English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 132 (7 milliseconds)
English Persian
port auxiliary service یگان خدمات بندری
Other Matches
free port بندری که معاف ازحقوق گمرکی میباشد بندری که قابل استفاده همه کشتیهای تجارتی میباشد
free ports بندری که معاف ازحقوق گمرکی میباشد بندری که قابل استفاده همه کشتیهای تجارتی میباشد
cross servicing خدمات جنبی یا جانبی خدمات چند جانبه
special services یکان خدمات مخصوص خدمات رفاهی
keelage حقوق بندری
quayage حقوق بندری
port complex مجتمع بندری
port installations تاسیسات بندری
unitage یگان
keel کشتی زغال کش عوارض بندری
keels کشتی زغال کش عوارض بندری
divisional officer فرمانده یگان
designator code کد معرف یگان
task unit یگان ماموریت
vessels یگان شناور
vessel یگان شناور
units یگان شمار
Free of charge Gratis . Gratuitously . مفت ( را یگان )
unit یگان شمار
Makri [Fethiye] شهر بندری فتیه در جنوب ترکیه
units and tens یگان ودهگان احادوعشرات
ecological unit یگان بوم شناختی
bel یگان سنجش صوت
power driven vessel یگان شناور موتوری
pioneer unit یگان مهندسی رزمی
pratique اجازه مقامات بندری جهت ورود کشتی
services خدمات
unbundled خدمات
hospital benefit خدمات بیمارستانی
crypto service خدمات رمز
information service خدمات اطلاعات
mail services خدمات پستی
joint services خدمات مشترک
personnel services خدمات پرسنلی
personnel services خدمات کارمندی
medical services خدمات پزشکی
loyal services خدمات صادقانه
medical service خدمات پزشکی
service passport پاسپورت خدمات
postal services خدمات پستی
health services خدمات بهداشتی
public services خدمات عمومی
signal services خدمات مخابراتی
sister services خدمات وابسته
social service خدمات اجتماعی
special services خدمات مخصوص
technical services خدمات فنی
welfare services خدمات رفاهی
urban servitudes خدمات شهری
service unit یکان خدمات
service support پشتیبانی خدمات
service company گروهان خدمات
service department قسمت خدمات
service department بخش خدمات
service force یکان خدمات
service industry صنعت خدمات
service squadron گروه خدمات
we owe him for his services خدمات او هستم
goods and services کالاها و خدمات
field service خدمات رزمی
Civil Service خدمات اجتماعی
computer utility خدمات کامپیوتری
social services خدمات اجتماعی
common user خدمات عمومی
civil services خدمات دولتی
civil defence service خدمات کشوری
social work خدمات اجتماعی
administrative services خدمات اداری
advisory services خدمات مشورتی
Civil Service خدمات کشوری
service sector بخش خدمات
auxiliary service خدمات جنبی
services خدمات سرویسها
field service خدمات پایکار
field exercise خدمات صحرایی
field duty خدمات رزمی
civil خدمات شهری
exchange services خدمات فروشگاهی فروشگاهها
beach group گروه خدمات ساحلی
agricultural extension services خدمات ترویج کشاورزی
service squadron قسمت خدمات دریای
war service chevron علامت خدمات جنگی
railroad service خدمات راه اهن
public utilities خدمات عمومی مانند اب
bunched income درامد خدمات شخصی
obliging حاضر خدمات مهربان
computer serrices company شرکت خدمات کامپیوتری
combat service support پشتیبانی خدمات رزمی
complimentary supply خدمات یا کلاهای مجانی
i am satisfied with his servic از خدمات او راضی یا خوشنودهستم
welfare رعایت کردن خدمات اجتماعی
acquisition authority اعتبار خرید کالاو خدمات
aids to trade خدمات جنبی تجارت مانندبانکدارب
giro خدمات بانکی اداره پست
accessorial services خدمات بارگیری و تخلیه بار
giros خدمات بانکی اداره پست
remote computing services خدمات محاسباتی از راه دور
hospitalization پذیرایی خدمات بیمارستانی و درمانی
home service خدمات فروش در داخل کشور
ordnance service خدمات مربوط به اردنانس واسلحه و مهمات
terminal service company گروهان خدمات بارانداز یاسکوی نظامی
environmental services دوایر خدمات بهسازی محیط زیست
beach unit یکان مسئول اسکله یا خدمات ساحلی
joint servicing دفتر خدمات و پشتیبانی مشترک از نیروهای مسلح
service chevron علایم بازویی که خدمات جنگی را نشان میدهد
welfare state دولتی که به خدمات اجتماعی توجه خاص دارد
casualty control book دفتر خدمات موتور ناو دفترچه خدمت موتورناو
procurement تهیه و انجام خدمات و اماد تدارک کردن وسایل
triage سیستم ارزیابی خدمات پزشکی و نیازهای درمانی پرسنل
the source خدمات سودمند اطلاعاتی وقابل دسترس برای مشترکین
cams استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید
cam استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید
sergeanty انجام خدمات مختلف در دوره ملوک الطوایفی برای تملک تیول
service منفعه توجه و حفظ کردن خدمات دولتی و عمومی وفیفه مامور دولت
serviced منفعه توجه و حفظ کردن خدمات دولتی و عمومی وفیفه مامور دولت
performance monitor برنامهای که سطوح خدمات ارائه شده توسط یک سیستم کامپیوتری را پی گیری میکند
legion ofholour نشان افتخارکه دولت فرانسه درازای خدمات برجسته لشکری یاکشوری میدهد
veil of money نظریهای که براساس ان پول فقط بعنوان پوشش برای کالاها و خدمات بحساب می اید
muck rack کسی که عادتا" می خواهدکارمندان خدمات عمومی و یاجمیع مردم را به رشوه خواری و فساد و خلافکاری متهم کند
equation of exchange متوسط قیمت کالاها و خدمات نهائی و مقدار تولید کالاها وخدمات
beach group گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
polemarch سرکرده سوم از نه تن سرکرده که خدمات لشگری انجام میداند
retaining fee وجهی که بطور مستمرپرداخت به وکیل پرداخت شودتا از خدمات حقوقی اومستمرا" استفاده شود یا اورا از قبول وکالت طرف مقابل بازدارند
aeronautical station ایستگاه ناوبری هوایی ایستگاه خدمات هوانوردی
Tahmasb شاه تهماسب [پسر شاه اسماعیل موسس سلسله صفوی خدمات زیادی برای حفظ و اعتلا هنر فرشبافی ایران به جای گذاشت.]
cost fraction نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
health services خدمات بهداری قسمتهای بهداری
airlift service سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
channel airlift سرویس حمل و نقل هوایی موجود در هر یکان خدمات حمل و نقل هوایی امادی
central postal directory دفتر مرکزی خدمات پستی دفتر مدیریت پستی مرکزی
staging unit یکان خدمات بارگیری یکان بارگیری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com