English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
After a few drinks, everyone got a bit high. پس از چند گیلاس مشروب کله ها همه گرم شد.
Other Matches
drinks اشامیدن
drinks نوشانیدن اشامیدنی
drinks نوشابه
drinks مشروب
drinks نوشیدنیها
al cololic drinks مسکرات
nonalcoholic drinks نوشیدنی های غیر الکلی
long drinks نوشابه در گیلاس بلند
al cololic drinks مشروبات
soft drinks نوشیدنی های غیرالکلی [غذا و آشپزخانه]
He gets keyed up with a few drinks . با چند گیلاس مشروب میزان می شود
soft drinks نوشابه های غیرالکلی [غذا و آشپزخانه]
soft drinks نوشیدنی غیر الکلی
soft drinks نوشابه
soft drinks شربت
Have you forgotten our drinks? آیا نوشیدنیهای ما را فراموش کرده اید؟
alcohol-free drinks نوشابه های غیرالکلی [غذا و آشپزخانه]
alcohol-free drinks نوشیدنی های غیرالکلی [غذا و آشپزخانه]
on high در اسمان
high تعداد زیادی از بیتها که در واحد مسافت در رسانه ذخیره سازی ذخیره شده است
high وسیله گران یا با کارایی بالا
high فضای حافظه بین کیلوبایت و مگابایت
high رقمی با بزرگترین وزن در یک عدد
high زبان سطح بالا
high روش ذخیره سازی اطلاعات فایل که از DOS-MS FAT سریع تر و انعط اف پذیرتر است
high ت
high برنامه ضروری و مهم که بیش از سایرین پردازش میشود
high وسیله با کیفیت بالا و مشخصات خوب
high اولین کیلوبایت حافظه بالای مگابایت که توسط برنامه قابل استفاده است
high خیلی بزرگ
on high در بالا
on high به اسمان
very high ارتفاع خیلی بالا
high value گران قیمت
about as high تقریبا` همان اندازه بلند
high-up فردیباقدرتونفوذفراوان
you were then that high ان وقت قد شما اینقدر بود انوقت به این قد بودید
high value قیمتی
high دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
high (1 9 to 36) بلند
high تند زیاد باصدای زیر
high متکبرانه
high متعال رشید
high خشن متکبر
high خشمگینانه
high وافر گران گزاف
high زیاد
high بلند پایه
high جای مرتفع
high عالی
high مرتفع
high بلند
high فراز
high باصدای بلند
high بوگرفته
high ضربه نزدیک به میله اول بولینگ
high بزرگ
high معادل وضعیت درست در منط ق یا 1
high سخت گران
high بالا
high واچرخه
high عملی که در آن افزودن رقم نقل به جمع کننده باعث رقم نقلی خروجی شود
high اندکی فاسد
high عظیم
high jumper پرنده پرش ارتفاع
high jack دزدی هواپیما وسایروسائط نقلیه ومسافران ان
high land زمین کوهستانی
high hurdles مسابقه کوتاه دو بامانع
high hurle مانع بلند
mast high تمام افراشته
high impedance امپدانس بالا
high jinks جشن و پایکوبی
mean high water مد میانگین
with a high hand امرانه
very high frequency فرکانس خیلی زیاد
high interest بهره گران
high interest بهره سنگین
to fly high بلندهمت بودن
to fly high بلندپروازی کردن
high money پول گران
high minded مغرور
high minded بزرگ منش
high minded بامناعت
high moral روحیه قوی
high mind با مناعت دارای احساسات بلند
mean high water اب بالای میانگین
high line پل طنابی نقل مکان بین ناوها
high line پل رابط اصلی
high limit حد نهایی
high lights موضوعات مهم مطالب مهم
high light نکات برجسته یا جالب
high lights نکات مهم
high light تشکیل نکته روشن یاجالب دادن
to be in a high feather سرخلق بودن
high moral روحیه عالی
high card کارتبالا
high-pitched والا
high-pitched متعال
high-pitched زیر
high-class درجه یک
high-class مرغوب
high-class کهبد
high-class والا مقام
high-class از طبقات بالا
high gear دنده قوی خودرو
high gloss پر جلاء
high-pitched ارجمند
high seas دریاهای باز
high-pitched هیجان زده
high-rise ساختمان بلند
high-rise ساختمان چندین اشکوبه
high-powered مرکب از اشخاص بلندپایه و قدرتمند
high-powered توانمند
high-powered پر توان
high-powered پر زور
high-powered پر نیرو
high-pitched میان فراز
high-pitched بسیار شیبدار
high-pitched شوریده
high-class بلندپایه
high grade درجه اعلی
high handed امرانه
high handed خودخواهانه
high handed مکارانه
high hat کلاه بلند
high hat متکبر وپر افاده اشرافی ماب
high hat افاده کردن
high jinks جشن و بیا و برو
high jinks سروصدا و شادی
high jinks جست و خیز
high horse مغرور
high grown دارای سبزیکای یا درخت کاری بلند
high grown بلند قد
high grown بلند بالا
high grade عالی
high grade مرغوب
high grade قوی
high grade خیلی پیشرفته پرقدرت
high wires سیم بندبازی
high wire سیم بندبازی
high life نوعی رقص تند
high life زندگی پر ریخت و پاش
high life زندگی شیک و پر تجمل
high horse پر افاده
high priest کشیش اعظم
high road جاده عمده
high run حداکثر امتیاز در یک دوربیلیارد
high sea دریای ازاد دریای ازاد خارج از مرزکشور
high sea دریای ازاد
high seas ابهای برون مرزی
high seas دریای ازاد
high seas ابهای بین المللی
high seas دریاهای ازاد
high seasoned پرادویه
high road شاهراه
high resolution وضوح بالا
high priest کاهن اعظم
high proof سنگین
high proof تند
high proof برنده
high tender مزایده
high ranking عالی رتبه
high relief نقوش برجسته
high relief نقش تمام برجسته
high resistance پر مقاومت
high resistance پرمقاومت
high seasoned خوش طعم پرچاشنی
high souled با جرات
high sticking بالابردن چوب و ضربه زدن به حریف
high sticking خطا با ضربه چوب لاکراس
high storage انباره بالا
high tension فشارقوی
high strung بسیار حساس
high strung عصبانی
high strung کوک
high tension فشار قوی
high temperature دمای بالا
high stick بالا بردن غیرمجاز چوب
high status بلندپایه
high souled با همت
high speed سریع السیر
high speed با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
high speed دنده سریع
high spin پرچرخش
high spin چرخش زیاد
high spin پر اسپین
high spirited جسور
high spirited متکبر
high spirited دارای روح خودسری وجسارت
high tender به مزایده گذاشتن
high oblique عکس هوایی موربی که ازارتفاع زیاد گرفته شده و افق فاهری عکس در ان مشاهده میشود
high port حالت سخمه به جلو یا سخمه کوتاه
high potential فشار قوی
high yield پربازده
high yield با بازده زیاد
high yield پر بازده
high wrought شدید
high wrought با استادی ساخته شده
high wrought صنعتی
high power تفنگ شکاری بزرگ
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com