Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 142 (8 milliseconds)
English
Persian
I want to take a couple of days off .
یک ردوروز مرخصی می خواهم
Other Matches
furlough
مرخصی سرباز مرخصی دادن
permission
مرخصی
dismissal
مرخصی
furlough
مرخصی
vacations
مرخصی
vacation
مرخصی
dismission
مرخصی
dismissals
مرخصی
leaves of absence
مرخصی
leave
مرخصی
leave of absence
مرخصی
surlough
مرخصی
leaving
مرخصی
off time
مرخصی
to be away on vacation
[American]
داشتن مرخصی
emergency leave
مرخصی اضطراری
furlough
مرخصی سرباز
furlough
حکم مرخصی
be on leave
در مرخصی بودن
annual leave
مرخصی سالانه
he is on leave
او در مرخصی است
vacationist
مرخصی رونده
surlough
مرخصی دادن
liberty men
افراد مرخصی
leave with pay
مرخصی با حقوق
vacationer
مرخصی رونده
He has a day off.
او مرخصی دارد.
to be away on vacation
[American]
در مرخصی بودن
compassionate leave
مرخصی ارفاقی
to take leave
مرخصی گرفتن
vacation
مرخصی مهلت
recesses
مرخصی گرفتن
vacation
مرخصی گرفتن
vacations
مرخصی مهلت
vacations
مرخصی گرفتن
recess
مرخصی گرفتن
leaving
اذن مرخصی
liberties
مرخصی 84 ساعته
leave
اذن مرخصی
liberty
مرخصی 84 ساعته
sick leave
مرخصی استعلاجی
to take a vacation
مرخصی گرفتن
To take a night off .
یک شب از کار مرخصی گرفتن
leave taking
کسب اجازه مرخصی
to take ones farewell of
اجازه مرخصی گرفتن از
to get one's ricket
ورقه مرخصی گرفتن
leave with pay
مرخصی با استفاده ازحقوق
sickleave
مرخصی بابت ناخوشی
He is on leave of absence .
مرخصی رفته است
d. certificate
گواهی نامه مرخصی
off duty
مرخصی راحتی نگهبانی
ashore
رفتن به مرخصی دریایی
to apply for leave
درخواست مرخصی کردن
sit back
<idiom>
راحتی داشتن ،مرخصی گرفتن
sabbatical year
مرخصی هر هفت سال یکبار
furlough
مرخصی دادن به مرخص کردن
leave
به ارث گذاشتن اجازه مرخصی
sabbatic year
مرخصی هر هفت سال یکبار
leaving
به ارث گذاشتن اجازه مرخصی
release
برگ مرخصی ازاد کردن
He went home on leave .
مرخصی گرفت رفت منزل
releases
برگ مرخصی ازاد کردن
released
برگ مرخصی ازاد کردن
relief
مرخصی تعویض نگهبانی عوارض زمین
french leave
مرخصی بدون اطلاع قبلی جیم شدن
shore leave
مرخصی ملوانان وافسران برای رفتن بخشکی
to beg your pardon
معذرت می خواهم
i shall be
خواهم بود
i shall go
خواهم رفت
excuse me
پوزش می خواهم
to beg your pardon
پوزش می خواهم
i will go
خواهم رفت
I'd like to see Mr. ...
من می خواهم آقای ... را ببینم.
i will see sbout it
من به ان رسیدگی خواهم کرد
I'd like to reserve ...
می خواهم یک ... رزرو کنم؟
I am thinking of your own good.
من خو بی شما رامی خواهم
he said he shoued go
اوگفت خواهم رفت
he said
گفت خواهم امد
wills
فعل کمکی "خواهم "
he said i will come
اوگفت خواهم امد
willed
فعل کمکی "خواهم "
he said
گفت که خواهم امد
Please excuse me .
عذرمی خواهم ( ببخشید )
will
فعل کمکی "خواهم "
busman's holiday
تعطیلی و مرخصی که طی آن انسان همان کارهایی را میکند که در سر کار میکرده
leave year
سال کار بدون محاسبه ایام مرخصی یا ترک خدمت
I'd like to see Mr. ...
من می خواهم آقای ... را ملاقات کنم.
i beg your pardon
پوزش میخواهم معذرت می خواهم
No harm meant!
نمی خواهم توهین کنم!
No offence!
نمی خواهم توهین کنم!
i will return his kindness
مهربانی او را تلافی خواهم کرد
I'll look into the matter.
من موضوع را دنبال خواهم کرد.
I would like to have something to drink .
می خواهم گلویی تازه کنم
I'd like to cancel my flight.
می خواهم پروازم را لغو کنم.
I'd like to confirm my flight.
می خواهم پروازم را اوکی کنم.
I'd like to confirm my flight.
می خواهم پروازم را تائید کنم.
I'd like to cancel my flight.
می خواهم پروازم را کنسل کنم.
I'll be at home today .
امروز منزل خواهم بود
I wI'll sign for him .
من بجای اوامضاء خواهم کرد
I want my steak well done.
می خواهم استیکم خوب پخته با شد
He owes me some money.
از او پول می خواهم (طلب دارم )
I ll pay him back in his own coin .
حقش را کف دستش خواهم گذارد
I dont know and I dont want to know .
نه می دانم ونه می خواهم بدانم
I'd like a train timetable.
من برنامه حرکت قطارها را می خواهم.
i wish you happiness
خوشی یا سعادت شما را می خواهم
I will be instigating
[initiating]
legal proceedings.
من دعوی حقوقی را آغاز خواهم کرد.
I'd like to have a place of my own
[to call my own]
.
من منزل خودم را می خواهم داشته باشم.
I'd like to leave my luggage, please.
من می خواهم اسباب و اثاثیه ام را تحویل بدهم.
I'll do that.
من این کار را انجام خواهم داد.
i will speak to him about it
در این خصوص با او صحبت خواهم کرد
I wI'll achieve my purpose (goals) quietly.
بی سروصدا منظورم راعملی خواهم کرد
I'd like to book a flight to london.
یک پرواز به لندن می خواهم رزرو کنم.
i wish you a happy new year
سال نوسعیدی را برای شما می خواهم
Don't let me keep you.
نمی خواهم که خیلی معطلتان کنم.
i will send him my book
کتاب خود را برای او خواهم فرستاد
I'll think it over.
در این خصوص فکر خواهم کرد.
with you
بی پرده با شما سخن خواهم گفت
I would like to
[ undress]
take off my clothes.
من می خواهم
[لخت بشوم]
لباسهایم را در بیاورم.
I don't want to say anything about that.
من نمی خواهم در باره آن مورد نظری بدهم.
I wI'll sign for (on behalf of)my brother.
از طرف (سوی )برادرم امضاء خواهم کرد
I wI'll do that all by myself.
من خودم بتنهایی آنرا انجام خواهم داد
Talking of Europe ,please allow me …
حالا که صحبت از اروپ؟ است اجازه می خواهم ...
This is just what I want . This is the very thing I want .
این دقیقا" همان چیزی است که می خواهم
I want to look at old coins.
من می خواهم سکه های قدیمی را تماشا کنم.
I wI'll do it on my own responsibility .
به مسئولیت خودم این کاررا خواهم کرد
I'll speak at length on this subject.
دراین باره مفصل صحبت خواهم کرد
I would like tovisit ( see, meet ) you more often .
می خواهم باز هم بیشتر پیش شما بیایم
I want to get off at St. Paul's.
من می خواهم ایستگاه سانت پالس پیاده شوم.
You have to listen to me.
شما باید به من گوش بکنید
[ببینید چی می خواهم بگویم]
.
It makes me sick just thinking about it!
وقتی که بهش فکر می کنم می خواهم بالا بیاورم!
I want to depart tomorrow morning
[noon, afternoon]
at ... o'clock.
من می خواهم فردا صبح
[ظهر شب]
ساعت ... حرکت کنم.
I'll get you all fixed up.
همه چیز را برایتان درست وروبراه خواهم کرد
tomorow morning . I wI'll leavew for london.
فردا صبح بسوی لندن حرکت خواهم کرد
I wI'll go flat out to do it.
بهر جان کندنی باشد اینکا رراانجام خواهم داد
I'll call him tomorrow - no, on second thoughts, I'll try now.
من فردا با او
[مرد]
تماس خواهم گرفت - پس ازفکربیشتری، من همین حالا سعی میکنم.
leaving
اجازه مرخصی رها کردن ترک کردن
leave
اجازه مرخصی رها کردن ترک کردن
One day I want to have a horse of my very own.
روزی من می خواهم یک اسب داشته باشم که شخصا به من تعلق داشته باشد.
pancakes
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancake
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
I wI'll gradually get used to it .
یواش یواش عادت خواهم کرد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com