Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 74 (6 milliseconds)
English
Persian
gramme
یک هزارم کیلو گرم
Other Matches
basic
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basics
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
milli
یک هزارم
thousandth
یک هزارم
thousandth
هزارم
thousandths
یک هزارم
thousandths
هزارم
grammes
یک هزارم کیلوگرم
grams
یک هزارم کیلوگرم
Ms
یک هزارم ثانیه
millisecond
یک هزارم ثانیه
gram
یک هزارم کیلوگرم
milliampere
یک هزارم امپر
millibar
یک هزارم فشارجو
msec
هزارم ثانیه
millivolt
یک هزارم ولت
millitre
یک هزارم لیتر
millisecond
هزارم ثانیه
milliroentgen
یک هزارم رونتگن
millimicron
یک هزارم میکرون
milliliter
یک هزارم لیتر
milligramme
یک هزارم گرم
millifarad
یک هزارم فاراد
milligrams
یک هزارم گرم
milligrammes
یک هزارم گرم
milligram
یک هزارم گرم
millimetres
یک هزارم متر
millimeters
یک هزارم متر
millimetre
یک هزارم متر
Ms
یک هزارم ثانیه illiSecond
f
معدل یک هزارم یک میلینیوم میلیون
kilos
کیلو
kilo
کیلو
kilobit
کیلو بیت
kilograms
کیلو گرم
kilovolt
کیلو ولت
kv
کیلو ولت
kilowatt
کیلو وات
kilowatts
کیلو وات
kilobit
کیلو ذره
kiloampere
کیلو امپر
kc
کیلو سیکل
kilocycle
کیلو سیکل
kilogrammes
کیلو گرم
kilogram
کیلو گرم
milliampere
اندازه جریان الکتریکی معادل یک هزارم آمپر
fastest
کیلو baud میدهد
It is a good one hundred kilos .
شیرین صد کیلو است
k
هر چیزی شبیه K کیلو
fast
کیلو baud میدهد
fasted
کیلو baud میدهد
fasts
کیلو baud میدهد
She didnt pay the slightes attention .
بقال سه کیلو کم داده است
kilocycle
کیلو سیکل یکهزاردور در هرثانیه
metric hundredweight
واحد وزنی برابر 05 کیلو گرم
millibar
واحد فشار جو برابر یک هزارم " بار" یاهزار "دین "در هر سانتیمتر مربع
nominal weapon
جنگ افزار هستهای که قدرت ان 02 کیلو تن باشد
ems
سیستمی در PC که بخشی از حافظه که بالای کیلو بایت است نشان میدهد
meter kilogram second
مربوط به سیستمی که در ان واحد طول متر وواحد وزن کیلو وواحدزمان ثانیه است
conventional RAM
در سیستم سازگار -IBM PC ناحیه حافظه با دستیابی تصادفی نصب شده روی PC با گنجایش چند کیلو بایت
conventional memory
در سیستم سازگار -IBM PC ناحیه حافظه با دستیابی تصادفی نصب شده روی PC با گنجایش چند کیلو بایت
tea is sold by the kilogramme
چایی را کیلویی می فروشند چایی به کیلو فروخته میشود
compacting
مدل حافظه در خانواده Index که فقط به چند کیلو بایت که برنامه اجازه ذخیره شدن میدهد ولی حجم مگابایت برای داده برنامه است
compacts
مدل حافظه در خانواده Index که فقط به چند کیلو بایت که برنامه اجازه ذخیره شدن میدهد ولی حجم مگابایت برای داده برنامه است
compact
مدل حافظه در خانواده Index که فقط به چند کیلو بایت که برنامه اجازه ذخیره شدن میدهد ولی حجم مگابایت برای داده برنامه است
compacted
مدل حافظه در خانواده Index که فقط به چند کیلو بایت که برنامه اجازه ذخیره شدن میدهد ولی حجم مگابایت برای داده برنامه است
quads
درایو ROM-D که دیسک را با چهار برابر سرعت درایو یک سرعته می چرخاند و باعث مقدار داده بیشتر بر حسب کیلو بایت و نیز زمان جستجو کمتر میشود
quad
درایو ROM-D که دیسک را با چهار برابر سرعت درایو یک سرعته می چرخاند و باعث مقدار داده بیشتر بر حسب کیلو بایت و نیز زمان جستجو کمتر میشود
bras
سرویس ابتدایی ISDN که باعث میشود دو کانال داده داده هایی چند کیلو بایتی را با یک کانال سیگنال برای کنترل سیگنال ها ارسال کنند
bra
سرویس ابتدایی ISDN که باعث میشود دو کانال داده داده هایی چند کیلو بایتی را با یک کانال سیگنال برای کنترل سیگنال ها ارسال کنند
expanded memory system
دریک IBM PC استانداردی که حافظه اضافی که بیشتر از حد کیلو بایت است از حافظه معمولی را معرفی میکند. این حافظه فقط توسط برنامههای مخصوص نوشته شده قابل اجراست و نیز مراجعه شود به LIM
upper memory
کیلو بایت از حافظه قرار گرفته بین حدود کیلوبایت و مگابایت . حافظه بیشتر بعد از حافظه معمول کیلوبایت است و قبل از حدود مگابایت
fibre distributed data interface II
استاندارد ANSI پیشرفته برای شبکههای سریع که از کابل فیبر نوری استفاده میکند و نرخ ارسال داده مگابایت در ثانیه است . ولی میتواند بخشی از پهنای باند را به کانال آنالوگ کیلو بیت در ثانیه برای داده صوتی یا تصویری اختصاص دهد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com