English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
A cube has six faces. یک مکعب ۶ تا وجح دارد. [ریاضی]
Other Matches
cubes هرچیزی بشکل مکعب بشکل مکعب دراوردن
cube هرچیزی بشکل مکعب بشکل مکعب دراوردن
scalar متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
cubes مکعب
solids مکعب
cube مکعب
solid مکعب
cubical مکعب
cubiform مکعب
cuboid مکعب
Rubik’s Cube مکعب جادویی
decastere ده متر مکعب
body centered cubic مکعب مرکز پر
n cube مکعب N بعدی
cubature حجم مکعب
cube root ریشه مکعب
cube roots ریشه مکعب
cubically به شکل مکعب
Rubik’s Cube مکعب روبیک
stere یک متر مکعب
cubic measure مقیاس مکعب
cube مکعب [ریاضی]
hexahedral مکعب شش سطحی
solids مکعب حجمی
cubby محوطه مکعب
solid مکعب حجمی
face centered cubic مکعب مراکز وجوه پر
cubage چیزی برقم مکعب
cuboid دارای شکل مکعب
cusec یک فوت مکعب در ثانیه
box palet پالت مکعب مستطیل شکل
flitch تکه مکعب پیه نهنگ
. The car is gathering momentum. اتوموبیل دارد دور بر می دارد
Walls have ears <idiom> دیوار موش دارد و موش گوش دارد [اصطلاح]
labor theory of value براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
enclave economices اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
walls here ears دیوار موش دارد موش گوش دارد
heavy fighting is in progress دارد
there is a time for everything دارد
he has worms دارد
he is ill with fever تب دارد
are there any remarks? دارد
has دارد
he has a rage for money دارد
hast او دارد
chains دارد.
chain دارد.
he is 0 years old او ده سال دارد
what matter? چه اهمیت دارد
what the odds چه اهمیت دارد
it has sides سه پهلو دارد
he has a maggot in his head وسواس دارد
He has a day off. او مرخصی دارد.
he speaks to the purpose قصدی دارد
Buttonhole کتی که در دو طرف دکمه دارد
There is a knack in it . یک فنی دارد
he has a spite against me بامن لج دارد
he is fifty تمام دارد
There is something wrong with the ... ... عیب دارد.
what hurt is there in that چه زیانی دارد
walls have ears گوش دارد
I owe him a dept of gratitude. حق بگردنم دارد
But one leg to the fowl. <proverb> مرغ یک پا دارد .
god is خداوجود دارد
Windows GDI بیتی دارد
virus وجود دارد
viruses وجود دارد
he has an axe to grind غرض دارد
he tops .0 metres یک مترونیم قد دارد
the probability is احتمال دارد
there is a rumour that شهرت دارد که
the reason is two fold دودلیل دارد
leek d;[,vjvi ;i fv'ihd \ik , بزرگ دارد
the reason is manifold چنددلیل دارد
not a patch on چه دخلی دارد
it depends [on] بستگی دارد [به]
our library is well stocked خوبی دارد
figure on <idiom> بستگی دارد به
he has an a. to grind مقصود دارد
it is sufficiently stamped کسرتمبر دارد
multungulate که بیش از دو سم دارد
it is usual with him عادت دارد
My hair is falling. موهایم دارد می ریزد
There is always a right way of doing everything. هرکاری راهی دارد
in all like احتمال کلی دارد
the cat has nine lives سگ هفت جان دارد
Somebody is beating at (upon)the door. یک کسی دارد در می زند
he is rightly named اسم بامسمائی دارد
How long is the ticket valid? بلیت تا کی اعتبار دارد؟
that bridge has openings ان پل سه چشمه یا دهانه دارد
She has a soft voice صدای نرمی دارد
he must needs go بیخوداصرار دارد برفتن
significance معنای مخصوص دارد
tea is preferable to water چایی بر اب ترجیح دارد
he keeps my a حساب مراونگه می دارد
that word is obsolescent ان واژه کم کم دارد مهجور
She has engaging manners . رفتار گیرایی دارد
She has a lovely ( nice ) voice. صدای قشنگه دارد
batteries که یک باتری پشتیبان دارد
battery که یک باتری پشتیبان دارد
He writes well . he wields a formidable pen . قلم خوبی دارد
it stand well with him بامن نظرمساعدی دارد
it speaks well for him بامن نظرمساعد دارد
He writes a legible ( beautiful ) hand . خط خوانایی ( قشنگه ) دارد
bass کسی که صدای بم دارد
basses کسی که صدای بم دارد
lengths خط با طول جر حرف دارد
length خط با طول جر حرف دارد
To bring pressure to bear . To exert pressure . فشار خون دارد
She has a delightfully mellow voice . صدای گرمی دارد
likelihood احتمال کلی دارد
backs که یک باتری پشتیبان دارد
She has a lovely (nice) voice. صدای قشنگه دارد
it askes for attention توجه لازم دارد
He is verbose (garrulous). He has verbal diarrhea. شهوت کلام دارد
he is in the know اطلاع ویژه دارد
There is only one condition attached to it . فقط یک شرط دارد
bigamist زنی که دوشوهر دارد
bigamists زنی که دوشوهر دارد
With his foul temper. با اخلاق سگه که دارد
He is against [opposed to] me . با من ضد است. [ضدیت دارد]
It is much sought after خیلی طالب دارد.
it is of frequent خیلی مورد دارد
back که یک باتری پشتیبان دارد
She has a subtle charm. جذابیت ظریفی دارد
it is wringing خیلی تراست یا اب دارد
it is worth 0 rials ده ریال ارزش دارد
it is very important بسیار اهمیت دارد
it is particularly difficult یک دشواری ویژه دارد
it is particularly difficult یک اشکال بخصوصی دارد
rubrician کتاب نماز دارد
(not to be) sneezed at <idiom> ارزش داشتن را دارد
he has much merit خیلی قابلیت دارد
the export of ... is granted the premium. صدور ... جایزه دارد.
delectus برای ترجمه دارد
there removred revolution شورشی که شهرت دارد
the work is in full swing کاربخوبی جریان دارد
he is in a hurry to go عجله دارد برفتن
he has a loose tongue دهان لقی دارد
he has much merit بسیار شایستگی دارد
He has influential contacts everywhere. همه جا دست دارد
to bring grist to the mill نان دراب دارد
There are ticks in every trade . <proverb> هر کار لمى دارد .
There are two sides to every question . <proverb> هر مساله ای دو جنبه دارد.
it needs to be done carefully اینکارتوجه لازم دارد
Every flow must have its ebb. <proverb> هر فرازى نشیبى دارد.
Does it matter if I dont come ? اشکالی دارد اگرنیایم ؟
He is distantly related to us . نسبت دوری با ما دارد
he is f. of money پول فراوان دارد
well and good باشد چه ضرر دارد
he bears out his name اسم بامسمایی دارد
The kettel is boiling. قوری دارد می جوشد
what does it meant یعنی چه چه معنی دارد
double decker هرچیزیکه دو لایه دارد
he insists on going اصرار دارد برفتن
what is wrong with that? مگراین چه عیبی دارد
He takes my advice. He listens to me. از من حرف شنوایی دارد
and there an end. و پایان وجود دارد.
what is that to you به شما جه دخلی دارد
he has Roman nose او بینی عقابی دارد
biased آنچه اریب دارد
the switch is on برق جریان دارد
She has got regular teeth . دندانهای منظمی دارد
the party is led by him او بر ان حزب ریاست دارد
The bus to ... stops here. اتوبوس به ... اینجا نگاه می دارد.
My hair is growing. موهایم دارد بلند می شود
He takes ( heels) much interest in politics. به سیاست خیلی علاقه دارد
It is going from bad to worse . وضع دارد بد ترهم می شود
gig درشکه تک اسبه که دو چرخ دارد
fault فرآیندی که خطا در آن قرار دارد
faults فرآیندی که خطا در آن قرار دارد
faulted فرآیندی که خطا در آن قرار دارد
ox frame قابی که گوشههای چلیپایی دارد
request چیزی که کسی تقاضایش را دارد
requesting چیزی که کسی تقاضایش را دارد
requests چیزی که کسی تقاضایش را دارد
toggle یچ الکتریکی که فقط دو وضعیت دارد
photorealistic که کیفیت و روشنایی عکس را دارد
chaplains کشیشی که عبادتگاه ویژه دارد
ex-directory شخصی که چنین شمارهای را دارد
chaplain کشیشی که عبادتگاه ویژه دارد
pavonazzo مرمری که رنگهای پرطاووسی دارد
requested چیزی که کسی تقاضایش را دارد
He must have a hand in it. حتما" دراینکار دست دارد
A big head has a big ache. <proverb> سر بزرگ درد زیادى هم دارد.
He is bound to come. احتمال زیادی دارد که بیاید
She is too damned fussy خیلی ادا واطوار دارد
toggles یچ الکتریکی که فقط دو وضعیت دارد
The child is going to go to bed. بچه دارد می رود بخواب
What a lovely tall figure she has . چه قد وبا لای قشنگه دارد
he has a fine p in the town اوخانه خوبی در شهر دارد
lunchroom رستورانی که غذاهای مختصرواماده دارد
administrators تنظیم و نگهداری شبکه دارد
administrator تنظیم و نگهداری شبکه دارد
multifunction آنچه تابعهای متعددی دارد
gigman کسیکه درشکه تک اسبه دارد
It lookes like rain. هوا خیال باریدن دارد
mission critical که شرکت شما به آن بستگی دارد
mistress of cooking زنی که در اشپزی دست دارد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com