| Total search result: 201 (16 milliseconds) |
|
|
|
| English |
Persian |
| labelling |
1-برچسب گذاری روی چیزی . 2-چاپ برچسبها |
|
|
|
|
| Other Matches |
|
| coding |
کد گذاری چیزی |
| tag sort |
مرتب سازی برچسب جورسازی برچسب |
| marks |
علامت گذاری روی چیزی |
| mark |
علامت گذاری روی چیزی |
| tickets |
برچسب برچسب زدن به |
| ticket |
برچسب برچسب زدن به |
| residential investments |
سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی |
| acceleration principle |
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید |
| punctuation marks |
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری |
| desired investment |
سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر |
| overcapitalization |
سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی |
| punctuation mark |
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری |
| cooperative scorer |
بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک |
| unintended investment |
سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده |
| tag |
برچسب |
| labeling |
برچسب |
| labelled |
برچسب |
| labels |
برچسب |
| adhesive label |
برچسب |
| brands |
برچسب |
| branding |
برچسب |
banderol |
برچسب |
banderole |
برچسب |
| brand |
برچسب |
| volumes |
برچسب |
| volume |
برچسب |
| quasi- |
برچسب |
| self-adhesive labels |
برچسب |
| label |
برچسب |
| lable |
برچسب |
| stigmas |
برچسب |
| stigma |
برچسب |
| tags |
برچسب |
| tape label |
برچسب نوار |
| tally plate |
برچسب تست |
| labels |
برچسب زدن |
| tally plate |
برچسب ازمایش |
| file label |
برچسب فایل |
| statement label |
برچسب جمله |
| label record |
مدرک برچسب |
| tag file |
فایل برچسب |
| labelling |
برچسب زنی |
| external label |
برچسب خارجی |
| label |
برچسب زدن |
| tag |
برچسب زدن |
| book plate |
برچسب کتاب |
| header label |
برچسب سرامد |
| statement label |
برچسب حکم |
| tags |
برچسب زدن |
| book plates |
برچسب کتاب |
| lable |
برچسب زدن |
| tag file |
پرونده برچسب |
bale breaker |
برچسب عدل |
| label prefix |
پیشوند برچسب |
| volume label |
برچسب حجم |
| volume label |
برچسب دیسک |
| labeled |
برچسب دار |
| labelled |
برچسب زدن |
| bookplate |
برچسب کتاب |
| file label |
برچسب پرونده |
| lablling |
برچسب زنی |
| lable paper |
کاغذ برچسب |
| labeling |
برچسب زدن |
| lable record |
رکورد برچسب |
| undefined label |
برچسب تعریف نشده |
| trailer label |
برچسب پشت بند |
| price tag |
برچسب قیمت کالا |
| tallies |
جای چوبخط برچسب |
| repeating label |
برچسب یا مطلب مکرر |
| string |
برچسب مشخصات یک رشته |
| labeled file |
پرونده برچسب دار |
| tallied |
جای چوبخط برچسب |
| data set label |
برچسب مجموعه داده ها |
| volume table of constants |
جدول برچسب محتویات |
| tally |
جای چوبخط برچسب |
| tallying |
جای چوبخط برچسب |
| tag |
برچسب زدن بدنبال اوردن |
| programmed label |
برچسب برنامه ریزی شده |
| labels |
چاپ آدرسهای روی برچسب |
| label |
چاپ آدرسهای روی برچسب |
| labelled |
چاپ آدرسهای روی برچسب |
| labeling |
چاپ آدرسهای روی برچسب |
| tags |
برچسب زدن بدنبال اوردن |
| docket |
لیست محتوای بسته بندی برچسب |
| labels |
برچسب زدن طبقه بندی کردن |
format |
با استفاده فیلدهای عملوند و عملیات و برچسب |
| labelled |
برچسب زدن طبقه بندی کردن |
| dockets |
لیست محتوای بسته بندی برچسب |
| label |
برچسب زدن طبقه بندی کردن |
| labeling |
برچسب زدن طبقه بندی کردن |
| docketing |
لیست محتوای بسته بندی برچسب |
| docketed |
لیست محتوای بسته بندی برچسب |
| formats |
با استفاده فیلدهای عملوند و عملیات و برچسب |
| vtoc |
فهرست راهنما جدول برچسب محتویات |
| public |
روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند |
| label |
موضوع داده در رکورد که حاوی برچسب است |
| labels |
موضوع داده در رکورد که حاوی برچسب است |
| labelled |
موضوع داده در رکورد که حاوی برچسب است |
| labeling |
موضوع داده در رکورد که حاوی برچسب است |
| symbolically |
نامی که برای برچسب متغیر یا محلی به کار رود |
| symbolic |
نامی که برای برچسب متغیر یا محلی به کار رود |
| fuze |
ماسوره گذاری کردن چاشنی مواد منفجره چاشنی چاشنی گذاری کردن |
| fuzing |
چاشنی گذاری چاشنی گذاری کردن |
| to concern something |
مربوط بودن [شدن] به چیزی [ربط داشتن به چیزی] [بابت چیزی بودن] |
| definitions |
یات . 2-مقدار یا فرمولی که به یک متغیر یا برچسب نسبت داده شود |
| operand |
عدد یا آدرس فعلی که به جای برچسب یا محل اش استفاده شود |
| input/output |
استفاده از برچسب برای مراجعه به وسیله ورودی /خروجی خاص |
| interior label |
بجای اینکه برچسب خارجی یا فیزیکی روی محفظه باشد |
| definition |
یات . 2-مقدار یا فرمولی که به یک متغیر یا برچسب نسبت داده شود |
| Best before: |
تا این تاریخ مصرف شود : [برچسب روی کالاهای فاسد شدنی] |
| stationery |
شرکتی که حاوی مط الب نوشتنی , کاغذهای مخصوص , پاکت نامه , برچسب و..... باشد |
| macro |
تابع برنامه یا بلاک دستورات که توسط کلمه یا برچسب بیان شده است |
| to watch something |
مراقب [چیزی] بودن [توجه کردن به چیزی] [چیزی را ملاحظه کردن] |
| literal |
دستور کامپیوتر که حاوی شماره فعل یا آدرس استفاده شدنی است و نه برچسب یا محل آن |
| wordprocessing |
استفاده از کامپیوتر برای تایپ , ویرایش و خروجی متن , صورت نامه , برچسب لیست , آدرس و... |
| transistor |
هر لایه یک emitler برچسب شده در ترمینال , base شدت جریان را کنترل میکند بین emitter,collector |
| transistors |
هر لایه یک emitler برچسب شده در ترمینال , base شدت جریان را کنترل میکند بین emitter,collector |
| text |
پردازش کلمات یا استفاده از صفحه کلید کامپیوتر , ویدایش و خارج کردن متن به صورت حروف , برچسب ها و.. |
| texts |
پردازش کلمات یا استفاده از صفحه کلید کامپیوتر , ویدایش و خارج کردن متن به صورت حروف , برچسب ها و.. |
| macro |
استفاده از برچسب در زبان برنامه نویسی اسمبلی برای بیان به اسمبلر که تابع ماکرو در آن نقط ه وارد میشود |
| scanners |
وسیلهای که اسکن میکند. اسکنر که میلهای را روی برچسب محصول می خواندبا استفاده از اشعه لیزر ودیود نوری |
| scanner |
وسیلهای که اسکن میکند. اسکنر که میلهای را روی برچسب محصول می خواندبا استفاده از اشعه لیزر ودیود نوری |
| to stop somebody or something |
کسی را یا چیزی را نگاه داشتن [متوقف کردن] [مانع کسی یا چیزی شدن] [جلوگیری کردن از کسی یا از چیزی] |
| relevance |
1-روش ارتباط چیزی با دیگری .2-اهمیت چیزی دریک موقعیت یا فرآیند |
| encloses |
احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر |
| enclose |
احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر |
| to appreciate something |
قدر چیزی را دانستن [سپاسگذار بودن] [قدردانی کردن برای چیزی] |
| enclosing |
احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر |
| pushes |
فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن |
| modifying |
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی |
| pushed |
فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن |
| modify |
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی |
| push |
فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن |
| via |
حرکت به سوی چیزی یا استفاده از چیزی برای رسیدن به مقصد |
| replacing |
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر |
| replaces |
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر |
| replaced |
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر |
| queried |
پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است |
| queries |
پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است |
| query |
پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است |
| querying |
پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است |
| modifies |
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی |
| replace |
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر |
| to esteem somebody or something [for something] |
قدر دانستن از [اعتبار دادن به] [ارجمند شمردن] کسی یا چیزی [بخاطر چیزی ] |
| labeled cargo |
کالای برچسب دار کالای علامت داری که معمولا خطرناک است |
| interior label |
برچسب مشخصات ذخیره شده روی رسانه ذخیره سازی |
| controlling |
مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود |
| covet |
میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن |
| establishes |
1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی |
| coveting |
میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن |
| control |
مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود |
| controls |
مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود |
| establishing |
1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی |
| covets |
میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن |
| to hang over anything |
سوی چیزی پیشامدگی داشتن بالای چیزی سوارشدن |
| establish |
1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی |
| correction |
صحیح کردن چیزی تغییری که چیزی را درست میکند |
| to pass by any thing |
از پهلوی چیزی رد شدن چیزی رادرنظرانداختن یاچشم پوشیدن |
| to regard somebody [something] as something |
کسی [چیزی] را بعنوان چیزی بحساب آوردن |
| appreciated |
بربهای چیزی افزودن قدر چیزی را دانستن |
| rates |
ارزیابی میزان خوبی چیزی یا بزرگی چیزی |
| appreciate |
بربهای چیزی افزودن قدر چیزی را دانستن |
| appreciating |
بربهای چیزی افزودن قدر چیزی را دانستن |
| think nothing of something <idiom> |
فراموش کردن چیزی ،نگران چیزی بودن |
| rate |
ارزیابی میزان خوبی چیزی یا بزرگی چیزی |
| appreciates |
بربهای چیزی افزودن قدر چیزی را دانستن |
| label |
اتیکت چسباندن برچسب زدن علامت زدن |
| labels |
اتیکت چسباندن برچسب زدن علامت زدن |
| labelled |
اتیکت چسباندن برچسب زدن علامت زدن |
| labeling |
اتیکت چسباندن برچسب زدن علامت زدن |
| extension |
طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن |
| extensions |
طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن |
| fence [around / between something] |
حصار [دور چیزی] [بین چیزی] |
| fence [around / between something] |
نرده [دور چیزی] [بین چیزی] |
| to give up [to waste] something |
ول کردن چیزی [کنترل یا هدایت چیزی] |
| to wish for something |
ارزوی چیزی راکردن چیزی را خواستن |
| screw up <idiom> |
زیروروکردن چیزی ،بهم زدن چیزی |
| changing |
استفاده از چیزی به جای چیزی دیگر |
| see about (something) <idiom> |
دنبال چیزی گشتن ،چیزی را چک کردن |
| changes |
استفاده از چیزی به جای چیزی دیگر |
| changed |
استفاده از چیزی به جای چیزی دیگر |
| change |
استفاده از چیزی به جای چیزی دیگر |
| to portray somebody [something] |
نمایش دادن کسی یا چیزی [رل کسی یا چیزی را بازی کردن] [کسی یا چیزی را مجسم کردن] |
| lineation |
خط گذاری |
| coding |
کد گذاری |
| indention |
تو گذاری |
| costing |
هزینه گذاری |
| investing |
سرمایه گذاری |
| invests |
سرمایه گذاری |
| policy-making |
سیاست گذاری |
| policy making |
سیاست گذاری |
| coronations |
تاج گذاری |
| numbering |
شماره گذاری |
| mining |
مین گذاری |
casing |
لوله گذاری |
| pricing |
قیمت گذاری |
| casings |
لوله گذاری |
| costing |
قیمت گذاری |
| sanding |
ماسه گذاری |
| prefixture |
جلو گذاری |