English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (17 milliseconds)
English Persian
boundaries 6 یا 4 امتیاز برای عبور توپ از خط مرزی
boundary 6 یا 4 امتیاز برای عبور توپ از خط مرزی
Other Matches
badminton بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
rugby point امتیاز 3 یا 4 برای رساندن توپ به پشت خط پایان امتیاز 2 برای ضربه با پاوفرستان توپ از روی دروازه
handicaps امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
handicap امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
cold test ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
cold thrust ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
try for point تلاش برای کسب امتیاز
One point for you. یک درجه امتیاز [ بازی] برای تو.
magic number امتیاز لازم برای قهرمانی
match points اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
hand تغییروضع و فرصت برای کسب امتیاز
handing تغییروضع و فرصت برای کسب امتیاز
free handicap مسابقه با امتیاز تعادلی برای اسبها
match point اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
carrying گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
carry گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
rugby point 3 امتیاز برای رد کردن توپ از فراز دروازبا پا
rugby point 3 امتیاز برای ضربه ازاد یاضربه پنالتی
carries گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
carried گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
difficult terrain زمین مشکل برای عبور
steals از فرصت استفاده کردن توپزن برای کسب امتیاز
shut out <idiom> مانع از گرفتن امتیاز برای تیم مقابل شدن
steal از فرصت استفاده کردن توپزن برای کسب امتیاز
blocks یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
blocked یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
block یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
par حساب امتیاز استاندارد برای هر بخش از بازی گلف
light-well [حیاط کوچک برای عبور نور]
air-grating [پنجره مشبک برای عبور هوا]
nurses حفظ یک گوی یا بیشتر در یک نقطه برای کسب امتیاز پی درپی
nursed حفظ یک گوی یا بیشتر در یک نقطه برای کسب امتیاز پی درپی
nurse حفظ یک گوی یا بیشتر در یک نقطه برای کسب امتیاز پی درپی
best ball بازی یک نفر درمقابل 2 یا 3نفر برای کسب بهترین امتیاز
winter book تعیین امتیاز شرطبندی درزمستان برای مسابقه فصل بعد
burdended فاصله گرفتن از قایق جلویی برای عبور
toll traverse وجهی که برای عبور از املاک خصوصی پرداخت میشود
eye-form [شکل کیسه ماهی برای عبور نازک نور]
goal light چراغ قرمز پشت دروازه لاکراس برای نشان دادن امتیاز در هر بار
cone penetrometer وسیله تعیین مقاومت خاک برای عبور و مرور خودروها
lancet [پنجره نوک تیز با روزنه ی باریک برای عبور نور]
laced valley [شیار ساخته شده از کاشی یا تخته سنگ برای عبور آب]
point after touchdown [یک امتیاز با گذراندن توپ بر فراز دروازه با ضربه پا پس از کسب شش امتیاز با رسیدن به پشت خط پایان]
paced شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
setup توپ اسان برای برگرداندن وضع گویهایی که به اسانی می توان امتیاز بدست اورد
pace شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
paces شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
overtime وقت نامحدودپس از تساوی در امتیاز 41برای کسب دو امتیاز
to pound the filed غیر قابل عبور کردن ازحصاری که برای دیگران غیرقابل عبوراست
bloop عبور دادن مغناطیس از روی نوار برای پاک کردن سیگنالهایی که نیازی به آنها نیست
lawn bowling point یک امتیاز برای رساندن گوی خود به گوی جک نزدیکتر ازگوی حریف
token bus network EEEL استاندارد برای شبکههای محلی به صورت کابل توپولوژی باس . ایستگاههای کاری داده را با عبور Token منتقل می کنند
shed stick چوب هاف [چوبی است نازک تر از کوجی که برای جدا کردن تارها در موقع عبور دادن پود بکار می رود.]
slingshot مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
slingshots مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
penetrometer وسیلهای برای اندازه گیری قدرت نفود اشعه ایکس واشعههای نافد دیگر توسط مقایسه عبور و نفوذ انها درموارد مختلف
wading crossing عبور از اب درقسمتهای قابل عبور
energy transition عبور انرژی [ عبور عرضه انرژی ازسوخت سنگواره ای به سوخت پایدار ]
handicap مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicaps مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
watt واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watts واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
paralic مرزی
marginal مرزی
borderline مرزی
border خط مرزی
boundaries مرزی
bordered خط مرزی
boundary مرزی
bordering خط مرزی
mete : خط مرزی
marginal test ازمون مرزی
limiting voltage ولتاژ مرزی
exterritorial برون مرزی
marginal check برسی مرزی
marginal check مقابله مرزی
cleavage plane سطح مرزی
marchland زمین مرزی
border land زمین مرزی
oversea برون مرزی
border stone سنگ مرزی
outposts پایگاه مرزی
marginal checking بررسی مرزی
rubicon مرز خط مرزی
border installations تاسیسات مرزی
extraterritoriality برون مرزی
marginal consciousness هشیاری مرزی
extraterritorial برون مرزی
frontalier نیروهای مرزی
frontalier یکان مرزی
outpost پایگاه مرزی
frontier خط فاصل مرزی
frontier treaty معاهده مرزی
boundary surface سطح مرزی
critical frequency فرکانس مرزی
boundar trench نهرچه مرزی
mete سنگ مرزی
boundary conditions شرایط مرزی
boundary layer لایه مرزی
boundary effect اثر مرزی
borderline state حالت مرزی
boundary trench نهرچه مرزی
borderline schizophrenia اسکیزوفرنی مرزی
inland درون مرزی داخله
exterritoriality حقوق برون مرزی
extraterritoriality حقوق برون مرزی
catchment حوزه ابریز مرزی
frontalier جزو یکان مرزی
costal frontier نوار مرزی ساحلی
high seas ابهای برون مرزی
surface boundary layer لایه مرزی سطح
coastal frontier نوار مرزی ساحلی
terry سربازمدافع مرزی انگلیس
barrier combat air patrol گشتی مرزی هوایی
laminar boundary layer لایه مرزی خطی
borderline psychosis روان پریشی مرزی
borderline mental deficiency نقص عقلی مرزی
touch in goal محدوده بین خط دروازه و خط مرزی
borderline mental retardation عقب ماندگی ذهنی مرزی
touch in goal line ادامه خط بین خط دروازه و خط مرزی
overseas ماموریت برون مرزی یا خارج از کشور
anti- ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
drop shot ضربه اهسته بالای حد مرزی و افتادن به زمین
service line خط مرزی روی زمین در بازی اسکواش دوبل
oversea command یکان خارج از کشور فرماندهی برون مرزی
service line حد مرزی سرویس روی دیوار مقابل اسکواش
reynolds stress تنش برشی در لایه مرزی خطی در سیال نارون
This new frontier incident probably means war. این رویداد مرزی جدید معنیش احتمالآ جنگ است
traffic post پست کنترل و عبور مرور پاسگاه کنترل عبور و مرور
intercoastal رفت و امد داخل مملکتی درون ساحلی درون مرزی
kiosks فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
runs یک امتیاز
prominence امتیاز
royalties حق امتیاز
score امتیاز
distinction امتیاز
point امتیاز
plus امتیاز
chartering امتیاز
prominency امتیاز
distinctions امتیاز
pre eminence امتیاز
prerogative امتیاز
rectum امتیاز
priviege امتیاز
credits امتیاز
rectums امتیاز
crediting امتیاز
pas امتیاز
credited امتیاز
credit امتیاز
prerogatives امتیاز
act of grace امتیاز
privilege امتیاز
run یک امتیاز
charter امتیاز
charters امتیاز
concession امتیاز
royalty حق امتیاز
concessions امتیاز
game bird یک امتیاز
chartered امتیاز
exclusiveness امتیاز
ads امتیاز
scoreline خط امتیاز
scorelines خط امتیاز
scores امتیاز
ad امتیاز
leases امتیاز
franc امتیاز
franchise امتیاز
licence امتیاز
licences امتیاز
lease امتیاز
francs امتیاز
licenses امتیاز
franchises امتیاز
pre-eminence امتیاز
scored امتیاز
upper hand امتیاز
advantage امتیاز
scoreless بی امتیاز
headstart امتیاز در شروع
go-ahead امتیاز برتر
patenting امتیاز نامه
perfect score امتیاز کامل
patented امتیاز نامه
decisions برنده با امتیاز
patent امتیاز نامه
converting امتیاز گرفتن
concessioner صاحب امتیاز
prerogatives حق یا امتیاز ویژه
privileged دارای امتیاز
concessionaire صاحب امتیاز
concessionary صاحب امتیاز
concessionary agreement امتیاز نامه
licence owner صاحب امتیاز
privileged امتیاز دار
converted امتیاز گرفتن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com