Dictiornary-Farsi | یک نگاه مشتاقانه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
an intent look	یک نگاه مشتاقانه


Other Matches

forwardly	مشتاقانه
keenly	مشتاقانه
wistfully	مشتاقانه
desirously	مشتاقانه
intently	مشتاقانه
anxiously	مشتاقانه
eagerly	مشتاقانه
intensive	مشتاقانه
gloats	نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
keek	باچشم نیم باز نگاه ک ردن ازسوراخ نگاه کردن
gloating	نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloated	نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloat	نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
intense	قوی مشتاقانه
lap up <idiom>	مشتاقانه گرفتن
ambitiously	ارزومندانه مشتاقانه
knuckle down <idiom>	مشتاقانه شروع به کارکردن
anxiously [about] or [for] <adv.>	بطورنگران [مشتاقانه ] [بخاطر] یا [برای]
To work like a beaver .	مشتاقانه وتر وفرز کارکردن
look at me	بمن نگاه کن ظ 7بمن نگاه کنید
I'm really looking forward to the weekend.	من مشتاقانه منتظر تعطیلات آخر هفته هستم.
I'm looking forward to your next email.	من مشتاقانه منتظر ایمیل بعدی تان می شوم.
I very much look forward to meeting you soon.	من خیلی مشتاقانه منتظر دیدار با شما به زودی هستم.
glances	نگاه نگاه مختصر
glanced	نگاه نگاه مختصر
glance	نگاه نگاه مختصر
slanted	نگاه کج
look here	نگاه کن
observantion	نگاه
ganders	: نگاه
gander	: نگاه
look	نگاه
glimpse	نگاه کم
looked	نگاه
i say	نگاه کن
leers	نگاه چپ
looks	نگاه
glimpsing	نگاه کم
gloatingly	با نگاه
glimpses	نگاه کم
glimpsed	نگاه کم
by sight	از نگاه
leer	نگاه چپ
leering	نگاه کج
leering	نگاه چپ
regarded	نگاه
leer	نگاه کج
slant	نگاه کج
slants	نگاه کج
view	نگاه
regards	نگاه
regard	نگاه
leered	نگاه کج
leers	نگاه کج
leered	نگاه چپ
looker	نگاه کننده
preservatize	نگاه داشتن
peeper	نگاه کننده
parthian glance	اخرین نگاه
leered	نگاه دزدکی
look down	با نگاه از رو بردن
leers	نگاه کج کردن
leered	نگاه کج کردن
refrained	نگاه داشتن
sheep's eye	نگاه دزدکی
stared	رک نگاه کردن
to keep any one waiting	نگاه داشتن
stares	رک نگاه کردن
to keep in	نگاه داشتن
leering	نگاه کج کردن
to hang up	نگاه داشتن
leers	نگاه دزدکی
leering	نگاه دزدکی
to give support to	نگاه داشتن
to dwell on	نگاه کردن
to catch a glimpse of	نگاه مختصرکردن
squinny	کج کج نگاه کردن
shim	نظر یک نگاه
sheep's eyes	نگاه عاشقانه
sheep's eye	نگاه عاشقانه
retrospection	نگاه به قهقرا
pryingly	با نگاه دقیق
stare	رک نگاه کردن
leontief table	نگاه کنید به :
kept	نگاه داشته
voyeurs	نگاه کننده
voyeur	نگاه کننده
gaze	نگاه خیره
gazed	نگاه خیره
i say	نگاه کنید
retrospect	نگاه به گذشته
glaringly	با نگاه خیره
gloatingly	با نگاه خیره
gapeseed	نگاه خیره
gape seed	نگاه خیره
gazes	نگاه خیره
gazing	نگاه خیره
oeillade	نگاه عاشقانه
an upward glance	نگاه سربالا
upholder	نگاه دارنده
upholders	نگاه دارنده
keek	نگاه دزدانه
leer	نگاه کج کردن
glimpse	نگاه انی
tenable	نگاه داشتنی
glimpse	نگاه سریع
glimpsed	نگاه انی
glimpsed	نگاه سریع
glimpses	نگاه انی
glimpses	نگاه سریع
an am or ous glance	یک نگاه عاشقانه
glimpsing	نگاه انی
glimpsing	نگاه سریع
leer	نگاه دزدکی
holders	نگاه دارنده
holder	نگاه دارنده
at a glance	بیک نگاه
refrain	نگاه داشتن
Peeping Tom	نگاه دزد
Peeping Toms	نگاه دزد
To look askance. To give a dirty look.	چپ چپ نگاه کردن
squints	چپ نگاه کردن
tackling	نگاه داشتن
tackles	نگاه داشتن
eying	نگاه کردن
squinted	چپ نگاه کردن
come-ons	نگاه دعوتآمیز
peeks	نگاه دزدانه
squint	چپ نگاه کردن
to set eyes on	نگاه کردن
vide infara	را نگاه کنید
oblongs	نگاه ممتد
oblong	نگاه ممتد
come-on	نگاه دعوتآمیز
tackled	نگاه داشتن
tackle	نگاه داشتن
dirty look <idiom>	چپ چپ نگاه کردن
stayed	نگاه داشتن
stay	نگاه داشتن
sees	نگاه کردن
see	نگاه کردن
holds	نگاه داشتن
hold	نگاه داشتن
eyes	نگاه کردن
to stop [doing something]	نگاه داشتن
eye	نگاه کردن
at first sight	بیک نگاه
eyeing	نگاه کردن
stops	نگاه داشتن
retaining	نگاه داشتن
retrospectively	با نگاه بگذشته
retained	نگاه داشتن
retain	نگاه داشتن
to lock out	نگاه داشتن
stopping	نگاه داشتن
to lay fast	نگاه داشتن
to watch	نگاه کردن
stop	نگاه داشتن
stopped	نگاه داشتن
retains	نگاه داشتن
keeps	نگاه داشتن
retrospective view [on]	نگاه به گذشته
to look on with	نگاه کردن
peek	نگاه دزدانه
peeking	نگاه دزدانه
refrains	نگاه داشتن
peeked	نگاه دزدانه
steely look	نگاه با اراده
to put to a pause	نگاه داشتن
regards	نگاه کردن
refraining	نگاه داشتن
regard	نگاه کردن
to look daggers	چپ چپ نگاه کردن
keep	نگاه داشتن
regarded	نگاه کردن
eye baby	دیگری که به او نگاه میکند
gazes	بادقت نگاه کردن
enwomb	در رحم نگاه داشتن
to look at each other	به یکدیگر نگاه کردن
gaze	خیره نگاه کردن
gazes	خیره نگاه کردن
gazing	خیره نگاه کردن
gazed	بادقت نگاه کردن
gazed	خیره نگاه کردن
to keep the pot boiling	کارهارادرجریان نگاه داشتن
to look at somebody askance	به کسی چپ چپ نگاه کردن
gaze	بادقت نگاه کردن
gazing	بادقت نگاه کردن
to keep on file	درپرونده نگاه داشتن
supra	ببالا نگاه کنید
starer	دارای نگاه خیره
squinny	زیرچشمی نگاه کردن
to look down	با نگاه مطیع کردن
to look forward	نگاه کردن انتظارداشتن
to look through ones fingers	نگاه دزدانه کردن
regardant	نگاه کننده به عقب
to make eyes at	عاشقانه نگاه کردن
to pick up oneself	خودرا نگاه داشتن
parthian glance	نگاه هنگام جدایی
to behave oneself	ادب نگاه داشتن