English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (13 milliseconds)
English Persian
iamb یک هجای کوتاه و یک هجای بلند
Search result with all words
dactyl کلمهای دارای سه هجا که هجای اول بلند و دو هجای بعدی ان کوتاه باشد
trochee وتد یا قافیه دو هجایی که هجای اولش بلند یا موکدوهجای دومش کوتاه یاخفیف باشد
Other Matches
amphibrach شعر و نثری مرکب ازیک هجای بلند بین دو هجای کوچک
amphibrach و یا یک هجای موکد بین دو هجای غیر موکد باشد
proceleusmatic foot وتدی که دارای چهار هجای کوتاه باشد.
proceleusmatic وتدی که دارای چهار هجای کوتاه باشد
paeon وتدی که یک هجای دراز وسه هجاهای کوتاه دارد
anapest واحد شعری که مرکب از دوهجای کوتاه و یک هجای بلندباشد
antepenult هجای
foot هجای شعری
graph هجای کلمه
nonsense syllable هجای بی معنا
graphs هجای کلمه
trigram هجای بی معنی سه حرفی
hypercatalectic دارای هجای زائد
centroid قویترین هجای سطر
paragoge حرف یا هجای الحاقی
syllabify تقسیم به هجای مقطع کردن
hypermeter شعری که سبب یا هجای زائددر اخر دارد
oxytone واژهای که این نشان روی هجای واپسین ان واقع شود
lop sided کوتاه و بلند
long and short stitch کوکه ای کوتاه بلند
Short medium and long wave موج کوتاه ومتوسط و بلند
monofilament الیاف تک رشته بلند [این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
mismatch دفاع بازیگر کوتاه قد در برابرحریف بلند
trochaic مرکب از دو هجا که یکی بلند و دومی کوتاه باشد
long-and-short work [بنایی با استفاده از بلوک های افقی و عمودی بلند و کوتاه]
landing net تور ماهیگیری با دسته کوتاه یا بلند, دامی که باماهیهای بزرگ راباان به خشکی میکشند
sag یک بر شدن کوتاه و بلند شدن از باد رانده شدن تنزل کردن ته رفتن
sagged یک بر شدن کوتاه و بلند شدن از باد رانده شدن تنزل کردن ته رفتن
sags یک بر شدن کوتاه و بلند شدن از باد رانده شدن تنزل کردن ته رفتن
stop and go پاس با دویدن گیرنده توپ به جلو و توقف کوتاه و دوباره به جلو برای پاس بلند
corn-effect ذرتی شدن فرش که در اثر پرداخت یا قیچی کردن نامناسب بوجود می آید و پرزهای فرش همگی دارای یک ارتفاع نبوده و ظاهر پرز فرش بلند و کوتاه می شود
clackvalve دریچه لولاداروسفت که چون بلند کنندباصدای بلند بجای خودمیافتد
tout بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touts بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touting بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touted بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
short lunge نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
blasts منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
blast منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
dirndl نوعی دامن بلند با کمر بلند
pantywaist شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
shorthorn جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
short quard سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
shaggy ugs فرش های با پرز بلند [این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
hurdle step جهش کوتاه روی یک پا پیش از شیرجه جهش کوتاه پیش از پریدن از روی خرک
linter ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
rumbustious بلند
vociferous بلند
amplifiers بلند گو
mouth filling بلند
loudly بلند
willowy بلند
megaphones بلند گو
megaphone بلند گو
eminent بلند
legged پا بلند
amplifier بلند گو
towering بلند
loud speaker بلند گو
long بلند
pointer خط کش بلند
loudspeaker بلند گو
tall قد بلند
tall بلند
skyscrapers بلند
fortes بلند
skyscraper بلند
loftily بلند
forte بلند
upland بلند
highfalutin بلند
taller بلند
taller قد بلند
aloud بلند
long- بلند
longed بلند
longer بلند
longest بلند
longs بلند
high (1 9 to 36) بلند
grandiose بلند
pointers خط کش بلند
tallest قد بلند
tallest بلند
uplands بلند
lengthwise بلند
talll قد بلند
talll بلند
high بلند
highest بلند
high grown بلند قد
eton collan بلند
highs بلند
soaring بلند
fleeting <adj.> کوتاه
down کوتاه
curtal کوتاه
shortest کوتاه
concise کوتاه
dwarfish کوتاه
pigmy کوتاه
stockier کوتاه
stockiest کوتاه
stocky کوتاه
pigmy قد کوتاه
curt <adj.> کوتاه
concise <adj.> کوتاه
of short duration کوتاه
scut دم کوتاه
short <adj.> کوتاه
little کوتاه
bas relif کوتاه
succinct <adj.> کوتاه
synoptic کوتاه
low کوتاه
miniatures کوتاه
stunts کوتاه
pygmy قد کوتاه
short کوتاه
pygmy کوتاه
pygmies کوتاه
miniature کوتاه
dumpy کوتاه
puny قد کوتاه
shorter کوتاه
stunting کوتاه
pigmies کوتاه
stunt کوتاه
succinct کوتاه
liliputian قد کوتاه
pigmies قد کوتاه
pygmies قد کوتاه
to kick up با پا بلند کردن
to throw up بلند کردن
tor صخره بلند
louder باصدای بلند
louder بلند اوا
famous بلند اوازه
loudest باصدای بلند
loudest بلند اوا
lifting بلند کردن
loud بلند اوا
heightens بلند کردن
heightening بلند کردن
heightened بلند کردن
heighten بلند کردن
quick time سر قدم بلند
raised kerb جدول بلند
raised kerb لبه بلند
row de dow صدای بلند
slam bang با سر وصدای بلند
gaff خنده بلند
lifts بلند کردن
loud باصدای بلند
ascends بلند شدن
to read out بلند خواندن
erect بلند کردن
arises بلند شدن
Catholics بلند نظر
arise بلند شدن
shandy بلند رویایی
screeching صدای بلند
supereminent بسیار بلند
screeches صدای بلند
screeched صدای بلند
screech صدای بلند
mitts دستکش بلند
erects بلند کردن
erecting بلند کردن
mitt دستکش بلند
arising بلند شدن
shandygaff بلند رویایی
Catholic بلند نظر
slab sided بلند ولاغر
slender بلند وباریک
ascended بلند شدن
shandies بلند رویایی
ascend بلند شدن
throw up بلند کردن
talll بلند بالا
exalts بلند کردن
exalting بلند کردن
soar بلند پروازکردن
exalt بلند کردن
tallish نسبتا بلند
soared بلند پروازکردن
soars بلند پروازکردن
exalted بلند مرتبه
erected بلند کردن
elevate بلند کردن
long term بلند مدت
gauntlets دستکش بلند
liberal نظر بلند
liberals نظر بلند
inextenso کاملا بلند
alp کوه بلند
alp قله بلند
alto relievo برجسته بلند
anchor at short stay لنگر بلند
aquacade فوارهء بلند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com