Total search result: 201 (10 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
I'd like to book a flight to london. |
یک پرواز به لندن می خواهم رزرو کنم. |
|
|
Other Matches |
|
I'd like to reserve ... |
می خواهم یک ... رزرو کنم؟ |
tomorow morning . I wI'll leavew for london. |
فردا صبح بسوی لندن حرکت خواهم کرد |
scotland yard |
نام کوچهای در لندن که اداره مرکزی شهربانی لندن در ان قراردارد |
inflight reliability |
تامین هواپیما در حین پرواز امنیت پرواز |
flight coordination |
هماهنگ کردن پرواز هماهنگی پرواز |
contour flying |
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال |
sortie |
پرواز یک هواپیما یایک پرواز |
sorties |
پرواز یک هواپیما یایک پرواز |
runways |
راه پرواز باند پرواز |
runway |
راه پرواز باند پرواز |
flying status |
وضعیت پرواز از نظر جسمی و روحی وضعیت امادگی خدمه برای پرواز |
contour flight |
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین |
London |
لندن |
the metropolis |
لندن |
In the very heart of london . |
درقلب لندن |
londoner |
اهل لندن |
cockneys |
اهل لندن |
Fleet Street |
جراید لندن |
london ivy |
دود و مه لندن |
cockney |
اهل لندن |
Beefeaters |
نگهبان برج لندن |
Scotland |
اداره اگاهی در لندن |
east end |
قسمت شرقی لندن |
Beefeater |
نگهبان برج لندن |
we learnt from london that |
از لندن خبر میرسد |
scotland yard |
اداره کاراگاهی لندن |
What time does the train arrive in London? |
چه وقت قطار به لندن می رسد؟ |
london in size |
پس از لندن نیویورک بزرگترین شهراست |
clearinghouse |
موسسه تهاتری لندن انبار |
general posr office |
اداره مرکزی پست در لندن |
flight test |
ازمایش هواپیما برای پرواز ازمایش پرواز کردن |
transpontine |
واقع درجنوب رود تیمز در لندن |
Does the train stop in London? |
آیا قطار در لندن توقف دارد؟ |
Is this the right platform for the train to London? |
آیا این سکوی قطار لندن است؟ |
london system |
سیستم لندن در دفاع هلندی شاه شطرنج |
inns of chancery |
عمارتی در لندن که بیشترشاگردانش حقوق در ان زندگی می کردند |
imperial institute |
بنگاه امپراطوری است در لندن برای پیشرفت بازرگانی |
Change at London and get a local train. |
در لندن عوض کنید و یک قطار محلی سوار شوید. |
You have to change at London. |
شما باید در لندن قطار تان را عوض کنید. |
lombard street |
خیا بان صرافان و بانک دارهادر شهر لندن |
booking |
رزرو جا |
bookings |
رزرو جا |
bigben |
ساعت بزرگی که بر برج پارلمان لندن نصب شده است |
reserved |
رزرو شده |
reserving |
رزرو کردن |
reserve |
رزرو کردن |
book a seat |
جا رزرو کردن |
hotel reservation |
رزرو هتل |
reserved words |
کلمههای رزرو |
reserves |
رزرو کردن |
pantechnicons |
نام بازاری در لندن که همه جورکالاهای صنعتی دران نمایش میدهند |
pantechnicon |
نام بازاری در لندن که همه جورکالاهای صنعتی دران نمایش میدهند |
hotel reservation |
محل رزرو هتل |
to book something |
چیزی را رزرو کردن |
booking office |
باجه رزرو بلیت |
federal reserve bank |
بانک فدرال رزرو |
federal reserve system |
نظام فدرال رزرو |
Where is the hotel reservation? |
رزرو هتل کجاست؟ |
I have a reservation. |
من قبلا رزرو کردم. |
mohock |
تنی ازگردن کلفتهای اشرافی درسده هجدهم درخیابانهای لندن اوباشی می کردند |
baltic exchange |
بازار یاتالار بورسی در لندن که مربوط به کرایه کشتی ومعاملات مربوطه میباشد |
Where is the booking office? |
باجه رزرو بلیت کجاست؟ |
Could you reserve a room for me? |
آیا میتوانید اتاقی برای من رزرو کنید؟ |
booker |
کسی که برای مسافرین جا رزرو میکندوبلیط می فروشد |
I'd like to reserve a table for 5. |
میخواهم برای 5 نفر یک میز رزرو کنم. |
reservations |
رزرو کردن صندلی یااتاق در مهمانخانه و غیره کتمان |
reservation |
رزرو کردن صندلی یااتاق در مهمانخانه و غیره کتمان |
to beg your pardon |
معذرت می خواهم |
to beg your pardon |
پوزش می خواهم |
excuse me |
پوزش می خواهم |
i shall go |
خواهم رفت |
i will go |
خواهم رفت |
i shall be |
خواهم بود |
beacon flight |
پرواز با کمک برج مراقبت پرواز با استفاده از کمک برج |
inflight phase |
مرحله بازدید حین پرواز مرحله عملیات حین پرواز |
reverses |
حالت صفحه نمایش که سیاه و سفید آن رزرو شده اند. |
no-show <idiom> |
شخصی که جایی را رزرو میکندولی نه آن را کنسل ونه آن را استفاده میکند |
reversing |
حالت صفحه نمایش که سیاه و سفید آن رزرو شده اند. |
reversed |
حالت صفحه نمایش که سیاه و سفید آن رزرو شده اند. |
reverse |
حالت صفحه نمایش که سیاه و سفید آن رزرو شده اند. |
he said |
گفت که خواهم امد |
he said |
گفت خواهم امد |
he said i will come |
اوگفت خواهم امد |
he said he shoued go |
اوگفت خواهم رفت |
willed |
فعل کمکی "خواهم " |
I'd like to see Mr. ... |
من می خواهم آقای ... را ببینم. |
will |
فعل کمکی "خواهم " |
wills |
فعل کمکی "خواهم " |
i will see sbout it |
من به ان رسیدگی خواهم کرد |
Please excuse me . |
عذرمی خواهم ( ببخشید ) |
I am thinking of your own good. |
من خو بی شما رامی خواهم |
I want to take a couple of days off . |
یک ردوروز مرخصی می خواهم |
I'd like a train timetable. |
من برنامه حرکت قطارها را می خواهم. |
I'll look into the matter. |
من موضوع را دنبال خواهم کرد. |
I'd like to see Mr. ... |
من می خواهم آقای ... را ملاقات کنم. |
I ll pay him back in his own coin . |
حقش را کف دستش خواهم گذارد |
No harm meant! |
نمی خواهم توهین کنم! |
No offence! |
نمی خواهم توهین کنم! |
I dont know and I dont want to know . |
نه می دانم ونه می خواهم بدانم |
i beg your pardon |
پوزش میخواهم معذرت می خواهم |
i will return his kindness |
مهربانی او را تلافی خواهم کرد |
i wish you happiness |
خوشی یا سعادت شما را می خواهم |
I would like to have something to drink . |
می خواهم گلویی تازه کنم |
I'd like to cancel my flight. |
می خواهم پروازم را کنسل کنم. |
He owes me some money. |
از او پول می خواهم (طلب دارم ) |
I wI'll sign for him . |
من بجای اوامضاء خواهم کرد |
I want my steak well done. |
می خواهم استیکم خوب پخته با شد |
I'd like to confirm my flight. |
می خواهم پروازم را اوکی کنم. |
I'd like to cancel my flight. |
می خواهم پروازم را لغو کنم. |
I'll be at home today . |
امروز منزل خواهم بود |
I'd like to confirm my flight. |
می خواهم پروازم را تائید کنم. |
name |
لیست کلمات رزرو و دستورات در یک زبان و آدرس ها در کامپیوتر که به آنها مربوط می شوند |
names |
لیست کلمات رزرو و دستورات در یک زبان و آدرس ها در کامپیوتر که به آنها مربوط می شوند |
Don't let me keep you. |
نمی خواهم که خیلی معطلتان کنم. |
with you |
بی پرده با شما سخن خواهم گفت |
I would like to [ undress] take off my clothes. |
من می خواهم [لخت بشوم] لباسهایم را در بیاورم. |
I wI'll achieve my purpose (goals) quietly. |
بی سروصدا منظورم راعملی خواهم کرد |
I'll think it over. |
در این خصوص فکر خواهم کرد. |
i wish you a happy new year |
سال نوسعیدی را برای شما می خواهم |
I'd like to leave my luggage, please. |
من می خواهم اسباب و اثاثیه ام را تحویل بدهم. |
i will send him my book |
کتاب خود را برای او خواهم فرستاد |
I will be instigating [initiating] legal proceedings. |
من دعوی حقوقی را آغاز خواهم کرد. |
I'll do that. |
من این کار را انجام خواهم داد. |
I'd like to have a place of my own [to call my own] . |
من منزل خودم را می خواهم داشته باشم. |
i will speak to him about it |
در این خصوص با او صحبت خواهم کرد |
mansion house |
خانه بزرگ خانه رسمی شهردار لندن |
I wI'll sign for (on behalf of)my brother. |
از طرف (سوی )برادرم امضاء خواهم کرد |
I don't want to say anything about that. |
من نمی خواهم در باره آن مورد نظری بدهم. |
Talking of Europe ,please allow me … |
حالا که صحبت از اروپ؟ است اجازه می خواهم ... |
I want to look at old coins. |
من می خواهم سکه های قدیمی را تماشا کنم. |
I would like tovisit ( see, meet ) you more often . |
می خواهم باز هم بیشتر پیش شما بیایم |
This is just what I want . This is the very thing I want . |
این دقیقا" همان چیزی است که می خواهم |
I'll speak at length on this subject. |
دراین باره مفصل صحبت خواهم کرد |
I wI'll do it on my own responsibility . |
به مسئولیت خودم این کاررا خواهم کرد |
I want to get off at St. Paul's. |
من می خواهم ایستگاه سانت پالس پیاده شوم. |
I wI'll do that all by myself. |
من خودم بتنهایی آنرا انجام خواهم داد |
member banks |
در ایالات متحده کلیه بانکها براساس اساسنامه خود بایستی عضونظام فدرال رزرو در ایند |
I'll get you all fixed up. |
همه چیز را برایتان درست وروبراه خواهم کرد |
It makes me sick just thinking about it! |
وقتی که بهش فکر می کنم می خواهم بالا بیاورم! |
You have to listen to me. |
شما باید به من گوش بکنید [ببینید چی می خواهم بگویم] . |
I want to depart tomorrow morning [noon, afternoon] at ... o'clock. |
من می خواهم فردا صبح [ظهر شب] ساعت ... حرکت کنم. |
I wI'll go flat out to do it. |
بهر جان کندنی باشد اینکا رراانجام خواهم داد |
station time |
زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز |
I'll call him tomorrow - no, on second thoughts, I'll try now. |
من فردا با او [مرد] تماس خواهم گرفت - پس ازفکربیشتری، من همین حالا سعی میکنم. |
token |
کد داخلی که جانشین کلمه رزرو یا عبارت برنامه در یک زبان برنامه سازی سطح بالا میشود |
tokens |
کد داخلی که جانشین کلمه رزرو یا عبارت برنامه در یک زبان برنامه سازی سطح بالا میشود |
socialist international |
بین الملل سوسیالیست انجمن جهانی احزاب سوسیال دمکرات در لندن که به سال 1591 تاسیس یافته است واعضا ان را احزاب سوسیالیست معتدل تشکیل می دهند |
scotland yard |
اداره مرکزی جدیدی برای شهربانی لندن در کناررود تایمز بنا شده است اداره جنایی که نام اختصاری ان cid میباشد نیز جزء این سازمان است |
space charter |
اختصاص جا در هواپیما رزرو کردن جا در هواپیما |
night flying |
شب پرواز کن |
flight line |
خط پرواز |
flying |
پرواز |
trip |
پرواز |
tripped |
پرواز |
trips |
پرواز |
night flying |
پرواز |
flightless |
بی پرواز |
blast off |
پرواز |
sortie |
پرواز |
blast-off |
پرواز |
ceiling |
حد پرواز |
ceilings |
حد پرواز |
sorties |
پرواز |
fly |
پرواز |
flight decks |
پل پرواز |
flight deck |
پل پرواز |
flight |
پرواز |
One day I want to have a horse of my very own. |
روزی من می خواهم یک اسب داشته باشم که شخصا به من تعلق داشته باشد. |
pancake |
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید |
pancakes |
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید |
runway |
باند پرواز |
on the wing |
پرواز کننده |
flight decks |
عرشه پرواز |
flight deck |
عرشه پرواز |
runways |
باند پرواز |
soloists |
خلبان تک پرواز |
soloist |
خلبان تک پرواز |
goggle |
عینک پرواز |
ambitious |
بلند پرواز |
goggled |
عینک پرواز |
goggling |
عینک پرواز |
mission ready |
اماده پرواز |
high-flying |
بلند پرواز |
altivolant |
بلند پرواز |
runways |
خیابان پرواز |
runway |
خیابان پرواز |
winging |
پرواز پرش |
sortie reference |
شماره پرواز |
wing |
پرواز پرش |
space flight |
پرواز فضایی |
in-flight |
حین پرواز |
flight |
مسیر پرواز |
take off |
پرواز کردن |
visual flight |
پرواز بصری |
flight |
پرواز کردن |
to take wing |
پرواز کردن |
to take off |
پرواز کردن |
to launch into the air |
پرواز کردن |
kites |
پرواز کردن |
soarer |
پرواز کننده |