English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
English Persian
unicolour یک رنگه دارای یک رنگ
Other Matches
pancromic چند رنگه
Her face went white. صورتش سفید شد ( رنگه پرید )
pancromic فیلم چند رنگه فیلم چندحالته
isobars دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent دارای دهن باز دارای لبان برگشته
virile دارای نیروی مردی دارای رجولیت
gravel blind دارای چشم تار دارای دید کم
acinaseous دارای تخم و بذر دارای تخمدان
low tension دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
galleried دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
outrigged دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
idiomorphic دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
isotropic solutions دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
Indo-persian rug قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
polyisotopic دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
monadelphous دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
off colored دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
winy شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winey شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
fraught with دارای
bilabiate دارای دو لب
iodic دارای ید
footy دارای پا
glochidiate دارای مو
trilinear دارای سه خط
three-legged دارای سه پا
three legged دارای سه پا
odoriferous دارای بو
diandrous دارای دوپرچم
febile دارای حالت تب
feldspathic دارای فلدسپار
fibrinous دارای مودلیفی
floaty دارای اب نشین کم
foliolate دارای برگچه
miasmatic دارای دمه بد بو
miasmal دارای دمه بد بو
mammilate دارای پستان
geniculate دارای زانویی
magneto دارای مغناطیس
glanduliferous دارای غد دکوچک
glary دارای تشعشع
far reaching دارای اثرزیاد
entitative دارای وجودخارجی
dichotomous دارای دو بخش
dimorphic دارای دو شکل
monoclinal دارای یک شیب
dimply دارای فرورفتگی
dipetalous دارای دوگلبرگ
diplopodous دارای هزار پا
dipolar دارای دو قطب
monatomic دارای یک جوهرفرد
dipteran دارای دو بال
dolose دارای قصدجرم
ill neighboured دارای محیط بد
double tongued دارای دوقول
dyslogistic دارای خاطرات بد
monandrous دارای یک شوهر
longheaded دارای سردراز
lobated دارای نرمه
in flower دارای شکوفه
in force دارای اعتبار
kibed دارای شکاف
in power دارای اختیارات
indued with charm دارای فریبندگی
inflorescent دارای گل اذین
innervate دارای پی کردن
insectile دارای حشره
instinct with force دارای زور
intercommunicate دارای مراوده
keratinous دارای موادشاخی
keeled دارای تبر ته
iodous دارای یود
keyed دارای جاانگشتی
in defect دارای کاستی
knarred دارای برامدگی
haired دارای موی ...
lobate دارای نرمه
hearted دارای قلب ...
invested with power دارای اختیار
lippy پر رو دارای لب اویزان
ledgy دارای طاقچه
heterogamous دارای مادگی ها
undersigned دارای امضاء
lean to دارای چارطاقی
hexameter دارای شش وزن
homolographic دارای قرینه
humous دارای موادالی
knock kneed دارای زانوی کج
ill neighboured دارای همسایه بد
isogenous دارای یک منبع
declinatory دارای تمایل
acetylize دارای ریشهء
bifocal دارای دو کانون
divans دارای دوفرفیت
divan دارای دوفرفیت
bodily دارای بدن
overlapping دارای اشتراک
hook-nosed دارای بینی کج
hook nosed دارای بینی کج
electives دارای حق انتخاب
bifocals دارای دو کانون
isometric دارای یک میزان
isometrics دارای یک میزان
acetylate دارای ریشهء
accentual دارای تاکید
prurient دارای فکرشهوانی
privileged دارای امتیاز
hectic دارای تب لازم
behinds دارای پس افت
behind دارای پس افت
ambivalence دارای دو جنبه
elective دارای حق انتخاب
splashing دارای ترشح
splashes دارای ترشح
portentous دارای فال بد
deadbeats دارای سکون
deadbeat دارای سکون
weighted دارای وزن
rifled دارای خان
short-range دارای برد کم
short range دارای برد کم
backed دارای پشت
energetic دارای انرژی
stilted دارای چوب پا
synonymous دارای ترادف
splash دارای ترشح
formal دارای فکر
salaried دارای حقوق
prerogatives دارای حق ویژه
prerogative دارای حق ویژه
melodic دارای ملودی
melodious دارای ملودی
synonymous دارای تشابه
equivocal دارای دومعنی
dartrous دارای تبخال
calcareous دارای کلسیم
bumpiness دارای برامدگی
buckish دارای خوی بز
bodied دارای بدن
bizonal دارای دومنطقه
bisulcate دارای دوشکاف
biramous دارای دو شاخه
biradial دارای دوشعاع
calcic دارای اهک
capitated دارای سرمجزا
cephalous دارای کله
cretaceous دارای گچ فراوان
crepitant دارای صدای خش خش
copperbottomed دارای ته مسی
cloven foot دارای پا یا سم شکافته
cirrous دارای اویز
cingulate دارای کمربند
chymiferous دارای کیموس
chinned دارای چانه
bipartite دارای دوقسمت
binucleated دارای دو هسته
binucleate دارای دو هسته
artiodactylous دارای سم شکافته
artiodactyl دارای سم شکافته
arbitrative دارای اختیارحکمیت
antithetical دارای ضد ونقیض
antithetic دارای ضد ونقیض
amphibolic دارای دو معنی
aluminous دارای زاج
adamantean دارای تلئلو
aulait دارای شیر
azotic دارای ازت
basined دارای ابگیر
binuclear دارای دو هسته
binocular دارای دو چشم
binaural دارای دو گوش
bimotored دارای دوموتور
bimorphemic دارای دوشکل
bimolecular دارای دوملکول
bichrome دارای دو رنگ
bicentric دارای دومرکز
cuspidal دارای برامدگی
monometallic دارای یک فلز
parenthetical دارای کمانک
infatuated دارای داوری بد
family men دارای نانخور
family man دارای نانخور
curvy دارای انحنا
allergic دارای حساسیت به
to be fraught [with] دارای ... بودن
zygomorphic دارای تقارن
zonate دارای مدار
woolly headed دارای سر پشمالو
vagile دارای تحرک
univalent دارای یک فرفیت
unipod دارای یک پایه
unifoliate دارای یک برگ
unifilar دارای یک سیم یا نخ
unidirectional دارای یک جهت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com