English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 162 (8 milliseconds)
English Persian
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
Search result with all words
uncommitted logic array جدول محلهای حافظه در سیستم که خالی هستند یا اختصاص داده نشده اند
uncommitted logic array مشابه 10328
Other Matches
logic array ارایه منطقی
programmable logic array ارایه منطقی برنامه پذیر ارایه منطقی برنامه ریزی
uncommitted ناوابسته
uncommitted غیر متعهد نشده تعهد نشده
uncommitted تقبل نشده
array ارایش ارایه
array منظم کردن
array نظم
array ارایه
array دستگاه انتن
array درصف اوردن
array اراستن
array رژه
array بخشی از داده در آرایه
array ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
array محدودیت برای تعداد اجزای یک آرایه
array می باشند
array ساختار مرتب که اعضایشان در یک جدول ساخت یافته اند.
array با داشتن سط ر و ستون و عمق
array آرایهای که عناصرش می توانند به صورت رشته هایی
array کامپیوتری که میتواند روی چندین آرایه دادهای همزمان کار کند و برای برنامههای محاسباتی ریاضی بسیار سریع استفاده میشود
array تعداد عناصر آرایه که به صورت سط ر و ستون داده شده اند
array آرایهای که عناصرش حروف واعداد هستند
array صف
array آرایهای از چندین آرایه دو بعدی به صورت موازی
sparse array ساختار ماتریس داده که بیشتر و ورودیهای آن صفر و خالی است
mattress array انتن بدسپرینگ
a wide array of ... آرایه وسیعی از ...
one dimensional array ارایه یک بعدی
phased array ترتیب مرحله به مرحله جریان مرحله به مرحله بندی شده
sparse array ارایهای که در ان اکثرورودی ها دارای مقدار صفرمی باشند
storage array ارایه انباره
subscribted array ارایه زیرنویس دار
linear array ارایه خطی
indexed array ارایه شاخص دار
target array نیمرخ هدف
target array نمودار گرافیک نیروها و تاسیسات و وضعیت دشمن در منطقه هدف
three dimentional array ارایه سه بعدی
two dimensional array ارایه دو بعدی
billboard array انتن بدسپرینگ
battle array جنگ ارایی
battle array صف جنگ
array processor پردازشگر ارایه
array declaration اعلان ارایه
solar array deployment گسترشنظمشمسی
video graphics array ارایه نگاره سازی بصری
array index number عدد شاخص ارایه
memory controller gate array ارایه درگاه کنترل حافظه
logic منطق ریاضی
logic یکی از دو سطح ممکن مدار دیجیتال . سطح ها به صورت 1 و 0 هستند یا درست و نادرست
logic قطعه آزمایش که وضعیت منط قی قط عات یا مدارها را نشان میدهد
logic نشانه گرافیکی برای نمایش نوعی تابع منط قی
logic بخشی از کد که توابع نامناسب مثل آسیب سیستم انجام میدهد وقتی شرایط ی برقرار باشند
logic ترمیم ریاضی عملیات منط قی مثل AND و OR و... و تبدیل آنها به مدارهای مختلف
logic ترمیم فرم و ساختار بدون توجه به محتوا
logic منطقی
logic لاجیک
logic زبان ریاضی
logic برهان
logic استدلال
logic مدار الکترونیکی یک عملوند منط قی اعمال میکند به سیگنال ورودی و خروجی تولید میکند
logic دروازه یا ترکیب دروازههای منط قی
logic منطق
logic مدر منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت منط قی ورودی قبل دارد
logic نمایش گرافیکی قط عات منط قی
logic مراحل و تصمیمات و ارتباطات
logic ولتاژ نمایش وضعیت منط قی مشخص .
logic تخته مدار چاپ شده حاوی دروازههای منط قی دودویی و نه قط عات آنالوگ
logic سیستم کاهش نتیجه از داده دودویی
logic مدار الکترونیکی که از چندین دروازههای منط قی مثل EXOR,OR,AND تشکیل شده
logic دانش تفکرات و دلایل
logic عمل کامپیوتری یا تابعی که تصمیم گیری میکند. قط عات کامپیوتر یا سیستم دیجیتال
logic symbol علامت منطقی
n level logic منطق N سطحی
negative logic منطق منفی
logic programming برنامه نویسی منطقی
logic seeking چاپگری که میتواند اطلاع مورد نیاز را با کمترین جابجایی نوک تامین میکند
logic seeking انتهای خط وط
logic seeking دستورات تنظیم و... را تشخیص میدهد
mathematical logic منطق ریاضی
logic shift تغییر مکان منطقی
logic sum مجموع منطقی
logic variable متغیر منطقی
logic switch گزینه منطقی
logic symbol نماد منطقی
logic theory نظریه منطقی
logic theorist نظریه پرداز منطقی
logic unit واحد منطقی
positive logic منطق مثبت
formal logic منطق صوری [منطق]
two level logic منطق دوسطحی
three state logic دروازه منط قی یا IC که سه وضعیت خروجی ممکن دارد
three state logic : بالای منط قی , پایین منط قی و امپدانس بالا
threshold logic منطق استانهای
symbolic logic زبان علایم یاعلامتی
symbolic logic منطق سمبلیک
propositional logic منطق گزارهای
sequential logic منطق ترتیبی
shared logic منطق اشتراک
symbolic logic منطق رمزی
structural logic منطق ساختی
symbolic logic منطق نمادی
mathematical logic منطق ریاضی [ریاضی]
to chop logic منطق بافتن
boolean logic منطق بولی
fuzzy logic نوعی منط ق در برنامه نویسی کامپیوتری که روشهای نتیجه گیری در مغز بشر را جانشین میکند
fuzzy logic منطق نامعلوم
hardwired logic تابع منط قی یا برنامهای که در سخت افزار نصب شده است و از وسایل الکترونیکی مثل دروازه ها و نه نرم افزار استفاده میکند
logic add جمع منطقی
logic analysis تحلیل منطقی
logic analyzer تحلیل کننده منطقی
logic board تخته منطقی
logic board برد منطقی
logic card کارت منطقی
formmal logic منطق صوری
computer logic منطق کامپیوتر
control logic منطق کنترل
affective logic منطق عاطفی
logic instruction دستورالعمل منطقی
fluid logic منطق سیلانی
formal logic منطق مجرد
formal logic منطق رمزی
formal logic منطق صوری
formal logic قضاوت سطحی
logic circuit مدار منطقی
logic function تابع منطقی
logic element عنصر منطقی
logic element عنصر لاجیک
logic error خطای منطقی
logic operation عمل منطقی
logic gate دروازه منطقی
logic gates گیتهای منطقی
logic multiply ضرب منطقی
logic network شبکه منطقی
logic diagram نمودار منطقی
logic probe کاوشگر منطقی
logic operator اپراتور منطقی
logic device دستگاه منطقی
logic designer طراح مدارهای منطقی
logic design طرح منطقی
logic product حاصلضرب منطقی
logic circuits مدارهای منطقی
logic design طراحی منطقی
current mode logic منطق جریانی
arithmetic logic unit واحد حساب و منطق
diode transistor logic DTL
arithmetic logic unit بخشی از CPU که عملیات محاسباتی را انجام میدهد واحد محاسبه و منطق
double rail logic منطق دو خطی
emitter coupled logic طرح مدار منط قی با سرعت بالا با استفاده از انتشار کنندههای ترانزیستور به عنوان خروجی به سایر مراحل
random logic design طرح منطقی تصادفی
single rail logic منطق تک خطی
logic arithmetic unit واحد منطق و حساب
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
integrated injection logic IIL
integrate logic circuit مدار منطقی مجتمع
positive true logic یک سیستم منطقی که در ان ولتاژ کم بیانگر بیت صفر وولتاژ بالا بیان کننده بیت یک میباشد
first order predicate logic PROLO بکار می رود
direct coupled transistor logic سیستم منطقی که منحصرا" ازترانزیستورها به عنوان عناصر فعال استفاده میکند
transistor transistor logic منطق TTL
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com