تمرینی
shooting gallery میدان تیراندازی تمرینی
recoil دفع ضربت تیراندازی
recoils دفع ضربت تیراندازی
recoiled دفع ضربت تیراندازی
recoiling دفع ضربت تیراندازی
shot گلوله تیراندازی شده
firing battery اتشبار تیراندازی کننده
firing line خط تیراندازی مدار اتش
shot تیراندازی تیرانداز ماهر
firing data عناصر مربوط به تیراندازی
shot تیراندازی شده تیرخورده
plane of fire سطح مبنای مسیر تیراندازی
toxophily علم تیراندازی باتیر وکمان
gun shy کسی که از صدای تیراندازی می ترسد
skeet gun تفنگ مخصوص تیراندازی 8وضعی
sector of fire قطاع اتش منطقه تیراندازی
target rifle تفنگ مخصوص تیراندازی به هدف
point bland تیراندازی بدون نشانه روی
target round یک دور تیراندازی با تیر وکمان
power form تیراندازی ایستاده با تیر وکمان
step through method تیراندازی ایستاده با تیر وکمان
power head نوک نیزه تیراندازی به ماهی
air and naval gunfire تیراندازی توپخانه دریایی وهوایی
shooting position حالت بدن و اسلحه در تیراندازی
port حمل کردن مزغل تیراندازی
string walking تمرین تیراندازی با تیر وکمان
firing mechanism چاشنی مین مکانیسم تیراندازی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com