English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 66 (8 milliseconds)
English Persian
alvin یک نوع زیردریایی
Search result with all words
torpedo موشک ضد زیردریایی
torpedoed موشک ضد زیردریایی
torpedoes موشک ضد زیردریایی
torpedoing موشک ضد زیردریایی
submarine با زیردریایی حمله کردن
submarines با زیردریایی حمله کردن
hunting شکار دشمن یا زیردریایی
spitting در رهگیری هوایی یعنی درحال رها کردن بویههای صوتی ضد زیردریایی هستم
balancing حفظ عمق کشتی متعادل کردن عمق زیردریایی
hedgehog مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
hedgehogs مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
sill پشته زیردریایی
sills پشته زیردریایی
air surface zone منطقه عملیات ضد زیردریایی
albacore نوعی زیردریایی
albacore زیردریایی الباکور
aluminaut زیردریایی الومینیومی
anti submarine هواپیمای ضد زیردریایی
antisubmarine ضد زیردریایی
antisubmarine مخرب زیردریایی
antisubmarine action عمل ضد زیردریایی
antisubmarine action مکانیسم ضد زیردریایی
antisubmarine barrier مانع ضد زیردریایی
antisubmarine screen پرده پوشش ضد زیردریایی پوشش ضد زیردریایی
antisubmarine search عملیات تجسس ضد زیردریایی
antisubmarine search کاوش ضد زیردریایی
antisubmarine torpedo اژدر ضد زیردریایی
asroc راکت ضد زیردریایی
astro اژدر زیردریایی
command active sonobuoy system وسیله اکتشاف زیردریایی
conventional submarine زیردریایی معمولی زیردریایی غیرهستهای
creeping attack تک هماهنگ شده ضد زیردریایی
datum اثر جذر و مد دریا محل زیردریایی در عمق اب
datum time ساعت تعیین محل زیردریایی
deep submergence زیردریایی نجات
deep submergence زیردریایی نجات کشتیهای غرق شده
evasive steering اجتناب از زیردریایی دشمن حرکت اجتناب امیز ناو
haven submarine منطقه امن زیردریایی منطقه تامین زیردریاییها
hoverting ثابت ماندن در یک نقطه یا ارتفاع حفظ عمق زیردریایی
hunter killer نیروهای شکاری و انهدامی دریایی یکان مامور جستجو وانهدام زیردریایی دشمن
killer submarine زیردریایی شکاری
lifeguard submarine زیردریایی نجات
magnetic anomaly detection gear دستگاه اکتشاف زیردریایی به طریقه مغناطیسی
nuclear submarine زیردریایی هستهای nuclear-poweredsubmarine : syn
orion نوعی هواپیمای چهارموتوره ملخ دار ضد زیردریایی باموتور توربوجت
rescue chamber اطاقک نجات زیردریایی
sea bat نوعی هلیکوپتر ضد زیردریایی که دارای سونار اکتشافی واژدر صوتی است
seadata اطلاعات مربوط به ردگیری زیردریایی دشمن
silent running سکوت زیردریایی
silent running حرکت زیردریایی با سکوت
sonobuoy بویه صوتی و ضد زیردریایی سونوبوی
sqid خمپاره ضد زیردریایی
submarine boat زیردریایی
submarine chaser ناوچه ضد زیردریایی
submarine havens منطقه عبور در عملیات غیررزمی زیردریایی منطقه اموزشی زیردریایی درمنطقه غیررزمی منطقه محدوده تامینی اطراف زیردریایی
submarine sanctuaries مناطق مخصوص تمرینات غیررزمی زیردریایی مناطق تمرین اموزشی ضدزیردریایی
submariner خدمه زیردریایی
subroc موشک نصب شده روی زیردریایی موشک مخصوص زیردریایی
subsurface زیردریایی زیرابی
terne نوعی موشک ضد زیردریایی نروژی
tinfish موشک ضد زیردریایی
nuke زیردریایی اتمی
nuked زیردریایی اتمی
nukes زیردریایی اتمی
nuking زیردریایی اتمی
Partial phrase not found.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com