English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 40 (4 milliseconds)
English Persian
A bad workman always blames his tools. <proverb> کارگر بد همیشه از وسایلش غیبجویى مى کند.
Other Matches
blames مقصر دانستن
workman استادکار
workman مزدبگیر
workman کارگر
blames سرزنش
blames عیب جویی کردن از
blames سرزنش کردن ملامت کردن
blames انتقادکردن
blames گله کردن
blames لکه دار کردن
blames اشتباه گناه
master workman استاد کار
master workman سر کارگر
master workman سرکارگر
tools در سیستم کامپیوتری
tools ابزار
tools اسباب کار
tools مجموعه برنامههای کاربردی
plumbing tools لوازم لولهکشیخانه
tools of research وسایل تحقیقات
cleaning tools ابزارتمیزکننده
electrician's tools ابزارسیمکشی
pipe tools وسایلپیپ
pneumatic tools اسبابهای بادی
pioneer tools وسایل حفاری و تهیه استحکامات وسایل مهندسی حفاری
pc tools deluxe پی سی تولز دولوکس
development tools ابزار توسعه
drawing tools خط و رسم آزاد است
drawing tools مجموعه توابع در برنامه نقاشی که به کاربر امکان رسم میدهد. و به صورت نشانه هایی در میله ابزار فاهر میشود و شامل رسم دایره
machine tools ابزار ماشینی
assembly tools ابزار مونتاژ
precision tools الات دقیق
types of tools انواعابزار
wooden modelling tools ابزارچوبیفرم دهنده
tools of monetary policy ابزار سیاست پولی
tools of fiscal policy ابزار سیاست مالی
program development tools ابزار توسعه برنامه
Those who play with edged tools must expect to be . <proverb> کسى نه با وسائل تیز بازى مى کند باید انتظار بریده شدن دستش را داشته باشد .
A wise man avoids edged tools. <proverb> آدم عاقل از چیز تیز پرهیز مى کند .
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com